اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

وحدت و نوآوری/۱

مولفه های تحقق نوآوری و شکوفایی

نویسنده: محمد حسن دهقان

یکی از ثمرات و دستاوردهای ارزشمند نظام جمهوری اسلامی، بهره مندی از نعمت ولایت فقیه است که این امر باعث شده تا نظام اسلامی در سایه ارشادات و راهنمایی های حضرت آیت الله خامنه ای، این فقیه اسلام شناس بزرگ برخوردار از بینش بالای سیاسی، بتواند از هرگونه آسیبی مصون مانده و گام های توسعه و پیشرفت را در عرصه های مختلف کشور بپیماید. از این رو، یکی از برنامه هایی که مقام معظم رهبری در دهه اخیر در جهت سرعت بخشی به روند توسعه و پیشرفت جامعه و مقابله با خطرات و تهدیدات احتمالی، مورد توجه قرار داده و آن را به کار گرفته اند، تلاش برای نامگذاری سال ها و عناوین مختلف بوده است.

شایان ذکر است که این نامگذاری ها، از یکسو، ناظر بر نیازها و ضرورت های فعلی کشور اعم از داخلی و بین المللی می باشد که عزم مردم و مسئولان را برای تحقق و دستیابی به آن می طلبد و از سوی دیگر، تاکید بر ادامه روندها و شیوه هایی است که جمهوری اسلامی ایران در طول سه دهه، آن را تجربه کرده و کارآمدی آن، به اثبات رسیده است.

سال 1387، از سوی مقام معظم رهبری، به سال “نوآوری و شکوفایی” نامگذاری شد که از یکسو، چشم انداز و جهت گیری تصمیمات و فعالیت های آینده مسئولان نظام را در عرصه های مختلف مشخص نمود و از سویی دیگر، مهر تائیدی بر برخی سیاست ها و فعالیت هایی بود که در سال های اخیر مورد توجه مسئولان و تصمیم گیران کشور قرار گرفته بود. اما سوال اصلی اینجاست که اصولاشعار “نوآوری و شکوفایی” چگونه و در سایه توجه به چه مسائلی، می تواند تحقق یابد؟ در پاسخ به این سوال، بایستی به این نکته اشاره کرد که اصولاتحقق شعار “نوآوری و شکوفایی” مستلزم توجه به موارد ذیل است:


۱- اهتمام به اهداف و آرمان های نظام جمهوری اسلامی:

هیچ شعار و برنامه ای، بدون توجه و اهتمام به اهداف و آرمان های نظام جمهوری اسلامی، امکان تحقق نداشته و مسیری بیهوده و انحرافی را طی خواهد کرد. از این رو، عزم، اراده و تلاش مردم و مسئولان درخصوص تحقق شعار نوآوری و شکوفایی، زمانی به ثمر خواهد نشست که اهداف و آرمان های مورد نظر نظام که از یکسو، در سخنان و رهنمودهای امام راحل و مقام معظم رهبری و از سویی دیگر، در اصول و مواد قانون اساسی و سند چشم انداز بیست ساله نظام، منعکس شده است، در تصمیم گیری ها و سیاستگذاری ها و وضع قوانین و اجرای سیاست های ملحوظ شود.


۲- لزوم برنامه ریزی علمی و مشورت با نخبگان:

یکی از راهکارهای رسیدن به تصمیمات درست و کارشناسی شده، انجام مشاوره با نخبگان در حوزه ها و موضوعات مورد تخصصی آنان است. از این رو، بسط دایره و قلمرو مشورتی مسئولان و تصمیم گیران و نیز بهره مندی از نظرات و دیدگاه های نخبگان علمی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... می تواند باعث تسریع در پیشبرد امور و کارآمدی در اجرای سیاست ها شود. از سویی دیگر، همفکری و مشاوره با نخبگان فکری و اجرایی کشور، می تواند ضمن تقویت احساس تعلق و وابستگی آنان به کشور، مانع از افزایش روند فرار مغزها به خارج از کشور شود. همچنین، سرمایه گذاری بر بنیاد علمی نخبگان و گسترش آن در تمام استان ها و شناسایی و حمایت از نخبگان می تواند در راستای جذب و تقویت مشارکت آنان در پیشبرد امور و سیاست ها موثر واقع شود. از این رو هرگونه خودخواهی مسئولان در پیشبرد سیاست ها و اتخاذ تصمیمات و نیز بسته بودن فضای مشاوره و تصمیم گیری آنان می تواند تحقق شعار نوآوری و شکوفایی را به بیراهه برده و تنها آن را در حد یک شعار، بر زبان ها جاری سازد.

      

۳- تهیه سند و نقشه راهبردی برای عمل واجرا

انجام مشاوره با نخبگان فکری و اجرایی کشور و استفاده از دیدگاه ها و نظرات آنان در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری ها، شرط لازم (و نه شرط کافی) در تحقق شعار نوآوری و شکوفایی می باشد. اما برای جلوگیری از دوباره کاری ها و هزینه بیهوده بر امور ابتدایی و حاشیه ای و نیز آگاهی از میزان پیشرفت برنامه ها و سیاست ها، شایسته است تا در هر حوزه (اعم از سیاست، فرهنگ، اقتصاد و ...) سند و نقشه ای راهبردی تهیه شود. با تهیه و تدوین این سند و نقشه راهبردی، مدیران و مسئولان نظام می توانند با اجرا و به کارگیری روش ها و شیوه های اجرای سیاست ها و برنامه ها که در جریان همفکری و مشاوره با نخبگان در قالب سند و نقشه اجرایی، درآمده و نهایی شده است، تحقق شعار نوآوری و شکوفایی را ضمن توجه به اهداف و آرمان های نظام جمهوری اسلامی، تضمین نمایند.


۴- وحدت کلمه و اتحاد ملی:

طبق فرمایش مقام معظم رهبری “برای اینکه ما بنیان های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود را مستحکم کنیم، پیش نیاز اولی قطعی و ما ایجاد وفاق و وحدت کلمه است”. در این میان، وحدت و انسجام میان مسئولان نظام (اعم از مسئولان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نظام)، وحدت میان قوای سه گانه، وحدت و همدلی میان مردم و مسئولان، وحدت حوزه و دانشگاه، وحدت نیروهای مسلح، وحدت علمای دینی و مردم و ... می تواند از هرگونه اختلاف و تشتت که سم مهلک توسعه و پیشرفت و شکوفایی است، جلوگیری کند. همچنین در سایه وحدت کلمه است که چرخ سازندگی و آبادانی کشور به حرکت در خواهد آمد و کشور شاهد شکوفایی اقتصادی و اجتماعی خواهد بود در واقع، اهداف مورد نظر نظام که در قانون اساسی و سند چشم انداز بیست ساله نظام منظور شده، در سایه وفاق و همدلی و اتحاد ملی، محقق می شوند. همان گونه که به پشتوانه اتحاد ملی و عزم عمومی، تحریم های خارجی در قبال ایران، کارگر نشد و میهن اسلامی توانست در طول جنگ تحمیلی و پس از آن، بسیاری از فناوری ها و وسایل و امکانات را با اراده و عزم و اتحاد کلمه عمومی به دست آورد.


۵- تلاش، تولید اندیشه و فکر:

در حال حاضر در مقطعی از تاریخ انقلاب مان قرار گرفته ایم که پس از 30 سال تجربه و فراز و نشیب های گوناگون در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در حال گذر از مرحله تجربه و ورود به مرحله شکوفایی هستیم. برای رسیدن به این هدف عالی و ورود به مرحله شکوفایی، حرکت های عادی و تکرار حرکت های گذشته پاسخگو نیست. هر ملتی که می خواهد در عرصه نوآوری و شکوفایی وارد شود و وظیفه خود را به عنوان بخشی از جامعه بشری انجام دهد و راه های بهره مندی خود را از زندگی مطلوب تر فراهم کند، چاره ای جز تلاش و تولید اندیشه و فکر ندارد. تولید دانش و تکیه بر پژوهش و استفاده از خلاقیت ها، مبنای نوآوری در همه عرصه ها و شکوفایی استعدادهای ملی و فراملی است.


۶- اتمام پروژه های در دست اقدام و سرعت بخشی معقولانه تا رسیدن به مقصد:

برای رسیدن به چشم انداز افق 1404 که کشور عزیزمان را در بین کشورهای آسیای جنوب غربی و خاورمیانه، کشوری دارای امتیازات خاص و رتبه اول فناوری و تکنولوژی ترسیم می کند، باید تمامی استعداد و توان در راستای برنامه های تعیین شده به کار گرفته شود و از حاشیه روی اجتناب نموده و کارشناسانه توام با تدبیر، به برنامه ها علاوه بر جهت دهی صحیح، سرعت داده تا ان شاءالله قبل از زمان مقرر، کشورمان به مقصد برسد.


۷- پرهیز از کهنگی، روزمرگی، و شهامت در نوآوری:

به مصداق آیه شریفه ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم؛ که می فرماید: خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خود بخواهند؛ برای تحقق نوآوری باید از امور یکنواخت و روزمره اجتناب و با اندیشه نو خرقه نو بر تن کرد.

بدیهی است برای نوآوری، شهامت و اراده مصمم کارساز است، باید با دلیری این طلسم شکسته شود و از سرزنش، سرزنش کننده و ملامت ملامتگر نهراسید. در دین مبین اسلام، درجا زدن و ایستایی نکوهش گردیده است تا جایی که مولای متقیان حضرت علی علیه السلام می فرماید: کسی که دو روزش مثل هم باشد، مغبون است.

نامگذاری امسال به عنوان سال نوآوری و شکوفایی نشان می دهد که باید بیدار شد و با تلاش، برنامه ریزی و تدبیر شیوه های درست و پویا، شکوفا شد.

در این راستا بسیاری از مدیران کشوری باید در شیوه های سنتی خود در اداره امور تجدید نظر نموده و ادبیات رایج در نظام برنامه ریزی و مدیریت و فضای افکار عمومی را دگرگون کرده و سعی کنند از روش های جدید و نو در حوزه های خود استفاده کنند و این برنامه ریزی باید به گونه ای باشد که علاوه بر افزایش کارایی دستگاه های اجرایی، زمینه حرکت کشور به سوی شکوفایی و نوآوری را فراهم کند.

نوآوری و شکوفایی برای سال جدید، توام با تعیین شفاف دو هدف راهبردی نظام در دهه چهارم؛ یعنی میل به پیشرفت و عدالت، مستلزم تحول در روش ها و الگوهای برنامه ریزی، مدیریت و نظام اجرایی است.

باید گفت سال “نوآوری و شکوفایی”، نوید بخش توسعه هرچه بیشتر کشور در عرصه های گوناگون است و اگر نوآوری و شکوفایی به عنوان استراتژی نظام، تبدیل به فرهنگ شود، یقینا تاثیرگذار خواهد بود.

امید است در سایه رهنمودها و ارشادات رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای و اهتمام مسئولان و تصمیم گیران نظام جمهوری اسلامی به این الزامات، سال 1387، سالی سرشاراز موفقیت ها و کامیابی ها برای مردم و کشور اسلامی مان باشد و ایران اسلامی، به پشتوانه نوآوری و خلاقیت نخبگان و متخصصان خود و نیز شکوفایی همه جانبه در عرصه های مختلف کشور، بتواند بیش از پیش، کارآمدی خود را به جهانیان نشان داده و زمینه ساز صدور انقلاب به اقصی نقاط جهان شود.

به نقل از روزنامه رسالت

استراتژی تقریب

 

مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی (1391 –1382هـ .ش )

از نظر مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تقریب عبارت است از : نزدیک شدن پیروان مذاهب اسلامی با هدف تعارف و شناخت یکدیگر به منظور دست یابی به تآلف و اخوت دینی بر اساس اصول مسلم و مشترکات اسلامی.

فصل اول: مفاهیم اختصاصی

1 - تقریب:
از نظر مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تقریب عبارت است از :
نزدیک شدن پیروان مذاهب اسلامی با هدف تعارف و شناخت یکدیگر به منظور دست یابی به تآلف و اخوت دینی بر اساس اصول مسلم و مشترکات اسلامی.

2 – وحدت اسلامی:
وحدت اسلامی عبارت است از:
هم کاری و تعاون پیروان مذاهب اسلامی بر اساس اصول مسلم و مشترک اسلامی واتخاذ موضع واحد برای تحقق اهداف و مصالح عالیه ی امت اسلامی وموضع گیری واحد در برابر دشمنان اسلام واحترام به التزام قلبی و عملی هر یک از مسلمانان به مذهب خود.

3 - مذاهب اسلامی:
مقصود از مذاهب اسلامی آن دسته از مکاتب فقهی معروف اسلامی هستند که دارای نظام اجتهادی منسجم و مستند به کتاب و سنت می باشند. از نظر مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی این مذاهب فقهی به رسمیت شناخته شده عبارت اند از: مذهب حنفی، شافعی ، مالکی و حنبلی از اهل سنت ومذهب اثنی عشری و زیدی وبهره از شیعه ؛ و مذهب اباضی.

(البته مذاهبی هستند که یا پیرو نداشته و یا در یکی از مذاهب مذکور، مندرج می باشند و یا به شکل آراء فردی که مقید به مذهب معینی نیستند عمل می نمایند).

                                              

فصل دوم: مبانی تقریب

حرکت تقریب بین مذاهب بر مبانی و اصول کلی استوار است که مهم ترین آن ها عبارت است از:

1 – قرآن کریم و سنت شریف نبوی دو منبع اساسی برای شریعت اسلام هستند، و تمامی مذاهب اسلامی در این دو اصل مشترک می باشند، و حجیت سایر منابع در گرو استناد به این دو منبع اصلی است.

2 – ایمان به اصول و ارکان زیر ملاک اسلامیت است:

الف – ایمان به وحدانیت خداوند تعالی (توحید)

ب – ایمان به نبوت و خاتمیت رسول اکرم حضرت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) و سنت پیامبر به عنوان یکی از منابع اصلی دین

ج – ایمان به قرآن کریم و مفاهیم و احکام آن به عنوان اولین منبع دین اسلام

د – ایمان به معاد

هـ – عدم انکار ضروریات دین و تسلیم شدن به ارکان اسلام مثل نماز، زکات، روزه، حج، جهاد و…

3 – مشروعیت اجتهاد و آزادی بحث: اسلام با به رسمیت شناختن اجتهاد در چارچوب منابع اصلی اسلامی اختلافات فکری را پذیرفته است. بر مسلمانان است که اختلافات اجتهادی را امری طبیعی قلمداد کرده و به رأی دیگران احترام بگذارند.

4 – وحدت اسلامی یکی از ویژگی های امت اسلامی در قرآن مجید و از اصول بسیار مهم آن است. این اصل در موارد تزاحم با اصول دارای اهمیت کم تر بر آنان مقدم می شود.

5 – اصل برادری اسلامی مبنایی کلی برای تعامل بین مسلمانان است.

فصل سوم: رسالت و چشم انداز مجمع

رسالت مجمع جهانی تقریب عبارت است از:

«ارتقاء سطح آشنایی و آگاهی و تعمیق تفاهم بین پیروان مذاهب اسلامی و تقویت احترام متقابل و تحکیم رشته های اخوت اسلامی در بین مسلمانان بدون هیچ گونه تمایزی از لحاظ تعلقات فرقه ای ، قومی یا ملی آنان به منظور رسیدن به امت واحده ی اسلامی.»

چشم انداز مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی:

مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی مجموعه ای است متشکل از ده ها تن از علمای مذاهب اسلامی از کشورهای مختلف جهان که به عنوان یکی از مراکز مهم منادی تقریب و وحدت در جهان اسلام شناخته شده و زمینه ساز تعامل سازنده میان پیروان مذاهب مختلف اسلامی می باشد این مجمع در نظر دارد در ده سال آینده شرایط مطلوب ذیل را محقق گرداند:

1 - نزدیک تر ساختن وضعیت جامعه ی امروز اسلامی به شرایط و وضعیت عصر رسول اکرم(ص) به عنوان الگو از جهت اخوت و برادری دینی و از بین بردن جو خصومت و تعصبات فرقه ای میان پیروان مذاهب اسلامی.

2 - گسترش هم بستگی پدید آمده میان برخی از مذاهب اسلامی به تمامی مسلمانان و سایر مذاهب اسلامی.

3 - پذیرش و مقبولیت عمومی مسلمانان نسبت به اختلافات مذهبی برخاسته از اجتهادات ضابطه مند.

4 – الگو قراردادن رفتار ائمه ی مذاهب اسلامی با یکدیگر و گسترش آن در میان پیروان امروز آنان.

فصل چهارم : زمینه های تقریب

زمینه های تقریب مذاهب اسلامی تمامی ابعاد زندگی پیروان مذاهب اسلامی را در بر می گیرد که می توان به موارد زیر اشاره نمود:

اعتقادات :

همه ی مذاهب اسلامی به اصول اعتقادی (توحید ، نبوت، معاد و…)و ارکان اسلام باور مشترک و واحدی دارند و اختلاف در فروعات آن خللی به اصل اسلام و برادری اسلامی وارد نمی سازد.

فقه و قواعد آن :

طبق نظر محققین و فقهای مذاهب ،مشترکات در ابواب فقهی نسبت بالایی را به خود اختصاص داده است ،واختلاف نظردر برخی مسائل فقهی نیز طبیعی و برگرفته از برداشت های اجتهادی فقیهان است .

اخلاق و فرهنگ اسلامی :

مذاهب اسلامی در زمینه ی اخلاق فردی و اجتماعی و فرهنگ اسلامی اختلافی نداشته و پیامبر اکرم الگوی اخلاقی همه ی مسلمانان می باشد.

تاریخ:

بدون شک مسلمانان در وحدت مسیر تاریخی اسلام در مقاطع اساسی آن اتفاق نظر دارند و اختلافات فرعی و جزئی را می توان در جوی آرام مطرح ساخته در موارد بسیاری از آن به اتفاق نظر رسید. به هر شکل نباید اختلاف نظرها آثار منفی بر روند کنونی امت اسلامی بگذارد.

موضع گیری های سیاسی امت اسلامی :

طبیعی است که همه ی مسلمانان دشمنان مشترکی دارند که می بایست در برابر آنان هم چون بنیانی مرصوص و در صفی واحد استوار بایستند. ویژگی های امت اسلامی نیز بر این اصل تاکید مضاعف دارد و منعی در هیچ یک از مذاهب اسلامی در این زمینه وارد نشده است و بر رهبران و علمای اسلامی و روشنفکران مسلمان است که سیاست واحدی را در برابر دشمنان در پیش گیرند.

فصل پنجم: اصول و ارزش ها

مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در حرکت اصلاحی خود و انجام برنامه هایش به این اصول و ارزش ها پایبند است:

ضرورت هم کاری همه جانبه در موارد مورد اتفاق مسلمانان.

لزوم موضع گیری هماهنگ و واحد در برابر دشمنان اسلام.

پرهیز از نسبت دادن کفر و فسق و بدعت به یکدیگر: ما مسلمانان با پذیرش مشروعیت اجتهاد در چارچوب منابع اصیل اسلامی بایستی لوازم و تبعات این اصل را هم بپذیریم و اگر یک نظر اجتهادی از دیدگاه ما خطا بود، صاحب آن را به کفر و فسق متهم نکنیم. بنا بر این ، امور اختلافی را از رتبه ی کفر و ایمان به رتبه ی خطا و صواب باید تنزل داد.

از طرف دیگر نباید کسی را به علت لوازم سخن یا اعتقادش که از نظر ما به انکار اصول دین منتهی می شود، تکفیر نماییم زیرا ممکن است او به این لوازم اعتقاد نداشته باشد.

برخورد محترمانه در امور اختلافی: وقتی اسلام نوعی شکیبایی دینی را در مناسبات خود با سایر ادیان توصیه می کند و از مسلمانان می خواهد که به مقدسات فکری و اعتقادی باطل دیگران بی حرمتی ننمایند، به طریق اولی در مناسبات بین مسلمانان، اصل اجتناب از بی حرمتی به مقدسات پیروان مذاهب اسلامی را مورد تاکید قرار می دهد و آنان را به معذور دانستن یکدیگر در امور اختلافی دعوت می نماید.

آزادی اختیار مذهب : اصل آزادی مذهبی به عنوان یک اصل کلی در روابط فردی جریان خواهد داشت. پس هر فرد در انتخاب مذهب اسلامی خود آزاد است، سازمان ها و دولت ها نبایستی مذهبی را به اجبار به دیگران تحمیل نمایند بلکه باید همه ی مذاهب اسلامی را به رسمیت بشناسند.

آزادی عمل به احکام شخصیه : در مسایل مربوط به احوال شخصیه، پیروان مذاهب اسلامی تابع مقررات مربوط به مذهب متبوع خود هستند، مگر در امور مربوط به نظم عمومی که قوانین جاری کشور متبوع آنان که به واسطه ی حکومت مشروع اداره می شود، حاکم خواهد بود.

بر اساس آیه ی شریفه ی «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» قرآن کریم مسلمانان را به گفت وگوی مسالمت آمیز و بدون هیاهو با کفار و اهل کتاب، برای رسیدن به حقیقت، دعوت کرده است. بنابر این بر مسلمانان به طریق اولی لازم است اختلافات خود را از طریق گفت وگوی سالم و رعایت آداب آن حل و فصل نمایند.

لزوم اهتمام همه ی مسلمانان به ابعاد عملی تقریب و تبلور ارزش های آن و نیز تلاش همه جانبه در راه اجرای شریعت اسلامی در تمامی عرصه های زندگی.

فصل ششم: اهداف رسمی و سازمانی

هدف رسمی 1 : کمک به امر احیاء و گسترش فرهنگ و معارف اسلامی و دفاع از حریم قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (ص).

هدف رسمی2 : کوشش در راه ایجاد آشنایی و تفاهم بیشتر بین علما ، متفکران و پیشوایان مذهبی جهان اسلام در زمینه های اعتقادی ، فقهی ، اجتماعی و سیاسی.

هدف رسمی3 : گسترش اندیشه ی تقریب در بین اندیشمندان و فرهیختگان جهان اسلام و انتقال آن به توده های مسلمان و آگاه کردن آنان از توطئه های تفرقه انگیز دشمنان اسلام.

هدف رسمی 4 : رفع بدبینی ها و شبهات بین پیروان مذاهب اسلامی.

هدف رسمی 5 : کوشش در تحکیم و اشاعه ی اصل اجتهاد و استنباط در مذاهب اسلامی.

هدف رسمی6 : سعی در ایجاد هماهنگی و تشکیل جبهه ی واحد در مقابل توطئه های تبلیغاتی و تهاجم فرهنگی دشمنان اسلام بر اساس اصول مسلم اسلامی.

حرکت در نقطه مقابل زندگی اهل بیت؛ ادعای پیروی از آنها!



وصیت نامه حضرت امام خمینی با حدیث معروف و مشهور ثقلین آغاز می شود و حضرت امام پس از ذکر این حدیث “شمه ای کوتاه و قاصر در باب “ثقلین” تذکر می دهند؛ و اشاره ای گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است” می نماید. این نشان از این دارد که در حکومت اسلامی ایران توجه به این امر می بایست در صدر امور قرار گیرد. در همین وصیت نامه حضرت امام با قلمی رسا به فرهنگ تشیع خود و کشور اعلام افتخار می کند:

« ما مفتخریم که ائمه معصومین ، از علی بن ابیطالب گرفته تا منجی بشرحضرت مهدی صاحب زمان (ع) که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمه ما هستند. »

در کلام خلف امام نیز این امر به روشنی وجود دارد.

“ما افتخار می کنیم به اینکه این بزرگواران را شناختیم. ما خدا را شکر می کنیم که نسبت به مقامات اهل بیت پیغمبر (علیهم صلوات الله) غافل نماندیم، خداوند ما را هدایت کرد و فهمیدیم، شناختیم. و احساس کنیم که باید این حقایق را در مقابل چشم مردم جهان قرار داد... ؛همان طور که در روایات وارد شده است؛ “محاسن کلام اهل بیت را به دیگران معرفی کنید”، که - “فان الناس لو علموا محاسن کلامنا” (1)

                                             

ما که مفتخر به پیروی از فقه اهل بیت مکرم هستیم و دین را -اصولاو فروعا- از آنها آموخته ایم... همه چیز آن بزرگواران الگوست. مبارزه آنان با قدرتهای ظالم هم الگوست. همه ائمه ما بدون استثنا، در راه ایجاد حکومت علوی و حکومت حق الهی مبارزه کردند. سیره ی این بزرگواران ، در مقابل چشم ماست...معرفت ، عبادت ، ایمان ، عمل ، اخلاص ، عرفان ، حلم ، علم و همه چیز آنان برای ما وسیله تبعیت و پیروی است. (2) “اهل بیت پیغمبر(ع.) همان چیزی است که هم در قرآن کریم به اهمیت آن تصریح شده است:

“انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا”، هم در احادیث نبوی مکرر درباره اهل بیت مطالب صریح و غیرقابل انکاری وارد شده است؛ از جمله حدیث معروف “ثقلین” که عترت را در کنار کتاب الله قرار داد: “انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی”، که متواتر بین مسلمین است. و از جمله حدیث معروف و شاید متواتر “مثل اهل بیتی کمثل سفینه نوح من رکبها نجا و من ترکها غرق”، و روایات فراوان دیگر.”(3)

“مهم این است که ما به عنوان ادامه دهندگان راه آن بزرگواران -که لااقل ادعای ما این است و مردم دنیا ما را به این ادعا شناخته اند- سعی کنیم ابعاد گوناگون آن شخصیتهای عظیم و الهی را در وجود شخص خودمان -ولو به نحو ضعیف -به وجود آوریم و احیا کنیم. کافی نیست که مجاهدان فی سبیل الله و مبارزان راه حاکمیت اسلام ، صرفا در فکر ساختن جامعه و نظام اسلامی باشند ... در کنار مجاهدتی که برای ایجاد نظام اسلامی و تکمیل و پیروزی آن می کنیم ، مجاهدت دیگر و شاید سخت تری لازم است تا در وجود و دل و جان خود هم تحول و انقلابی به وجود آوریم.

اگر درباره شخصیت اولیای دین -چه نبی مکرم و چه ائمه معصومین و چه فاطمه زهرا و زینب کبری (ع) حرف می زنیم ، غالبا ناظر به همین قسمت دوم است. حقیقتا امروز جمهوری اسلامی احتیاج دارد که در درجه اول ما مسئولان و سپس آحاد مردم ، به صورت دقیق و منظم و مرتب سعی کنیم در وجود و دل خود، تحولی در جهت هدفهای اخلاقی اسلام به وجود آوریم. ”(4)

“آنچه ما وظیفه داریم، این است که خود را شایسته انتساب به آن خاندان کنیم. البته منتسب بودن به خاندان رسالت و از جمله وابستگان آنها و معروفین به ولایت آنها بودن، دشوار است. در زیارت می خوانیم که ما معروفین به دوستی و محبت شما هستیم؛(5) این وظیفه مضاعفی را بر دوش ما می گذارد.

نزدیک شدن به مرکز نور، لازمه و خاصیتش، نورانی شدن است. باید با عمل، و نه با محبت خالی، نورانی بشویم.... این طور نیست که قنبر در خانه علی (ع) شدن، کار آسانی باشد. این گونه نیست که “سلمان منا اهل البیت” (6) شدن، کار آسانی باشد. ما جامعه موالیان و شیعیان اهل بیت(ع)، از آن بزرگواران توقع داریم که ما را جزء خودشان و از حاشیه نشینان خودشان بدانند... ؛دلمان می خواهد که اهل بیت درباره ما این طور قضاوت کنند؛ اما این آسان نیست؛ این فقط با ادعا به دست نمی آید؛ این، عمل و گذشت و ایثار و تشبه و تخلق به اخلاق آنان را لازم دارد... ما هم باید گذشت کنیم، ایثار کنیم، اطاعت خدا کنیم، عبادت کنیم. مگر نمی گوییم که (حضرت زهرا) با حال ناتوانی به مسجد رفت، تا حقی را احقاق کند؟ ما هم باید در همه حالات تلاش کنیم، تا حق را احقاق کنیم. ما هم باید از کسی نترسیم. مگر نمی گوییم که یک تنه در مقابل جامعه بزرگ زمان خود ایستاد؟ ما هم باید همچنان که همسر بزرگوارش فرمود “لاتستوحشوا فی طریق الهدی لقله اهله”،(7) از کم بودن تعدادمان در مقابل دنیای ظلم و استکبار نترسیم و تلاش کنیم. ...

این نمی شود که ما دم از محبت فاطمه زهرا (س) بزنیم، در حالی که آن بزرگوار برای خاطر گرسنگان، نان را از گلوی خود و عزیزانش - مثل حسن و حسین و پدر بزرگوارشان (ع) برید و به آن فقیر داد؛ نه یک روز، نه دو روز؛ سه روز! ما می گوییم پیرو چنین کسی هستیم؛ ولی ما نه فقط نان را از گلوی خود نمی بریم که به فقرا بدهیم، اگر بتوانیم، نان را از گلوی فقرا هم می بریم!

این روایاتی که در “کافی” شریف و بعضی از کتب دیگر در باب علامات شیعه هست، ناظر به همین است؛ یعنی شیعه بایستی آن طوری عمل کند. ما باید زندگی آنها را در زندگی خود - ولو به صورت ضعیف - نمایش بدهیم.... نمی شود در نقطه مقابل زندگی اهل بیت حرکت کنیم، ولی ادعا کنیم که ما جزء موالیان اهل بیتیم!”(8)


    پی نوشتها:
    1 - دیدار میهمانان چهارمین مجمع جهانی اهل بیت (ع) 86/5/28
    2 - دیدار با شرکت کنندگان کنفرانس جهانی اهل بیت (ع ) 69/3/4
    3 - دیدار میهمانان چهارمین مجمع جهانی اهل بیت (ع) 86/5/28
    4 - دیدار مسئولان نظام به مناسبت میلاد حضرت رسول(ص) و امام جعفر صادق(ع)68/7/26
    5 - و معروفین بتصدیقنا ایاکم”.زیارت جامعه کبیره
    6 - بحارالانوار، ج 22، ص 326
    7 - نهج البلاغه، خطبه 201
    8 - دیدار مداحان اهل بیت (ع )، به مناسبت میلاد فاطمه زهرا(س ) 70/10/5
    

به نقل از روزنامه رسالت


بقای قرآن و عترت در گرو پاسداشت نظام اسلامی است

«الا بذکرالله‌ تطمئن‌ القلوب» برای‌ همه‌ حق‌ است! اما یک‌ کسی‌ که‌ مسئولیت‌ یک‌ نظام‌ با اوست؛ جان‌ و حیات‌ 70 میلیون‌ از یک‌ طرف‌ و حیات‌ قرآن‌ و عترت‌ از طرف‌ دیگر در دست‌ اوست، اگر خدای‌ ناکرده‌ این‌ کشور اسلامی‌ لطمه‌ای‌ یا آسیبی‌ ببیند دیگر سخنی‌ از قرآن‌ وعترت‌ نیست.

 

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) به نقل از سپاه‌نیوز، متن سخنان آیت الله جوادی آملی در دیدار با فرماندهان و مسئولان سپاه به این شرح است:

برای‌ یک‌ کار تشکیلاتی‌ اساسی‌ و سنگینی‌ که‌ مرگ‌ و زندگی‌ یک‌ نظام‌ وابسته‌ به‌ آن‌ است؛ این‌ معنویتِ‌ علمیِ‌ عمیق‌ می‌طلبد، نه‌ معنویت‌ موعظه‌ اخلاقی.

«آدمی‌ معنویت‌ می‌خواهد» یعنی‌ چه؟ یعنی‌ همان‌ که‌ در روضه‌‌خوانی‌ها می‌گویند که‌ با معنویت‌ باشید، با اخلاق‌ باشید، درست‌ باشید؛ این‌ همان‌ معنویت‌ است؟! یا یک‌ جهان‌بینی‌ اساسی‌ که‌ معرفت‌ است‌ بعد باور است‌ و بعد به‌ دنبالش‌ راه‌اندازی! فرمایش‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ آن‌ معنویت‌ محققانه‌ و عالمانه‌ای‌ است‌ که‌ مرگ‌ و زندگی‌ یک‌ نظام‌ وابسته‌ به‌ آن‌ است. الان‌ کار به‌ دست‌ شما عزیزان‌ و امثال‌ شما عزیزان‌ است‌ که‌ مرگ‌ و حیات‌ نظام‌ براین‌ موضوع‌ وابسته‌ است. این‌ تنها معنویات‌ ظاهری‌ که‌ آدم‌ با اخلاق‌ و معتدل‌ باشد نیست!! این‌ کار وابسته‌ به‌ این‌ است‌ که‌ ما جهان‌ را خوب‌ بشناسیم! یک‌ وقت‌ است‌ که‌ می‌گویند کل‌ منطقه‌ خلیج‌فارس‌ پر از نیروهای‌ نظامی‌ است‌ و ما هیچ‌ تکان‌ نمی‌خوریم! این‌ مسئله‌ «الا بذکرالله‌ تطمئن‌ القلوب» ما را آرام‌ می‌کند! بالاخره‌ ما «احدی‌ الحسنین» نصیبمان‌ می‌شود. ما که‌ نمی‌خواهیم‌ مظلومانه‌ جان‌ بدهیم؛ می‌خواهیم‌ با شهادت‌ یا پیروزمندانه‌ زندگی‌ کنیم، این‌ است‌ «احدی‌‌‌الحسنین» ما. نه‌ نظیر فلسطینیان‌ یا کشورهای‌ دیگر مانند مردم‌ عراق‌ که‌ مظلومند و ان‌شأالله‌ به‌ بهشت‌ می‌روند! ما می‌خواهیم‌ یا با شهادت‌ جان‌ بدهیم‌ یا پیروزمندانه‌ زندگی‌ کنیم!

بنابراین‌ «الا بذکرالله‌ تطمئن‌ القلوب» برای‌ همه‌ حق‌ است! اما یک‌ کسی‌ که‌ مسئولیت‌ یک‌ نظام‌ با اوست؛ جان‌ و حیات‌ 70 میلیون‌ از یک‌ طرف‌ و حیات‌ قرآن‌ و عترت‌ از طرف‌ دیگر در دست‌ اوست، اگر خدای‌ ناکرده‌ این‌ کشور اسلامی‌ لطمه‌ای‌ یا آسیبی‌ ببیند دیگر سخنی‌ از قرآن‌ وعترت‌ نیست. چرا که‌ همانطور که‌ می‌دانید سایر کشورهای‌ اسلامی‌ حیاط‌ خلوت‌ مستکبران‌ است‌ و هر کجا آنها بخواهند می‌توانند اردوگاه‌ بسازند و پیاده‌ و سواره ‌نظام‌ بیاورند! اگر خدای‌ ناکرده‌ ایران‌ آسیب‌ ببیند، قرآن‌ و عترت‌ آسیب‌ دیده‌ است. ما باید به‌ کدام‌ پایگاه‌ برسیم‌ که‌ معنویت‌ خودمان‌ را تأمین‌ کنیم‌ بعد استمرار ببخشیم‌ تا به‌ فرمایش‌ ایشان‌ سرریز شود و به‌ بدنه‌ برسد! مطلب‌ نهایی‌ آن‌ است‌ که‌ ما باید جهان‌بینی‌ الهی‌ داشته‌ باشیم. این‌ جهان‌بینی‌ که‌ خدایی‌ است‌ و قیامتی‌ است؛ این‌ جهان‌ بینی‌ همه‌ جا هست!

 

                                          

 

جهان‌بینی‌ الهی‌ این‌ است‌ که‌ کل‌ عالم‌ مثل‌ یک‌ انسان‌ است! انسان‌ یک‌ طبیعت‌ دارد یک‌ فراطبیعت. یک‌ فیزیکی‌ دارد و یک‌ متافیزیکی. انسان‌ تنها یک‌ لاشه‌ که‌ در تالار تشریح‌ خلاصه‌ شود و بعد به‌ سردخانه‌ ببرند نیست. چیزی‌ که‌ حقیقت‌ انسان‌ را تشکیل‌ می‌دهد روح‌ است‌ که‌ آن‌ خلیفه‌ خداست‌ و امری‌ مجرد است‌ و پایدار و پاینده. انسان‌ دارای‌ جسم‌ که‌ همه‌ می‌فهمند و روح‌ است. آیا جهان، آسمان‌ و زمین، دریا و صحرا نیز دارای‌ همچین‌ چیزهایی‌ است؟ آسمان‌ و زمین‌ همین‌ چیزی‌ است‌ که‌ ما می‌بینیم‌ یا اینکه‌ روحی‌ دارد؟ آنها که‌ بینش‌ مادی‌ دارند این‌ مسائل‌ برایشان‌ مطرح‌ نیست. اینها بین‌ انسان‌ و دام‌ فرقی‌ نمی‌گذارند. می‌گویند انسان‌ حیوان‌ ناطق‌ است. انسان‌ حیوانی‌ است‌ که‌ حرف‌ می‌زند و با موش‌ فرق‌ چندانی‌ نمی‌کند. حال‌ بیاییم‌ به‌ او بگوییم‌ امام‌ صادق(ع) می‌فرمایند: «الکسب‌ الحرام‌ یبیل‌ فی‌ الذریه» مال‌ حرام‌ در ذریه‌ انسان‌ تأثیر می‌گذارد! انسان‌ با موش‌ فرق‌ می‌کند و آزمایشگاه‌ موش‌ با انسان‌ فرق‌ می‌کند و... اینها نیست! انسان‌شناسی‌ آنها این‌ است‌ که‌ ابتدا در تالار تشریح‌ تبیین‌ می‌شود بعد به‌ سردخانه‌ می‌رود و بعد می‌رود توی‌ گور! «ان‌ هی‌ الا حیاتنا نموت‌ و نحیی‌ بما یهلکنا الا الدهر» اما جهان‌بینی‌ الهی‌ برای‌ انسان‌ چیز دیگر است‌ «ونفخت‌ فیه‌ من‌ روحی» است، «لقد کرمنا بنی‌ آدم» است، «انی‌ جاعل‌ فی‌ الارض‌ خلیفه» است. یک‌ ابدیت‌ هست. اکثر افراد می‌گویند: ما یک‌ دشمن‌ داریم‌ در این‌ عالم‌ به‌ نام‌ «مرگ». انسان‌ به‌ دست‌ مرگ‌ می‌پوسد و مرگ‌ بدترین‌ دشمن‌ ماست، همه‌ چیز چاره‌ای‌ دارد الا مرگ. اما دین‌ می‌گوید: تنها دشمن‌ شما مرگ‌ است‌ و شما بر مرگ‌ غالبید. این‌ شمایید که‌ مرگ‌ را می‌میرانید نه‌ مرگ‌ شما را.

این‌ دید کجا و آن‌ دیدگاه‌ کجاست؟ فرمود شما یک‌ دشمن‌ دارید که‌ آن‌ مرگ‌ است‌ و شما آن‌ را می‌میرانید. فقط‌ مواظب‌ باشید که‌ خوب‌ آن‌ را بمیرانید. دیگر نگفت‌ که‌ «کل‌ شیءٍ‌ یذیقه‌ الموت» فرمود: «کل‌ شیء ذائقه‌ الموت» خوب‌ وقتی‌ انسان‌ یک‌ لیوان‌ شربت‌ می‌نوشد، این‌ ذائق‌ آن‌ مذوق‌ را هضم‌ می‌کند یا آن‌ مذوق‌ ذائق‌ را؟!

یعنی‌ یک‌ لیوان‌ آب، شما را از بین‌ می‌برد یا شما آن‌ را هضم‌ می‌کنید؟ ما مرگ‌ را می‌میرانیم‌ نه‌ مرگ‌ ما را! پس‌ ما هستیم‌ که‌ هستیم‌ وابدی‌ می‌شویم. اگر ما یک‌ ابدیتی‌ داریم، تنها رقیب‌ ما مرگ‌ است‌ که‌ آن‌ را باید از پای‌ درآوریم‌ که‌ به‌ ما می‌گویند بدون‌ ضربه‌ آن‌ را از پای‌ درآوریم! پس‌ انسان‌ یک‌ حقیقتی‌ دارد به‌ نام‌ «خلیفه‌ الله»؛ «انی‌ جاعل‌ فی‌ الارض‌ خلیفه» و دهها فضیلت‌ دیگر که‌ تنها درمانش‌ با آن‌ آزمایشگاه‌ موش‌ نیست. حقیقت‌ دیگری‌ دارد. این‌ درباره‌ انسان‌ که‌ بحث‌ فعلی‌ ما نیست.

کل‌ این‌ جهان‌ دو قسم‌ است. ذات‌ اقدس‌ الهی‌ در مورد انسان، قدم‌ به‌ قدم‌ بخش‌های‌ فیزیکی‌ و طبیعی‌ اش‌ را گفته؛ اصلش‌ آب‌ بود، سلسال‌ بود، بعد نطفه‌ شد، علقه‌ شد، مضغه‌ شد، عظام‌ شد و سپس‌ جنین‌ شد. «ثم‌ انشانا کم‌ خلقاً‌ آخر»؛ سپس‌ خلقتی‌ دیگر به‌ او دادیم. اینها را گفته. در مورد آسمان‌ و زمین‌ نیز گفته‌ که‌ ابتدا رتق‌ و بسته‌ بود ما آن‌ را باز کردیم‌ توسعه‌ دادیم، ابتدا یک‌ مشت‌ دود و گاز بود که‌ ما آن‌ را شمس‌ و قمرش‌ کردیم‌ و این‌ همه‌ ستارگان‌ را ما از دود و گاز پدید آوردیم.

«ثم‌ استوی‌ علی‌ السمأ و هی‌ الدخان‌ فقال‌ لها الارض» ما یک‌ مشت‌ دود را شمس‌ و قمر کردیم. اینطور نیست‌ که‌ شمس‌ و قمر پیش‌ ما خیلی‌ مهم‌ باشد بلکه‌ تنها آنها را از دود پدید آورده‌ایم. «ثم‌ استوی‌ الی‌ السمأ فسو‌اهن‌ سبع‌ سماوات» اینهمه‌ ستارگان‌ را ما از یک‌ مشت‌ دود به‌ وجود آوردیم. اینها را گفته‌ است‌ حال‌ در مورد این‌ مجموعه‌ چی‌ گفته‌ است؟ آیا آنچه‌ که‌ خداوند در مورد آسمانها و زمین‌ گفته، همان‌ چیزی‌ است‌ که‌ کیهان‌شناسان‌ بدان‌ رسیده‌اند؟ یا انسان‌ همان‌ موجودی‌ است‌ که‌ دانشمندان‌ در تالار تشریح‌ بدان‌ رسیده‌اند؟ یا اینکه‌ آسمان‌ و زمین‌ یک‌ حقیقت‌ دیگری‌ نیز دارد. تمام‌ بحث‌ ما از همین‌ یک‌ تکه‌ شروع‌ می‌شود. تمام‌ آسمان‌ و زمین‌ و تمام‌ موجودات‌ بین‌ این‌ دو، چیز دیگری‌ دارند به‌ نام‌ «حق»؛ فرمود: ما آسمانها و زمین‌ را به‌ حق‌ آفریدیم. «خلقنا السمأ و الارض‌ بالحق»، «ما خلقنا السمأ و الارض‌ الا بالحق»، «ما خلقنا السمأ و الارض‌ و ما بینهما باطلاً» یعنی‌ مصالح‌ ساختمانی‌ که‌ برای‌ آسمان‌ و آسمانی‌ها و زمین‌ و زمینی‌ها و دریا و دریایی‌ها بکار بردیم‌ حق‌ است.

یعنی‌ اینها هدفمندند. اینها مواظبند چه‌ دستوری‌ به‌ آنها داده‌ می‌شود؟ موظفند تا در مسیر اوامر الهی‌ حرکت‌ کنند! آسمان‌ برحق‌ است؛ مثل‌ این‌ است‌ که‌ فرمود: «و نفخت‌ فیه‌ من‌ روحی»؛ یک‌ وقت‌ است‌ به‌ آن‌ قسمت‌های‌ طبیعی‌ آسمان‌ می‌پردازد که‌ آن‌ ابتدا دود بود، بسته‌ بود، ما آن‌ را باز کردیم‌ و وسعت‌ بخشیدیم‌ و به‌ آن‌ این‌ شکل‌ را دادیم، این‌ یک‌ بحث‌ است. مثل‌ اینکه‌ انسان‌ نطفه‌ بود، سپس‌ علقه‌ شد و مضغه‌ شد اما انسان‌ همین‌ نیست. چیزی‌ دیگری‌ نیز دارد. آسمان‌ نیز همین‌ دود و گاز نیست. بلکه‌ چیز دیگری‌ نیز دارد. مصالح‌ ساختمانی‌ آسمان‌ و زمین‌ حق‌ است‌ «ماخلقناهما الا بالحق» اگر آن‌ کسی‌ که‌ این‌ معماری‌ و مهندسی‌ کرده‌ و آن‌ را کارفرمایی‌ کرده‌ است‌ بگوید که‌ مصالح‌ ساختمانی‌ این‌ ساختمان‌ فلان‌ چیز است‌ باید پذیرفت. حال‌ آفریننده‌ آسمانها و زمین‌ و موجودات‌ آنها فرموده‌ است‌ که‌ ما آن‌ را با مصالح‌ حق‌ آفریدیم. حال‌ اگر کسی‌ به‌ راه‌ باطل‌ رفت‌ و حرف‌ باطل‌ زد، فکر باطل‌ کرد و عمل‌ باطل‌ انجام‌ داد، این‌ شخص‌ می‌خواهد کجا برود؟ به‌ دریا. (جریان‌ موسی‌ و فرعون‌ برای‌ او پیش‌ می‌آید و همین‌ دریا او را دربر می‌گیرد) اگر بخواهد روی‌ زمین‌ برود (مانند قارون، زمین‌ او را به‌ دل‌ خود فرو می‌برد) بخواهد در فضای‌ باز حرکت‌ کند به‌ تعبیر قرآن: «سخرها الیه‌ الریح» باد به‌ حیاتش‌ خاتمه‌ می‌دهد. در این‌ جریان‌ جنگ‌ هشت‌ ساله‌ نیز همینطور بود. آنها از دریا و صحرا حمله‌ کردند ولی‌ کاری‌ از پیش‌ نبردند. کل‌ این‌ نظام‌ در اختیار یک‌ کس‌ دیگر است. مثل‌ اینکه‌ به‌ ما بگویند کل‌ این‌ منطقه‌ مین‌ گذاری‌ شده‌ است؛ دیگر ما از کجا می‌توانیم‌ راه‌ برویم؟ اگر مین‌گذاری‌ شده‌ باشد دیگر ما باید حواسمان‌ را جمع‌ کنیم!

فرمود: ما در دنیا بازی‌ نکردیم‌ و اینها را بازیچه‌ نیافریدیم‌ هدفمند آفریدیم. اگر باور کردیم‌ که‌ عالم‌ به‌ حقیقت‌ ساخته‌ شده، دیگر باطل‌ جایگاهی‌ نخواهد داشت. این‌ موضوع‌ یک‌ توضیح‌ می‌خواهد. نه‌ در آسمان‌ و نه‌ در زمین‌ و نه‌ در دریا جای‌ خالی‌ نیست‌ که‌ ما آن‌ را پر کنیم‌ درست‌ است‌ که‌ می‌توانیم‌ در هر کدام‌ از اینها کار کنیم‌ ولی‌ اینها حرفی‌ برای‌ گفتن‌ دارند.

یک‌ جای‌ خالی‌ تنگ‌ است؛ یک‌ جای‌ خالی‌ معده‌ و روده‌ انسان. ظرف‌ تنگ‌ هر چیزی‌ را می‌تواند در خود جای‌ دهد چه‌ آب‌ باشد چه‌ عسل‌ چه‌ زهر و حرفی‌ برای‌ گفتن‌ ندارد. ولی‌ ظرف‌ معده‌ و روده، اگر غذای‌ سالم‌ در آن‌ بریزیم‌ آن‌ را جذب‌ می‌کند ولی‌ اگر غذای‌ فاسد در آن‌ بریزیم‌ بالا می‌آورد پس‌ حرفی‌ برای‌ گفتن‌ دارد. ظرف‌ معده‌ و روده‌ مثل‌ ظرف‌ تنگ‌ نیست‌ که‌ هرچه‌ در آن‌ بریزی‌ بالا نیاورد. آسمان‌ و زمین‌ نیز همین‌ است‌ و نمی‌توان‌ هرکاری‌ را در آن‌ انجام‌ داد.

«هوالذی‌ فی‌ السمأ اله‌ و فی‌ الارض‌ اله» بالا بروی‌ همین‌ است‌ پایین‌ بروی‌ همین‌ است. مگر می‌شود حالا تو به‌ کره‌ ماه‌ یا مریخ‌ رفتی‌ یا در اعماق‌ اقیانوس، دیگر بتوانی‌ هرکاری‌ که‌ خواستی‌ انجام‌ بدهی؟ فرمود: خیر هرکجا که‌ بروی‌ باید طبق‌ حق‌ عمل‌ کنی، آنها نیز حرفی‌ برای‌ گفتن‌ دارند.

فطرت‌ ما ظرف‌ تنگ‌ خالی‌ نیست‌ و حرفی‌ برای‌ گفتن‌ دارد. طبیعت‌ ما نیز همچنین؛ این‌ دو دستگاهی‌ است‌ که‌ ما داریم: طبیعت‌ و فراطبیعت. در جریان‌ خلقت‌ آسمان‌ و زمین‌ نیز هکذا ایضاً. اینجا همه‌ یک‌ بحث‌های‌ طبیعی‌ دارند که‌ با فیزیک‌ و کیهان‌شناسی‌ قابل‌ حل‌ هستند و یک‌ بحث‌های‌ فراطبیعی‌ دارند که‌ دیگر با فیزیک‌ و کیهان‌شناسی‌ قابل‌ حل‌ نیستند و باید سراغ‌ قرآن‌ رفت‌ تا آن‌ را حل‌ کرد.

«این‌ تذهبون!» کسی‌ که‌ دزدی‌ کرده‌ کجا می‌خواهد برود؟ در تعبیرات‌ نورانی‌ امیرالمؤ‌منین(ع) نیز آمده‌ که: «این‌ یتأبکم»، در تیره‌ و گمراهی‌ کجا می‌خواهی‌ بروی؟» مطلب‌ دیگر اینکه‌ یک‌ موقع‌ انسان‌ مسلح‌ است‌ عصا دستش‌ است، عصایی‌ که‌ می‌تواند اژدها بشود حتی‌ با این‌ سلاح‌ رفته‌ به‌ جنگ‌ فرعون! ذات‌ اقدس‌ الهی‌ به‌ موسی‌ کلیم‌ می‌فرماید: «درست‌ است‌ که‌ تو مسلح‌ هستی‌ و یک‌ سلاحی‌ داری‌ که‌ اگر دهان‌ باز کند کل‌ این‌ محدوده‌ را از بین‌ می‌برد اما این‌ سلاح‌ کافی‌ نیست.» نفرمود دستت‌ را به‌ جیب‌ ببر یا به‌ عصا ببر و عصا را درآور. فرمود: «اَدخل‌ یدک‌ فی‌ جَیبک»، نه‌ «جِیبک»!! با جیب‌ مشکل‌ حل‌ نمی‌شود با دلت، با جَیبت‌ مشکلات‌ حل‌ می‌شود! موسی‌ دستی‌ به‌ دل‌ ببر. اگر به‌ جَیبت‌ به‌ دلت‌ دستی‌ دادی‌ آن‌ دست‌ می‌شود ید بیضأ و مشکلات‌ را حل‌ می‌کند. اما اگر به‌ جِیبت‌ دست‌ بزنی‌ مشکلی‌ حل‌ نمی‌شود. اگر ما منتظر باشیم‌ که‌ بودجه‌ دفاعی‌ ما افزایش‌ پیدا کند کافی‌ نیست. البته‌ این‌ هم‌ یک‌ گوشه‌ کار است‌ و لازم‌ است‌ ولی‌ اصل‌ نیست. اصل‌ «ادخل‌ یدک‌ فی‌ جَیبک» است.

حال‌ خداوند منان‌ به‌ موسی(ع) می‌فرماید: «اگر دستت‌ در جَیب‌ بود و شرح‌ صدر هم‌ داشتی، چنانچه‌ موسی‌ آن‌ را در اول‌ رسالت‌ از خداوند منان‌ خواست‌ «رب‌ اشرح‌ لی‌ صدری...» و خداوند به‌ او داد این‌ جَیب‌ به‌ علاوه‌ شرح‌ صدر با آن‌ جیب‌ که‌ قدرت‌ سپاهی‌ است‌ می‌تواند کارساز باشد و گرنه‌ به‌ تنهایی‌ مشکل‌ را حل‌ نمی‌کند؛ چرا که‌ دیگران‌ بهتر از آن‌ را دارند.

حال‌ اگر کسی‌ می‌خواهد باطل‌ عمل‌ کند چنانچه‌ آمریکا گفته‌ بود ما آنقدر توانایی‌ داریم‌ که‌ در یک‌ زمان‌ هم‌ به‌ عراق‌ حمله‌ کنیم، هم‌ به‌ کره‌ شمالی. الان‌ کل‌ خلیج‌ فارس‌ دو گوشه‌اش‌ پر است‌ از نیروهای‌ نظامی‌ آمریکا و ما به‌ لطف‌ الهی‌ در منطقه‌ امن‌ هستیم.

این‌ کار خداست‌ و ما الان‌ در بلد امین‌ هستیم. این‌ با همان‌ ساختار سازگار است‌ و ما باید آن‌ را باور کنیم‌ که‌ کل‌ این‌ نظام‌ به‌ حق‌ خلق‌ شده‌ است‌ نه‌ اینکه‌ خدایی‌ هست‌ که‌ ما مضطر شدیم‌ به‌ درگاهش‌ روی‌ بیاوریم‌ و بگوییم‌ «امن‌ یجیب‌ المضطر اذا دعا و یکشف‌ السوء» این‌ در جای‌ خودش‌ محفوظ‌ است. او فرموده‌ که‌ من‌ در کل‌ این‌ نظام‌ آفرینش‌ مین‌گذاری‌ کرده‌ام. باطل‌ بخواهد رد شود او را منفجر می‌کنم‌ و چیزی‌ در عالم‌ به‌ عنوان‌ باطل‌ جای‌ ندارد و راه‌ ندارد. و چیز دیگری‌ که‌ در پایان‌ بحثمان‌ باید اشاره‌ کنم‌ این‌ است‌ که‌ همه‌ ما ممکن‌ است‌ دارای‌ اختلاف‌ نظر باشیم. همانطور که‌ «اختلاف‌ السنتکم‌ و الوانکم» است؛ به‌ همان‌ اندازه‌ اختلاف‌ نظر در فکر و اندیشه‌ است‌ و باید بنشینیم‌ و دوستانه‌ این‌ اختلافات‌ را مطرح‌ و حل‌ کنیم. حال‌ اگر حل‌ نشد؛ اگر آنها را در تریبون‌های‌ عمومی‌ مطرح‌ کنیم‌ جز اینکه‌ دشمنان‌ ما را شاد و دوستان‌ را رنجور کند فایده‌ دیگری‌ ندارد. ما در طی‌ این‌ سی‌ سال‌ آن‌ را تجربه‌ کردیم. هر وقت‌ نصیحتی‌ بود، امر به‌ معروفی‌ بود، نهی‌ از منکری‌ بود، دوستانه‌ و خصوصی‌ مطرح‌ کردیم‌ که‌ یا اثر کرد و یا اثر سوء نکرد. اما خدای‌ ناکرده‌ اگر این‌ نظر را به‌ جامعه‌ منتقل‌ کنیم‌ این‌ اثر سوء دارد.

داشتن‌ امکانات‌ و قدرت‌های‌ معنوی‌ گوشه‌ای‌ دیگر از قضیه‌ است. داشتن‌ رهبری‌ مثل‌ امیرالمؤ‌منین‌ علی(ع) پنجاه‌ درصد قضیه‌ است. و اگر حضور مردمی‌ نباشد، ادراک‌ مردمی‌ نباشد، طهارت‌ مسئولین‌ نباشد، وابستگی‌ مردمی‌ نباشد، جهان‌بینی‌ دینی‌ نباشد، شکست‌ کنارش‌ هست! نه‌ ناله‌های‌ حضرت‌ امیرالمؤ‌منین(ع) و نه‌ مناجات‌های‌ حضرت‌ امیر فایده‌ ندارد! وجود مبارک‌ حضرت‌ ابراهیم‌ خلیل(ع) رهبر انقلاب‌ بود. معمار و مهندس‌ کعبه‌ بود و فرزند خود را نیز به‌ قربانگاه‌ برده‌ بود، هرگاه‌ خواست‌ حکومت‌ تشکیل‌ دهد به‌ خدای‌ متعال‌ عرضه‌ داشت‌ همه‌ این‌ چیزها که‌ به‌ من‌ عطا کردی‌ یک‌ طرف‌ قضیه‌ است‌ اما حضور مردمی‌ نیز لازم‌ است‌ «فاجعل‌ افئده‌ من‌ الناس‌ تهوی‌ الیهم» خدایا همه‌ مردم‌ را که‌ نمی‌شود قلوبشان‌ را جلب‌ کرد ولی‌ قلوب‌ یک‌ عده‌شان‌ را برای‌ سامان‌ بخشیدن‌ به‌ حکومت‌ به‌ طرف‌ ما جلب‌ کن! دیگه‌ نگفت‌ من‌ رهبر انقلابم‌ معمار و سازنده‌ کعبه‌ام‌ و فرزندم‌ را به‌ قربانگاه‌ برده‌ام‌ و پیامبر هستم. فرمود: خدایا قلوب‌ یک‌ عده‌ از مردم‌ را به‌ طرف‌ ما جلب‌ کن. با معجزه‌ هم‌ که‌ نمی‌شود کشور را اداره‌ کرد. اگر واقعاً‌ ما با این‌ طهارت‌ و معنویت‌ زندگی‌ کنیم‌ این‌ همان‌ دعای‌ حضرت‌ ابراهیم‌ است. این‌ قلوب‌ مردم‌ که‌ تا الان‌ متوجه‌ ما بود بقیه‌ نیز هم‌ هست. دلهای‌ همه‌ مردم‌ یک‌ حرفی‌ برای‌ گفتن‌ دارند ومقلب‌ قلوب‌ هم‌ خداوند است. ما اگر واقعاً‌ اینطور باشیم‌ دلهای‌ مردم‌ هم‌ متوجه‌ ما می‌شود و به‌ لطف‌ الهی‌ هیچ‌ آسیبی‌ نیز به‌ این‌ مملکت‌ نمی‌رسد و این‌ انقلابمان‌ به‌ دست‌ صاحب‌ اصلی‌ آن، حضرت‌ ولی‌ عصر(عج) می‌رسد.

در آخر ان‌شأالله‌ خداوند همه‌ شما را از سربازان‌ واقعی‌ آن‌ حضرت‌ قرار دهد.

 

قدرت ایمان


یک ملت ضعیفی که هیچ نداشت، در مقابل ابرقدرت ها و در مقابل این قدرت شیطانی که همه چیز داشتند و تا دندان مسلح بودند، به قوه ملیت نمی تواند غلبه کند، ملتی که غلبه کرد برای اینکه شهادت آرزوی او بود. بعضی جوان های من، از من شهادت را طلب می کردند و مرا قسم می دادند که دعا کن که شهید بشویم، زن هایی که جوان های خودشان را دادند، افتخار براین کردند که شهید داده ایم و آن که یک پسر از او باقی مانده بود باز می گفت این را هم اهداء می کنم. این قدرت ملیت نیست این قدرت ایمان است، این قدرت اسلام است، خبط نکنند، اشتباه نکنند، این اسلام است که غلبه کرد بر ابرقدرت ها، این اسلام است که فرزندان او به شهادت راغب هستند این قوه ایمان است که مردم را، سرتاسر ایران بسیج کرد، این دست غیبی الهی بود که مردم ایران را سرتاسر از بچه دبستانی تا پیرمرد بیمارستانی با هم همصدا و با هم هم مطلب کرد، این هیچ جبهه ای نمی تواند این کار را بکند.


 بنیانگذار انقلاب اسلامی، صحیفه نور - ج5 -ص184
    

لرزه طاغوت

 

متوکل عبّاسى - که مراتب بُغض و کینه ورزى وى در حقّ اهل بیت  (علیهم السلام) و پیروانشان بر کسى پوشیده نیست - چون  به خلافت نشست، ترسید که امام  هادی (علیه السلام) بر علیه او دست به قیام بزند. پس او را به سوى خود طلبید تا هم از نزدیک امام (علیه السلام) را تحت نظر داشته باشد و هم بتواند در مواقع ضرورى به راحتى بر وى فشاروارد کند و هر گاه که خود خواست، به زندگى ایشان خاتمه بخشد. امّا آن حضرت به اذن خداوند تدبیرى اندیشید و تصمیم گرفت تا عمق هیأت حاکمه نفوذ کند و نزدیک ترین یاران خلیفه را زیرنفوذ خویش در آورد و چنین نیز کرد. شاید روایاتی چون روایت ذیل، گوشه اى از ابعاد تأثیر امام هادى (علیه السلام) را در کاخ حکومتى بیان کند:

عده ای، از امام هادى(علیه السلام) نزد متوکل بدگویى کرده و گفته بودند که ایشان در خانه اش،  نامه ها وسلاحهایى از پیروان قمى خویش دارد و قصد دارد تا به  حکومت دست یابد.

                                      

متوکل عدّه اى از سربازانش را به خانه آن حضرت روانه کرد. آنها شبانه به خانه امام هادی (علیه السلام) یورش بردند؛ امّا چیزى در آن نیافتند وخود آن حضرت رادر اتاقى در بسته پیدا کردند. او جامه اى پشمین بر تن داشت و روى ریگ  و خاک نشسته و توجهش به خداى تعالى معطوف بود و آیاتى از قرآن را تلاوت می نمود. مأموران او را در همان حال نزد متوکل برده گفتند: در خانه اش چیزى نیافتیم و او را دیدیم که رو به قبله نشسته است و قرآن  مى خواند. متوکل در آن لحظه، در مجلس باده  گسارى نشسته و جام شراب به دستش بود. امام (علیه السلام) را در همین حال نزد او بردند. چون متوکل چشمش به امام (علیه السلام) افتاد، آن حضرت را در کنارش نشاند و جامى را که در دست داشت، به طرف آن حضرت گرفت.

امام هادی (علیه السلام) فرمود: "به خدا گوشت و خون من هرگز خمر ننوشیده اند، مرا عفوکن."

متوکل آن حضرت را معاف کرد و آنگاه گفت: برایم شعرى بخوان.

امام (علیه السلام) پاسخ داد: "من اندکى شعر مى دانم."

متوکل گفت: گریزى نیست. امام (علیه السلام) که در کنار متوکل نشسته بود، آغازبه خواندن اشعار زیر کرد:

" بر فراز قلّه هاى کوههایى که آنان را نگاهبانى مى کرد، خفتند و مغلوب شدند و قله ها آنها را سودى نرساند.

پس از دوره اى از عزّت و سر فرازى از دژهایشان پایین کشیده شدند و در گودالى مسکن گرفتند؛ اى واى که درچه جاى بدى فرود آمدند!

بانگ دهنده اى پس از دفن آنها فریاد زد: «کجا رفت آن دستبندها و تاجها و جامه هاى  فاخر ابریشمین؟

کجا شد آن چهره هاى به ناز پرورده که در برابر آنها پرده ها مى زدند و سایبانها؟»

پس هنگامی که درباره آنان سؤال می شود،، قبر با بیانی شیوا در خصوص آنان گوید: این است چهره هایى که  کرمها بر روى چهره یشان رفت و آمد مى کنند.

دیر زمانى کامرانى و عیش و نوش کردند و امروز چنان شده اند که پس از آن همه خوردن و کامروایى کردن، خورده مى شوند."(1)

متوکل از شنیدن این ابیات چنان گریست که محاسنش به آب دیدگانش تَر شد، حاضران نیز، گریستند. آنگاه امام هادی (علیه السلام) را در کمال احترام به خانه اش باز گرداند.

امام (علیه السلام) با این شعر عمیق نهیبی بر جان غفلت زدگان زد چرا که مرگ استنا ناپذیر است. و در آن هنگام است که ثروت و مقام و یا هرآنچه که مایه فخر در این جهان گذراست سودبخش نخواهد بود. براستی به یاد آوردن مرگ و ایام گذار، موثرترین تذکر هاست.

(بر گرفته از کتاب "هدایتگران راه نور - زندگانى امام على الهادى  (علیه السلام)"، تألیف آیة الله سید محمد تقى مدرسى (با اندکی تغییر))

به نقل از پایگاه اسلامی-شیعی رشد

پاورقی:

 ۱- باتوا على قـلـل الجبال تحـرسـهـــم           غـلب الرجال فـلـم تنفـعـهـم القـلـل

    و استـنزلوا بعد عز من معـاقـلـــهــم           و اسکـنـوا حـفـرا یا بئـسـما نــزلــوا

    نـاداهـم صـارخ مـن بـعــد دفــنــهــم           ایـن الأســاور و التـیـجـان و الـحـلــل

    ایـن الـوجــوه التـى کانـت منــعــمـة          من دونـها تـضــرب الأستـار و الکـلـل

    فافـصح الـقـبر عنهم حین ساء لـهـم          تلک الوجــوه علیهــا الـدود تنـتـقـــل

    قد طال ما اکـلـوا دهـراً و ما شـربــوا          و اصـبحــوا الیـوم بعد الأکل  قد اکـلوا

اعتدال همزاد وحدت/۱

 

نویسنده: دکتر محمد رضا رضوان طلب

 

سالهاست که در موضوع و حدت اسلامی و ضرورت آن سخنان مستوفات و مقالات متراکمی ارائه می شود اما چگونگی دسترسی عملی به آن همچنان در هاله ای از ابهام است و موانع زیادی در مسیر تحقق آن همچنان خودنمائی می کند و از مهمترین موانع نیل به این عطیه ارزشمند نگاه و عمل افراطی در میان طرفداران مذاهب ونحله های گوناگون است و تنها راه برخورد با آن سازماندهی یک فرهنگ اعتدالی خواهد بود. این مقاله در ضمن برشمردن ابعاد گوناگون اعتدال ، بر این نکته تأکید دارد که اختلاف، زائیده عدم اعتدال و افراطی گری است و اگر این دیو فاقد ترحم از جامعه اسلامی بیرون رانده شود، نسیم حیاتبخش وحدت و انسجام ،همدلی و صمیمت جانهای آدمیان را نوازش خواهد داد به امید درک چنین فضای مفاهمه و رویکرد سازگاری، این مقاله، جهت بررسی و تصحیح به جامعه علمی کشور تقدیم گردیده است.

 

تعریفات

 

اعتدال درلغت به معنی " التوسط بین حالین فی کمّ أو کیف أو تناسب "(1) آمده است. اعتدال در طبیعت را نیز به زمانی اطلاق می کنند که روز و شب در آن یکسان است یعنی نخستین روز از فصل بهار و نخستین روز از فصل زمستان! در فرهنگ قرآنی برای رساندن معنی میانه روی و اعتدال از دو واژه دیگر یعنی "قصد" و "وسط" استفاده گردیده است. "اقتصد فی امره یعنی :توسّط فلم یفرِط و یفرَط وی قال اقتصد فی النفقة یعنی لم یسرف و لم یقتر"(2).بنابر این ، سه واژه : وسط ، قصد و اعتدال، دارای معنی مشترک و کاربرد موازی هستند و به معنی حفظ حدّ میانه در روش و رفتار و واکنشها می آیند در ادبیات عربی واژه «التوازن»جایگزین اعتدال شده است. واژه دیگری که در این حوزه در ادبیات قرآنی بکار رفته است واژه "معروف " است که در آیات متعدد تکرار شده است و به معنی : "الشیّ الذی یعرف العقل انه لا جور فیه ولا جنف"(3)و "ما یحسن فی الدین و المروّة "(4) و "بما یعرفه اهل العرف"(5) و "ما یستحسن من الافعال"(6) و " النصفه "

 

ضرورت

 

با آنکه گرایش به تخصصی شدن رشته ها و تفکیک پژوهشها در عرصه های مختلف و اختصاص هر پژوهشگر به عرصه ای خاص، ابداعی علمی دانشگاهی است که در نیم قرن اخیر به آن توجه ویژه شده است اما حدود ده سال است که مطالعات میان رشته ای به عنوان سدّی در برابر افراط در اندیشه تخصصی کردن علوم مطرح گردیده است. این رویکرد جدید، با استدلال به وحدت ریشه ای حوزه های مختلف اندیشه ورزی و ربط وثیق بین آنها و اقتضای برخی از سوژه های مهم برای ورود به عرصه های گوناگون، خصوصاً در مورد موضوعات مربوط به علوم انسانی و رفتاری ، جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. سوژه های مهمی در عرصه علوم انسانی و تجربی درلیست مطالعات بین رشته ای قرارگرفته اند؛ همانند: ارتباطات،رفتارشناسی، نانوتکنولوژی و انرژی هسته ای.

امروزه سوژه های مطالعاتی بین رشته ای به صرف بین رشته ای بودن، مهم و ضروری تر از سایرعناوین پژوهشی ارزشیابی می شوند. موضوع اعتدال ازجمله سوژه هائی است که در تمامی موضوعات علمی ،تجربی و در تئوریها ورفتارهای علمی ، حضور و نقش تعیین کننده دارد و به راحتی می توان ادعا کرد : این عنوان از مفاهیم میان رشته ای که است بالاترین سطح پوشش و شمول را نسبت به حوزه های گوناگون دارد . مضافاً بر نقش پایه ای و اثرگذاری که در همه حوزه ها ایفا می کند.

در موضوع وحدت که رمز حیات و اقتدار همه مجموعه ها و مکتب هاست ، سنگ بنای نخست و ضمانت برای قوام و استقرار و مفید بودن آنها تعادل و میانه روی است. در حالی که موضوع تعادل کمتر در پژوهشهای مربوط به آن مورد توجه قرار گرفته است و لذا ارائه پژوهشی علمی و ارائه راهکارهای عملی در مورد آن ضرورت دارد. پژوهشهائی که پیش از این، سوژه اعتدال یا وحدت را بررسی کرده اند، این دو را مستقل از هم مورد مطالعه قرار داده و از همبستگی و تأثیرمتقابل این دو متغیرسخنی به میان نیاورده اند!

 

                                                    

 

جایگاه تعادل

 

برای تعیین اهمیت و جایگاه یعنی مفهوم چه مؤلفه هائی دخالت دارند؟

سرنوشت ساز بودن ؟فراگیری در عرصه های مختلف فکری و عملی ؟ تأثیرگذاری در عرصه دسترسی به منافع مادّی ؟راهیابی به حوزه فضیلتهای معنوی؟ توجه و دقت مردان بزرگ درمورد آن ؟ هر یک از اینها ملاک وشاخص باشد، تعادل ،امتیاز نخست را از آن احراز می نماید. اینک به بررسی این شاخصها می پردازیم:

 

1- رمز برتری فرد و جامعه

 

قرآن کریم، پیروان پیامبر گرامی اسلام را بهترین امتها می شمرد "کنتم خیر امة اخرجت للناس" (7)

و در آیه دیگری در توصیف این جامعه برتر می فرماید "کذلک جعلناکم امة وسطا" (8) و بدین سان میان "میانه روی " و"برتری " درساختار جامعه و ارزشگزاری درمورد آن همبستگی ایجاد می کند. در روایتی پیامبر اسلام می فرمایند : "رحماءامتی اوساطها " (9) یعنی متعادل ها بیش از همه مورد عنایت و محبت خدا هستند. یک بررسی میدانی و تاریخی نیز این نتیجه گیری را اثبات می نماید که افراد و مجموعه های تندرو یا کند رو همواره بامشکل و تنگنا روبرو بوده اند و برتری وسلامت در گرو تعادل در امور، پدید آمده است .

 

2- رمز بقا و سود آوری

 

جوامع و افراد تندرو نه تنها برتری را احراز نمی نمایند بلکه ماندگاری و مفید بودن از آنِ سیستمها و کسانی است که تعادل را به عنوان سیاست فائق خود انتخاب نمایند. در فرهنگ دینی ما دین انتخاب خردورزانه غالباً به توفیق الهی و مدد غیبی در دسترس قرار می گیرد و لذا پیامبر اسلام می فرمایند : "ان الله تبارک و تعالی اذا اراد بقوم بقاء أو نماء أرزقهم القصد و العفاف " (10) بدین معنا که بقای رفاه در گرو تعادل و تعادل در پرتو مدد الهی میسر می گردد. دراعمال حج و به هنگام رمی جمرات پیامبر گرامی اسلام سنگ متعادل و مناسبی را در دست گرفته و نشان اصحاب دادند و گفتند اینگونه انتخاب کنید نه بزرگتر و نه کوچکتر و سپس افزودند : "ایاکم و الغلو فإنما أهلک من کان قبلکم الغلو فی الدین " (11)

 

3- رمز موفقیت رهبران آسمانی

 

درمیان رهبران آسمانی پیامبرِ رحمتِ محض یا غضبِ محض، دیده نمی شود بلکه در آیات مختلف قرآن متعادل بودن پیامبران در شیوه ابلاغ و پیام رسانی مورد توجه قرار گرفته خداوند متعال می فرماید : " و مانرسل المرسلین الا مبشرین و منذرین " آفرینش خوف ورجا از برترین آفرینشهای هنری و مدیریتی رهبران آسمانی بوده که تعادل در آن را نیز مورد توجه قرار می دادند. حضرت علی علیه السلام در توصیف پیامبر گرامی و روش آن حضرت می فرمایند : "هدی الی الرشد و امر بالقصد " (12) او به مسیر کمال، هدایت کرد و به میانه روی و تعادل دستور داد. در سخنی از پیامبر اسلام می خوانیم : "ایها الناس علیکم بالقصد، علیکم بالقصد، علیکم بالقصد" (13) تکرار یک پیام، سه بار در یک جمله می تواند به معنی این باشد که هر چه خیر و موفقیت متصور است در قالب این مفهوم نهفته است.

 

پی نوشت:

 

([1]) المعجم الوجیز ص 409.

([2])المعجم الوجیز ص503.

([3]) تفسیر الصافی 1/217.

([4])تفسیر الصافی 1/260.

([5])تفسیر الصافی 1/261.

([6]) لسان العرب9/239.

([7]) آل عمران 110.

([8]) بقره 143.

([9]) کنز العمال 3/28.

([10]) در المنثور 3/270.

([11]) المحلی لابن الحزم 7/133،المغنی لابن قدامه3/445.

([12]) نهج البلاغه،خطبه195.

([13]) ابن ماجه 2/1417،کنزالعمال3/28.

 

توضیح: عناوین منابع و مآخذ در قسمت پایانی تقدیم می شود.

 

حالت کنونى مسلمانان

 

وضعیت مسلمانان امروز نظیر مسلمانان در آغاز جنگ حنین است که همگى از کفار شکست‏خورده‏اند و در دست آنان اسیرند، هر چند میان مسلمانان امروز با مسلمانان دیروز اندک فرقى است، آن‏ها را فتوحات پى در پى سرمست کرده بود، لذا دست از استقامت کشیدند، ولى ما را شکست‏هاى بى‏شمار ترسو و نومید کرده و دست از پایدارى کشیده‏ایم، مسلمانان دیروز، مردمانى قوى بودند و ایمان داشتند که اگر ساعتى به نبرد بپردازند، جلو شکست قطعى گرفته مى‏شود و گریختگان باز مى‏گردند، ولى ما مسلمانان امروز آن چندتن را هم نداریم، آن‏ها به نیروى کفر به نظر بى ارزشى و بى اعتنایى مى‏نگریستند، از این لحاظ بى‏استقامت‏شدند، ما به نیروى کفر به نظر عظمت مى‏نگریم، از این جهت‏بى‏استقامت‏شده‏ایم، چرا خداى تعالى به ما نظر رحمت نمى‏اندازد و ما را به تاییدات خود مؤید نمى‏گرداند؟

                                                           

همین آیه شریفه این پرسش را پاسخ مى‏دهد که: خداوند آرامش خود را بر مردم با ایمان فرستاد، ما ایمان نداریم. اگر در ما ایمان یافت‏شود خداوند نیز ما را تایید خواهد نمود، ما و کفار در بى ایمانى یکسانیم، فرق آن است که کفار برمبدا باطل خود پایدارى مى‏کنند، ولى ما بر مبدا حق خود استقامت نمى‏ورزیم، روح تنبلى و تن پرورى سر تا پاى ما را فرا گرفته، تزلزل و دورویى در همه اعصاب ما نفوذ کرده است، از استقامت و فداکارى و ایمان و دیانت جز الفاظى به یادگار نمانده است، همگى ره‏سپار راه نابودى هستیم، بیمارى روحى ما به قدرى است که تشخیص نداده‏ایم که بیماریم تا در فکر درمان بشویم و در چاره درد خود بیندیشیم.

شاعرى مى‏گوید: «بى‏چاره آن کسى است که در فکر چاره نیست.»

ابدا در یاد خدا نیستیم، شاید طورى مورد سخط خداوند تعالى قرار گرفته‏ایم که خودش نام خود را از خاطر ما محو کرده است، خدا نکند که چنین باشد; زیرا اگر چنین باشد هم بر مرده و هم بر زنده باید گریست، مردگان ما به آتش عذاب الهى در جهنم مى‏سوزند و زندگان ما در دنیا در آتش مذلت و فقر و مسکنت و بى‏چارگى مى‏گدازند.

  برگرفته از کتاب(( استقامت)) اثر آیة الله سید رضا صدر؛ به اهتمام سید باقر خسروشاهى

 

«قرآن نت» و شبهه افکنی در برابر انوار الهی

 

"این ره که می روند به ترکستان است"

 

بنابر گزارش خبرگزاری ها و سایت های خبری ، مقامات رژیم صهیونیستی با همکاری تعدادی از اساتید عرب دانشگاه‌های رژیم صهیونیستی قصد‌ دارند با راه ‌اندازی یک ‌سایت اینترنتی به نام «قرآن نت» با هدف ظاهری پیوند جهان اسلام و غرب، تفاسیر خاصی از آیات قرآن را ارایه‌دهند.

 

نسخه آزمایشی پژوهش‌های این گروه درباره قرآن به صورت یک نشریه الکترونیکی در دانشگاه «بئر السیع» منتشر شده‌است.

 

سامانه خبری وزارت خارجه اسراییل گزارش داده‌است که سایت «قرآن نت» قرار‌ است به زبان‌های عبری، ترکی، فارسی، انگلیسی، فرانسوی و عربی خدمات خود را به کاربران ارایه‌دهد.

 

برخی کارشناسان معتقدند هدف صهیونیست‌ها از راه ‌اندازی این سایت تحت تاثیر قرار‌دادن نسل جدیدی از مسلمانان است که با هدایت آمریکا و رژیم صهیونیستی در راستای اهداف اسلام آمریکایی در جوامع مختلف ظاهر شوند.

 

                         

 

اما باید دانست این عمل که با هدف مبنایی ایجاد تفاسیر مطلوب خواسته مقامات اسراییلی و تحمیل آرا بر آیات قرآن کریم صورت می پذیرد یک اقدام کهنه اسراییلی است که از دیرباز برای مقابله با فرهنگ اسلامی رواج داشته و اکنون در قالبی نو عرضه می شود.

 

این شیوه که در اصطلاح معروف به «جعل و دس» می باشد، تفاسیر ساختگی بنابر اعمال نظر را برای نیل به مطامع و خواست درونی این گروه  پدید می آورد که در راستای مقابله و انهدام فرهنگ تنومند اسلامی و ایجاد کج فهمی در جامعه بشری برای پی ریزی نوع خاصی از اسلام برای تحقق مقاصد تعریف شده است. 

 

در عصری که تلالو انوار تابناک اسلام و مفاهیم ناب کلام الله مجید در سراسر گیتی فطرت پاک انسان های خداجو را به سوی خود فرا می خواند و روز به روز بر سیل مشتاقان آیین محمدی(ص) افزوده می شود، مخالفان مریض و کور دل تنها مبنای تفوق بر بشریت را قلدری و زور مداری می دانند و تبعیت کردن از اصل سود و منفعت را چاره ساز بیچارگی خویش می پندارند اما توسل به این حرکت های مضحکانه و فریبکارانه نیز راه به جایی نخواهد برد.

 

همانطور که فهوای آیه (( انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون )) تصریح بر تجلی عنایت حق بر این تکلیم آسمانی را می رساند بر هیچ کس پوشیده نیست که ضامن حفاظت و صیانت از این کلام قدسی خداست.

 

مسلمانان بالنده و آگاهند و کوته نظری است که در عصر اطلاعات و دسترسی سهل الوصول به منابع و مراجع اصیل علمی بر سودای خام شبهه افکنی و کج فهمی دامن زد.   

 

از آن جا که این خدعه و نیرنگ مطیعان جهالت و روندگان طریق ضلالت به بیراهه کشاندن «پویندگان راه حق» است اما به میمنت و فرخندگی دین کامل و  آیین زندگی ساز محمدی (ص) مریدان و دلباختگان حریم کبریایی به اسلام تشرف می یابند و بنابر آیه مبارکه  (( ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی )) بر مدار هدایت راه می یابند و روشن است که چراغ راه و راهنما هموست که هدایت را نوید داده است.

 

تمسک به کتاب خدا و اهل بیت پیامبر رمز سعادت است

تولیت آستان مقدس امام خمینی (ره) گفت : اشاره و تاکید حضرت امام (ره) در آغاز وصیت نامه خود بر حدیث ثقلین نشانگر این است که تمسک به دو گوهر درخشان کتاب خدا و عترت رسول الله یکی از رموز توفیق انقلاب اسلامی است .

 

به گزارش خبرگزاری آریا، حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در دیدار با امام جمعه ، فرماندار و جمعی از مسئولان و اعضای شورای اسلامی قائم شهر افزود : حضرت امام خمینی (ره) با تاکید بر حدیث ثقلین می خواهند دو نکته را یادآوری کنند یکی اینکه معلوم شود این ملت ریشه در اسلام و وحی دارند و دیگر اینکه وصل به دریای معرفت اهل بیت (ع) هستند .

 

تولیت آستان مقدس امام خمینی (ره) در این دیدار که دیشب در حرم مطهر امام راحل صورت گرفت با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای هفتم تیر ، اضافه کرد : اگر کسی باور کرد که همه چیز در اختیار خداست پیروز می شود حتی اگر همه دنیا برای شکست او دست به دست هم بدهند .

وی وجه تمایز حضرت امام (ره) را در خداباوری دانست و گفت : اگر به مدار وحی اتکا کنیم و باور داشته باشیم که خداوند خیر ما را می خواهد زندگی برایمان شیرین می شود .

 

سید حسن خمینی با تاکید بر این که اگر جامعه اسلامی به عترت پیامبر (ص) تمسک جوید می تواند افتخار کند که صاحب تمدن هست و خواهد بود ؛ تصریح کرد : هرچقدر پذیرش دینداری ، دین مداری ، باور به خدا و عمل به وظیفه در دل ها بیشتر شود ، من و منیت از بین می رود و به جای آنها دوستی ها محکم و همه چیز برای خدا می شود و تمسک به کتاب خدا و اهل بیت پیامبر رمز این سعادت است .

 

حجت الاسلام سید حسن خمینی افزود : امام (ره) همه کارهای خود را برای خدا انجام می دادند و این رمز توفیق ایشان در زندگی بود ؛ آرامش حضرت امام (ره) برای این بود که ایشان یقین داشتند همه عالم بر مدار اراده الهی می چرخد .

فدک می تواند اتحادآفرین باشد

 

آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: حادثه فدک، موضوعی قابل بحث بیشتری است بدون اینکه تفرقه آمیز باشد. اینها می تواند اتحاد آفرین باشد.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که امروز در جمع نماز گزاران نماز جمعه تهران سخن می گفت در خطبه دوم  به سفر اخیر هیات ایرانی به کشور عربستان پرداخت که به ورود نخستین گروه شیعیان به منطقه فدک منجر شد و اظهار داشت: اگر هیات ایرانی در اجلاس مکه شرکت نمی کرد، وحدت واقعی اسلامی در آن نشست شکل نمی گرفت.

به گزارش خبرگزاری مهر، وی با بیان اینکه باید از زاویه مسئله فدک درباره حضرت زهرا حرف بزنیم، افزود: به هر حال خداوند توفیق داد و سفری به عربستان داشتیم که در اصل برای حضور در کنفرانسی که تمام فرق اسلامی را به آن دعوت کرده بودند، انجام شد و حدود 800 عالم اسلامی هم در آن نشست حضور داتشند.

image

آیت الله هاشمی رفسنجانی حضور هیات ایرانی در اجلاس مکه را موفق ارزیابی کرد و ادامه داد: حضور من و هیات همراه و آیت الله تسخیری که از طریق دیگری به این نشست آمده بودند در آنجا خیلی موثر بود و اگر ما برای این منظور به عربستان نرفته بودیم وحدت اسلامی درستی در اجلاس مذکور شکل نمی گرفت؛ چرا که در واقع تقریبا شیعه در این نشست واحد بود.

رئیس مجلس خبرگان رهبری همچنین گفت: بالاخره خداوند توفیق داد و در این اجلاس به گونه ای عمل شد که تفکر شیعی، اسلامی و ایرانی درخشش بی نظیری داشت؛ در آن چند روز که ما در عربستان بودیم، بحث عمده کانال های عربی و خبری محتوای سخنرانی من بود که البته باعث اعتراض علمای تند وهابی به خادم الحرمین هم شده بود که شما با دادن میدان به ایرانیان تنها باعث بزرگ شدن شیعه و ایران شدید؛ البته اکثریت قاطع علمای حاضر در این نشست صمیمانه از برنامه های هیئت ایرانی حمایت کرده و آن ها را تشویق کردند.

خطیب نماز جمعه امروز تهران در ادامه با اشاره به برخی مسائل مورد مذاکره اش با مقامات سعودی، اظهار داشت: مسائل مربوط به مشکلات حج که البته در سفرهای قبلی بخش عمده آن را حل کرده بودیم به طور جدی و صریح مورد گفتگوی ما قرار گرفت که به نظرم این مسائل تا حدودی اصلاح شد و انشاءالله زوار ما در آینده این مشکلات را نداشته باشند؛ بنده در آنجااحساس کردم که مسئولان اصلی عربستان به واقع دل شان می خواهد که شیعیان از عربستان راضی بازگردند. به هر حال باید با تعقل، تدبر، صبر و راهکارهای اتحادآفرین این مسئله حل شود.

وی در ادامه به ارائه گزارشی از حضور در منطقه فدک پرداخت و گفت: در سفر قبلی به عربستان می خواستم بعد از بازدید از منطقه خیبر در فدک هم حضور یابم که نشد و این طلب من از عربستان باقی مانده بود که برادران سعودی این بار ما را به این منطقه هم بردند. در آنجا چیزهای عجیبی دیدیم. صمیمانه روحیات و علاقه مردم نسبت به حضرت زهرا را مشاهده کردیم. آنجا دیدیم که هنوز حقیقت حضرت زهرا(س) جلوه دارد.

آیت الله هاشمی رفسنجانی ادامه داد: من درباره فدک زیاد خوانده بودم اما نمی توانستم حقایق آن را بفهمم. توجه داشته باشید که از لحظه فتح خیبر تا 300 - 400 سال بعد، موضوع فدک، مسئله ای زنده، مشاجره ای و مورد توجه دنیای اسلام بوده است. من نمی فهمیدم چرا یک باغ می تواند آنقدر مهم بوده باشد؟ حقیقت این است که روح این قضیه را باید بزرگ تر از مسائل تاریخی و احتجاجات موجود در کتب دید. ماجرایی واقعی پشت سر این موضوع است.

رئیس مجلس خبرگان رهبری همچنین با اشاره به مسائل تاریخی مربوط به جنگ خندق و آغاز درگیری مسلمانان با یهودیان در مدینه به ذکر مختصات جغرافیایی منطقه فدک پرداخت و گفت: این منطقه حدود 90 کیلومتر با خیبر فاصله دارد اما در همان منطقه  واقع شده است. به هر صورت پس از ماجرای فتح قلاع خیبر که واقعه ای باور کردنی نبود. علی بن ابی طالب (ع) برای تحویل فدک بدون جنگ ماموریت یافتند و آن ها هم وقتی نام علی(ع) را شنیدند تصمیم گرفتند زودتر تسلیم شوند.

وی روایت مربوط به سفر طی الارضی پیغمبر اسلام(ص) به همراه علی ابی طالب(ع) پیش از قضیه خیبر به فدک را نمایانگر اهمیت این موضوع دانست اما یادآور شد که این روایت قدری توجیهات دیگری نیز لازم دارد.

خطیب نماز جمعه تهران افزود: به هر صورت علی(ع) به فدک تشریف برد و قرارداد خوبی هم در آنجا بستند که البته تاریخ در آن اختلاف دارد؛ روایتی هست که بر اساس آن در این قرارداد نصف فدک و بر اساس روایت دیگ کل فدک با مدیریت پیغمبر(ص) باز پس گرفته شد که به نظر می رسد روایت دوم بهتر می تواند صحیح باشد.

آیت الله هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه مطالب سخنانش درباره فدک در کتب معتبر شیعه و اهل سنت وجود دارد، ادامه داد: به هر حال این مسئله بدون جنگ تمام شد؛ در تفسیر درالمنصور که از علمای به نام اهل سنت است با اشاره به یکی از آیات سوره اسرا نوشته شده است: جبرئیل به پیامبر(ص) نازل شد و گفت که خداوند از تو می خواهد فدک را به زهرا(س) واگذار کنی و ایشان هم چنین کردند. منصور در تفسیر آیه مذکور از سوه اسرا دو روایت از ابوسعید خدری که او نیز از بزرگان روات اهل سنت است و از ابن عباس نقل می کند که بر اساس آن غنائمی که بدون جنگ گرفته شده باشند، خالص در اختیار پیغمبر قرار خواهد داشت. 

رئیس مجموع تشخیص مصلحت نظام با طرح این سئوال که باید دید چرا پیامبر بخش وسیعی از این اموال را در احتیار حضرت زهرا(س) گذاشته اند؟ افزود: البته ما باید چیزهای دیگری را که پیامبر به حضرت زهرا(س) داده اند را بررسی کنیم که تا کنون برنامه ای برای این منظور نداشته ایم. به عنوان مثال عوالی هم از جمله این اموال است که هفت باغ را شامل می شود و داستان عجیبی هم دارد.

وی با تشریح ماجرای عوالی ادامه داد: درجریان جنگ احد بعد ازحمله مشرکین به مدینه، یهودیان جلسه ای برای اقدام علیه مسلمانان تشکیل دادند و مخریق که عالمی یهودی بود در آن جلسه گفت شما که می دانید این پیامبر حق است پس چرا از او حمایت نمی کنید؟ با این رویه شما راه پیغمبر تهدید می شود؛ اما کسی به سخنان او گوش نکرد و لذا خودش به میدان نبرد احد آمد و فریاد زنان به مسلمانان گفت که شهادت دهید که هر چه داشتم به پیغمبر شما واگذار کردم و جنگید تا شهید شد. پیغمبر(ص) هم بعد از شهادت او گفتند که مخریق وارد بهشت شد، بدون اینکه یک رکعت نماز خوانده باشد ...! رسول الله تمام اموال مخریق را به حضرت زهرا(س) واگذار کردند و در واقع متولی اموال مخریق حضرت زهرا شدند.

رئیس مجلس خبرگان رهبری یادآور شد: از برخی روایات می توان چنین استفاده کرد که گویا پیغمبر(ص) بر اساس برنامه ای  الهی چنین اقداماتی را انجام می داده اند چرا که می دانستند خاندان شان به واسطه سیاست های متضادی که در آینده پیش خواهد آمد، دچار مشکلات مختلفی می شوند.

آیت الله هاشمی رفسنجانی تاکید کرد: اگر می خواهید اهمیت فدک را دریابید، باید ببینید که در طول تاریخ بر سر این مزرعه چه آمده است؛ فدک را 25 - 24 بار گرفته یا پس داده اند؛ این داستان از همان روز بعد از رحلت پیغمبر(ص) شروع شد و تا زمان ارازی، خلیفه عباسی درسنه 323 گرفتن وپس دادن ها ادامه داشته است. به واقع چرا؟ مگرچه رمز و مسائلی در این ملک هست؟

خطیب نماز جمعه تهران مسئله فدک را موضوعی سیاسی دانست که با مسائل مربوط به امامت، ولایت و مقاومت مرتبط است و افزود: این موضوع بع نیروهایی که مظلوم می شوند و مقاومت می کنند باز می گردد و در واقع فدک یک پرچم است.

وی ضمن قرائت نام 24 کسی که فدک را گرفته و پس داده اند، ادامه داد: ابوبکر نخستین کسی بود که فدک را گرفت اما به رغم دستور اولیه اش و در پی استدلال حضرت زهرا(س) آن را پس داد. خلیفه دوم، عمر دیگر گیرنده فدک بود که با اقدام ابوبکر مخالف بود و لذا نامه حضرت زهرا(س) را پاره کرد و نگذاشت امر ابوبکر اجرا شود. در برخی تواریخ و سیر و روایات هست که زمان عمر، خلیفه دوم با چیزهایی که دید قانع شد و فدک را به خاندان اهل بیت بازگرداند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین گفت: این وضعیت تا زمان معاویه که دوباره فدک را پس گرفتند، ادامه داشت؛ تا اینکه عمربن عبدالعزیز به خاطر هدایت های معلم شیعه اش، فدک را مجددا به درخواست امام باقر(ع) برگرداند و این ششمین مورد گرفتن و پس دادن فدک بود.

آیت الله هاشمی رفسنجانی افزود: پس از این جریان، یزیدبن عبدالملک دوباره آن را پس گرفت و تا آخر عمر بنی امیه فدک دستشان بود؛ سفاح اولین خلیفه عباسیان بود که فدک را پس داد. بعد از اینکه ابن الحسن، فساد را در بنی عباس دیدند، منصور دوانیقی آن را از خاندان اهل بیت پس گرفت. فضا که آرام تر شد، مهدی، فرزند منصور فدک را پس داد. دوباره هادی عباسی به خاطر دیدن تحرکات اهل بیت آن را پس گرفت و این یازدهمین مورد است. در زمان هارون الرشید، حضرت موسی ابن جعفر(ع) پیشنهاد کردند که فدک را به ما برگردانید، گفتند حدودش را تعیین کنید. ایشان گفتند اگر حدود هم تعیین کنیم، شما آن را پس نمی دهید که هارون گفت می دهم! اما نهایتا و پس از تعیین حدود سیاسی هم فکر را پس نداد ولی مامون کار عجیب غریبی در این باره انجام داد که جای بررسی بسیاری دارد.

وی ادامه داد: مامون در این باره کاری کرده که از نقاط برجسته فدک است و باید به دنبالش رفت؛ در مورد دوازدهم به مامون می رسیم که می خواهد فدک را پس دهد اما مخالفت های زیادی در برابرش قرار می گیرد. به هر حال کار و تصمیم گیری دراین خصوص دشوار بود و لذا مامون دو جلسه گذاشت که یکی جلسه ای با حضور 200 نفر از علمای اطرافش بود که نهایتا به این نتیجه رسیدند که فدک مال حضرت زهرا(س) بوده و باید به فزرندان ایشان برگردد.

خطیب نماز جمعه تهران همچنین اظهار داشت: جلسه بعدی که 1000 نفر از علما در آن حضور داشتند که مانند کنگره های سراسری ما بوده است؛ به هر حال مامون علما را از جاهای مختلف آورد و نتیجه باز به نفع خاندان اهل بیت شد. اگر بتوانیم بحث های مطرح شده در این دو اجلاس را پیدا کنیم، مطالب مهمی در آن ها خواهیم یافت. نهایتا متنی بعد از این جلسات تهیه شد که مامون به حاکم مدینه نوشت و دستور داد که "انه قد کان رسول الله اعطی ابنته فاطمه فدکا". این مسئله ناگهان مثل بمب صدا کرد که یکی از جرقه های این داستان در شعر دعبل خزاعی چنین آمده است: "چهره زمانه و تاریخ لبخند زد وقتی که خبردار شد که مامون، فدک را به بنی هاشم بازگردانده است".

رئیس مجلس خبرگان رهبری همچنین گفت: سیزدهمین مورد پس گرفتن فدک به معتصم عباسی باز می گردد؛ سپس واثق عباسی آن را پس داد اما متوکل که خصومت او با شیعیان بر همه آشکار است، مجددا فدک را گرفت اما شانزدهمین فزرندش، منتصر آن را پس داد. چهره سیاسی قضیه در این پس دادن ها خیلی خوب روشن است. حاکم پس از منتصر مجددا فدک را پس گرفت و مستعین آن را پس داد. معتز پس گرفت و معتمد پس داد و بیست و یکیمین حاکم عباسی آن را پس گرفت و معتضد پس داد؛ بیست و سومین حاکم گرفت و اراضی که خلیفه دانشمندی بود به عنوان نفر بیست و چهارم بود سال 324 آن را پس داد.

آیت الله هاشمی رفسنجانی در ادامه با اشاره به حضورش در منطقه فدک، اظهار داشت: در خود عربستان کسی فدک را نمی شناخت. شخصیت های سعودی گفتند چرا می خواهید این همه راه بروید؟ گفتم می خواهم منطقه را ببینم و نهایتا به آنجا فتیم. خیلی هم راه رفتیم. سفرمان طولانی شد و بیش از 260 کیلومتر مسیر طی کردیم؛ در بدو ورود به شهر دیدیم تابلوی بزرگی زده اند که فدک! چشم ما روشن شد! حالت خاصی پیدا کردیم؛ ما اصلا چنین انتظاری نداشتیم که این کلمه را ببینیم.

وی ادامه داد: فدک شهری زیبا در دامنه ارتفاعات بود که در آن گشتی زدیم و سپس ما را به فدک قدیمی بردند. دیدیم مسئولان شهرستان آمده و در آنجا جمع شده بودند. در حین عبور با برج ها و باروهایی مواجه می شدیم که حکایت از قدمت این سرزمین داشت؛ آنجا ذره ای تعصب ندیدم. به رغم آنکه همه ما را می شناختند و یکی از مسئولان مقابل ما نیز که خودش مسئول امر به معروف شهر بود چند کلمه گفت که من لرزیدم. ما کنار ساختمانی ایستاده بودیم که پیرمرد آن را نشان داد و گفت: هذا مسجد فاطمه. قلب ما تکان خورد و اشک های مان ریخت! کمی توضیح داد. گفتند این مسجد را حضرت فاطمه ساخته و بارها تخریب شده و ساخته شده و حالا هم متروک است.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: آنجا بعد از دره، رودخانه ای هم وجود داشت که کنارش نخلستانی واقع شده بود؛ پیر مرد گفت: هذا بستان فاطمه. بعد رو کرد به کمی آنطرف تر و گفت هذا وادی فاطمه. از دور چیزی نشان داد و گفت اینها هم عیون(چشمه های) فاطمه هستند. هر چه می خواستیم در این سفر خدا به ما داده بود و همه را دیدم و صحبت های زیادی کردیم و او هم هر چه می دانست به ما گفت. احساس کردم مردم آنجا علاقه مند به حضرت فاطمه(س) هستند و تعاطفی با شیعه دارند.

وی نتیجه گرفت: می خواهم عرض کنم که این حادثه فدک، موضوعی قابل بحث بیشتری است بدون اینکه تفرقه آمیز باشد. اینها می تواند اتحاد آفرین باشد. خدا کند روزی شود که حاجیان ما با تور به اینجاها بروند. به نظر می رسد این اقدام می تواند یکی از کارهای خوب باشد که دولت عربستان کم کم این آثار ارزشمند تاریخ اسلام را معرفی کند؛ شاید نظر وسیعی که ملک عبدالله دارد ما را به این نقطه برساند.

آیت الله هاشمی رفسنجانی افزود: به هر حال از نواهی مختلف می توان حضرت زهرا(س) را شناخت. شخصیت ایشان را ببینید وقتی فشار آوردند برای بیعت از علی(ع)، نتوانست تحمل کند؛ جمله ای گفت که همه را متوحش کرد: دست از پسرعموی من بردارید؛ اگر ادامه دهید گیسوانم را باز می کنم و نفرین تان می کنم و می دانم چه بر سرتان می آید. یک جمله حضرت زهرا(س) صحنه را آرام کرد. ایشان شخصیت بزرگی است در تاریخ زنان عالم و ما چنین مقتدایی داریم.

خطیب نماز جمعه تهران در آغاز سخنانش در خطبه دوم همچنین با تبریک مهم ترین مناسبات هفته، اقدام امام راحل در تاسیس حکومت اسلامی متکی به مکتب اهل بیت را کار بی نظیری در تاریخ دانست که سابقه اش را در تاریخ نداریم.

صدای گفتگو در هیاهوی افراط کمتر شنیده می‌شود

رئیس مؤسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها با اشاره به اینکه صدای گفتگو که زبان خرد، فهم و صلح است در هیاهوی افراط که محصول نفرت و خشونت است کمتر شنیده می‌شود، گفت: طرح گفتگوی فرهنگها و تمدنها که مورد توجه و اجماع بین المللی قرار گرفت درصدد ارائه راهکاری است که جهان را از وضعیت کنونی نجات دهد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از مؤسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها، سید محمد خاتمی طی سخنرانی در مجمع ۲۰۰۸ اسلو برای میانجیگران سازمان ملل متحد یادآور شد: گفتگو از زمان سقراط تا امروز تاریخی پر از فراز و نشیب داشته است. آنچه تذکر به آن در این مجال لازم است اینکه تفاوت میان گفتگو و دیگر گونه های ارتباط کلامی، فکری و احساسی را دریابیم، زیرا خلط میان مفاهیم به ظاهر مشابه ولی دارای تفاوت بنیادی نظیر گفتگو و مذاکره و مباحثه باعث سوء تفاهم می شود.

وی با یادآوری اینکه مذاکره معمولاً در حوزه سیاست معنی دارد و حول محور کسب منفعت و دفع ضرر می چرخد و مباحثه نیز عمدتاً در حوزه های علمی و دینی کاربرد دارد با گفتگو فرق دارد، افزود: گفتگو با هدف تفاهم و شناخت بهتر و بیشتر یکدیگر صورت می گیرد و روندی است که از موضع مشترک برای رسیدن به همزبانی و هدف مشترک آغاز می شود.

خاتمی گفت: میداندار گفتگو نه سیاستمداران یا صاحبان ایدئولوژی از موضع ایدئولوژی، بلکه نمایندگان تمدنها و فرهنگ ها یعنی اصحاب فکر و فرهنگ و هنر در جوامع هستند. دیالوگ سیاسی نیست، گرچه می تواند و باید آثار سیاسی بزرگ داشته باشد و از جمله خود سیاست از مهمترین موضوعاتی است که می تواند و باید مورد گفتگوی متفکرانی که قصد اصلاح دارند قرار گیرد.

                                     

رئیس مؤسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها با اشاره به اینکه جهان برای زندگی امن و امیدوار به نگرشهای نو و روش های جمعی تازه نیاز دارد، افزود: برهمین اساس در پی طرح گفتگوی تمدنها، طرح ائتلاف جهانی برای صلح را به جای ائتلاف برای جنگ مطرح کردم که مکمل طرح گفتگوی تمدنها بود.

وی گفت: این سخن در غوغای خشونت بار جهانی طنین لازم را نداشت. اما هنوز بر این باورم که سازمان ملل متحد به رغم سالهای هراس آمیز و ناپایداری که بشریت در شرق و غرب عالم برای آن هزینه های فراوانی پرداخته می تواند ائتلاف برای صلح بر مبنای عدالت را راهی برای خروج جهان کنونی از زندگی سرشار از افراط و خشونت و خطر قرار دهد.

خاتمی یادآور شد: به نظر من موفقیت غیر گفتگویی و پویشهای غیریت ساز کنونی برآمده از خود برتربینی و استیلاطلبی سیاسی، نظامی و اقتصادی کنونی از یک سو و عقب ماندگی و تحقیر شدگی و گرفتاری ملتها به حکومت های مستبدِ وابسته از سوی دیگر است.

وی با تأکید بر اینکه برای هر اندیشه و آرمان بزرگی باید از مصادیق و موارد عملی آغاز کرد،  گفت: برای تحقق گفتگو باید تفاهم تمدنها، آشتی تمدنها و صلح تمدنها را تدبیر کرد و این فرایندی طولانی است که نیاز به اهتمام جامعه بین المللی و به ویژه تدارک سازوکاری مناسب در نهادهایی چون سازمان ملل متحد دارد و باید به تناسب این تغییر در ساختار و سازوکار آنها تحول حاصل شود.

خاتمی افزود: اگر گفتگو با هدف فهم یکدیگر شکل می گیرد این فهم باید مبنای عمل مشترک باشد، می توان چشم انداز واقعی برای هدفهای والایی چون صلح برپایه عدالت را ترسیم کرد.

وی تصریح کرد: اگر ما هدف را برقراری صلح در جهان قرار دهیم پیش از آن باید دو امر تحقق یابد: یکی احساس عدالت از سوی همه ملتها و افراد بشر و اطمینان به استقرار آن و دیگر فرهنگ سازی برای تفاهم در برابر تخاصم و مهر و دوستی در برابر قهر و ستیز. طبیعی است که گفتگو میان نخبگان هر فرهنگ و تمدن در درجه اول و بسط و تبلیغ تفاهم آنان در میان جوامع در درجه دوم از اهمیت برخوردار است.

رئیس مؤسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها با تأکید بر اینکه موانع بر سر راه این مهم کم نیست، افزود: عقب ماندگی و استبداد و بخصوص تحقیر شدگی در سویی از عالم و تحقیر فرهنگ و تمدن دیگران از سوی وابستگان به تمدن نیرومند تر و نگاه به جهان توسعه نیافته به عنوان پایگاه استیلا و نفوذ و منبع ماده خام و انرژی و بازار مصرف و اعمال معیارهای دوگانه برای حفظ و بسط استیلای قدرتهای بزرگ و بدبینی حاصل از آن از سوی دیگر است.

وی گفت: شرق می تواند از فرهنگ و تمدن غرب برای توسعه و پیشرفت و آزادی خود بهره های فراوان بگیرد، همانگونه که غرب می تواند با رجوع به فرهنگ و تمدن شرق بسیاری از خلاء های اخلاقی و معنوی خود که موجب بحرانهای بزرگ در ذهن و زندگی انسان مدرن شده را پر کند.

جهاد مانع بزرگی در برابر سلطه بیگانگان بر کشورهای اسلامی است

 

آیت الله فضل الله در گفتگو با شبکه تلویزیونی العالم به بررسی اوضاع کشورهای اسلامی پرداخت و گفت: دشمنان اسلامی جهاد را از آنجا که مانع طرح های توسعه طلبانه و اشغالگرانه آنهاست تروریسم می نامند.

به گزارش خبرگزاری رسا، آیت الله سید محمد حسین فضل الله مرجع تقلید شیعیان لبنان روز گذشته در گفتگو با شبکه تلویزیونی العالم، جهاد را خط دفاعی برای رویارویی با ظلم و اشغالگری دانست و افزود: جهاد خط دفاعی برای حمایت از انسان ها، مستضعفان و ملت های مسلمان در برابر چیرگی قدرت های بزرگ و مقابله با اشغالگری هایی است که غرب بر جهان اسلام تحمیل کرده است و در حقیقت آزاد سازی انسان و سرزمین از دست نیروهای اشغالگر به شمار می رود.

 وی افزود: غرب که جهاد را مشکلی در برابر منافع راهبردی اش محسوب می کند از این جهت این اموزه مقدس اسلامی را تروریسم می نامد چون مانع بزرگی در راه طرح های توسعه طلبانه و اشغالگرانه آنهاست.

علامه فضل‌الله با بعید دانستن تشکیل کشور فلسطین در کنار رژیم صهیونیستی اظهار داشت: تشکیل چنین کشوری از نظر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که فلسطینیان بتوانند در آن با رژیم اسرائیل همزیستی داشته باشند امکان پذیر نیست زیرا این رژیم خواستار کشوری فلسطینی است که خلع سلاح شده و از نظر سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی وابسته به او باشد.

وی افزود: درگیری و کشمکش بین فلسطینیان و رژیم اسرائیل برقرار است زیرا مسئولان صهیونیست همیشه تاکید می‌کنند که اگر فلسطینیان از آنچه آنان تروریسم می نامند دست برندارند با آنها مذاکره نخواهند کرد و این رژیم تروریست در حالی مقاومت را تروریسم می داند که با حمایت آمریکا به انواع کشتار، بازداشت، ترور، حمله، محاصره و مصادره زمین های مردم فلسطین مشغولند.

علامه فضل‌الله با اشاره به تحولات عراق گفت: آمریکا به خاطر منافع اقتصادی و راهبردی خود و غارت ثروت های عراق به ویژه نفت، این کشور را اشغال کرده است و برای ماندن نیروهای خود در عراق به مدت صد سال برنامه ریزی می کند به همین علت خواستار ادامه هرج و مرج در این کشور است تا بتواند حضور خود در عراق را توجیه کند.

وی عدم واگذاری قدرت به دولت عراق را به شدت محکوم کرد و اظهار داشت: آمریکا نمی‌خواهد ارتش و نیروهای عراقی برای از بین بردن تروریسم و گروههای تکفیری تقویت شوند و مسئولیت‌های امنیتی را در این کشور به عهده بگیرند.

وی با انتقاد از برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به جهت قرار دادن پایگاههای نظامی در دست آمریکا برای استقرار نیروهای نظامی آنها در خاک خود، گفت: اینها همه نگرش سوریه و ایران را به آمریکا به عنوان خطری برای خود و منافع اقتصادی، امنیتی و سیاسی شان توجیه می‌کند.

وی افزود: مشکل عراق این است که آمریکا می خواهد این کشور را به پلی برای تجاوز به کشورهای همسایه به ویژه ایران و سوریه تبدیل کند.

علامه فضل‌الله در بخش دیگری از این مصاحبه درباره مسئله لبنان گفت: فرانسه قصد دارد لبنان را به عرصه نفوذ خود تبدیل کند و از طرف دیگر آمریکا قصد دارد لبنان نقطه آغازی برای طرح خاورمیانه جدید خود باشد و مسئولان آمریکایی بارها تاکید کرده‌اند که لبنان در چارچوب امنیت ملی آمریکا قرار دارد و این علل به بی ثباتی در لبنان منجر می شود.

علامه فضل الله با اشاره به سوء قصد به جان وی در سال 1985 در منطقه بئر العبد در حومه جنوبی بیروت با انفجار بمب که بر اثر آن صدها نفر از افراد بی گناه شهید و زخمی شدند گفت: سازمان اطلاعات آمریکا و برخی سازمانهای اطلاعاتی کشورهای عربی به علت طرح وی برای مقابله با سلطه کشورهای غربی به ویژه آمریکا بر جهان اسلام برای این انفجار برنامه ریزی کرده بودند.


شناخت حق از باطل

 

امام علی (ع): هان! میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست. باطل آن است که بگویی:

شنیدم و حق آن است که بگویی: دیدم.

امام باقر(ع): از امیرالمومنین سئوال شد: فاصله میان حق و باطل چه اندازه است؟ فرمود: چهار انگشت. امیرالمومنین دست خود را میان گوش و چشم خود قرار داد و فرمود: آنچه چشمانت ببیند حق است و آنچه گوش هایت بشنود بیشترینشان باطل است.

مرد شامی- همو که معاویه فرستادش تا پرسشهایی را که پادشاه روم از وی پرسیده بود از امیرالمومنین(ع)بپرسد- از حسن بن علی (ع)پرسید: میان حق و باطل فاصله چند است؟

فرمود: چهارانگشت.

امام علی (ع): مردم! هر کس برادر خود را به استواری دین و درستی راه شناخت نباید به گفته های مردم درباره او گوش کند.

هان! میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست.

انگشتان خود را بهم چسباند و آنها را میان گوش و چشم خود گذاشت و آنگاه فرمود: باطل این است که بگویی شنیدم و حق آن است که بگویی: دیدم.

 

منبع: میزان الحکمه

 

لندن؛ میزبان همایش بین‌المللی تقریب شیعه و سنی

 

همایش بین‌المللی تقریب شیعه و سنی با عنوان «وحدت اسلامی؛ رسالتی مقدس و ضرورتی برای پیشرفت امت» به همت انجمن جهانی وحدت اسلامی 11 تیرماه در لندن پایتخت انگلیس برگزار‌می‌شود.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) به نقل از روزنامه «الشرق» قطر، «کمال الهلباوی» عضو کمیته برگزاری همایش در این‌باره اعلام‌کرد: این همایش با حضور علما و اندیشمندان شیعه و سنی جهان اسلام و غرب و با هدف کاهش چالش‌های مذهبی بین مسلمانان برگزار خواهد‌شد.

چگونگی تأسیس مراکز تقریب بین شیعه و سنی و از بین‌بردن مشکلات جهان اسلام با هدف پیشرفت مسلمانان از موضوعات مورد بررسی در این همایش سه روزه خواهد‌بود.

در پایان همایش مذکور علمای مسلمان شیعه و سنی و گروهی از اندیشمندان مسیحی نشستی با هدف حمایت از ارزش‌های مشترک اسلام و مسیحیت و مبارزه با شیوه‌های اشغال و سلطه در جهان برگزار خواهند‌کرد.

یادآوری‌می‌شود انجمن جهانی وحدت اسلامی از یک سال پیش با حضور گروهی از اندیشمندان شیعه و سنی تأسیس‌شد و این انجمن با اهتمام ویژه خود به اقلیت‌های مسلمان کشورهای غربی، برای یکپارچگی شیعه و سنی و از بین‌بردن اختلافات مذهبی آنان تلاش‌می‌کند.

«عبدالإله بنکیران» رهبر حزب عدالت و توسعه مراکش، «فهمی هویدی» اندیشمند معاصر مصری، آیت‌الله «محمد علی تسخیری» دبیرکل مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی از جمهوری اسلامی ایران، «راشد الغنوشی» رییس جنبش النهضه تونس و «محمد کاظم صوالحه» رییس مبادرت اسلامی انگلیس از جمله مدعوان در همایش بین‌المللی تقریب بین شیعه و سنی لندن خواهند‌بود.