اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

متن کامل پیش نویس منشور وحدت اسلامى

 
منشور وحدت اسلامى امسال به دستور مقام معظم رهبرى پیشنهاد شد که این منشور از سوى مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامی تهیه و تا کنون به امضاى ۲۰۰۰ تن از علما و اندیشمندان داخلى و خارجى رسیده است . در ادامه متن کامل این پیش نویس تقدیم حضورتان می شود: 

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله رب العالمین و الصلاه و السلام على سید البشریه و مقتدا ها محمد النبى الامین و آله الطاهرین و صحبه المیامین و من تبعهم با حسان الى یوم الدین.
بر پایه ایمان به این که اسلام، امانتى نزد مسلمانان است و دفاع از حریم و مقدسات آن برهمه واجب است؛ و با ملاحظه تأکید اسلام بر پاى بندى به همه امورى که به وحدت اسلامى مى انجامد و روابط برادرانه را بین امت ها برقرار مى کند و منطق عقلانى و زبان گفت وگو را ترویج مى کند و همکارى، همبستگى، همدلى و مصالح عالیه اسلام را تحقق مى بخشد؛ و نظر به ابعاد تهاجم گسترده و ناجوانمردانه دشمنان اسلام، استکبار جهانى و صهیونیسم بر فرهنگ، ارزش ها، منافع و استقلال امت اسلامى و ضرورت بسیج همه نیروهاى مادى و معنوى در برابر این تجاوزات و دشمنى ها:
ما دانشمندان و متفکران امضاکننده این منشور، پس از آگاهى از گام هاى ارزشمندى که علماى مسلمان در گذشته، در مکه مکرمه، تهران، امان، قاهره و... برداشته اند، بر ایمان و پاى بندى عمیق خود به مبانى، اصول و شیوه هاى زیر تأکید کرده، دیگران را به التزام به آن دعوت مى کنیم:
مبانى
یکم: اسلام، دین خاتم و تنها راه اعتلاى انسانیت و امانتى نزد مسلمانان است؛ از این رو بر مسلمانان است که آن را در همه عرصه هاى زندگى، پیاده کرده و از حریم و مقدسات آن دفاع کنند و مصالح عالیه آن را بر تمامى مصلحت ها، مقدم بدارند.
دوم: قرآن مجید و سنت شریف نبوى (ص)، دو منبع اساسى قانونگذارى اسلام و سایر تعالیم آن بوده و همه مذاهب اسلامى، بر حجیت و حقانیت این دو منبع، اتفاق نظر دارند و اعتبار سایر منابع را برگرفته و مستند به این دو مى دانند.
سوم: ایمان و اصول و ارکان زیر، ملاک مسلمانى افراد است:
الف: ایمان به یگانگى خداوند متعال (توحید)؛
ب: ایمان به نبوت و خاتمیت رسول اکرم (ص) و این که سنت آن حضرت، یکى از دو منبع اساسى دین است؛
ج: ایمان به قرآن کریم، مفاهیم و احکام آن، به عنوان منبع اول دین اسلام؛
د: ایمان به معاد؛
هـ: انکار نکردن مسلمات مورد اتفاق دین و اعتقاد به ارکان اسلام، مانند: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد و... ؛
چهارم: اسلام راستین با به رسمیت شناختن اصل اجتهاد در چارچوب منابع اسلامى، اختلافات فکرى را پذیرفته است؛ از این رو بر مسلمانان است که تنوع اجتهاد ها را امرى طبیعى دانسته و به رأى دیگران احترام بگذارند.
پنجم: وحدت امت اسلامى و پاسدارى از مصالح و منافع عمومى مسلمانان، اصلى مهم و برادرى اسلامى اساس هر نوع همکارى، تعامل و همبستگى بین مسلمانان به شمار مى رود.
 
                          
چشم انداز ها
ششم: ضرورت دارد علما و اندیشمندان اسلامى موارد زیر را نصب العین خویش قرار دهند:
۱ - تلاش براى نزدیک کردن جامعه امروز اسلامى به شرایط و وضعیت صدر اسلام در راستاى گسترش برادرى دینى، همکارى و همیارى و تقوا پیشه کردن و ایستادگى در برابر چالش ها، توصیه به حق و صبر و دورى از تفرقه و کشمکش و هر چه باعث سستى و ضعف مسلمانان مى شود.
۲- الگو قرار دادن رفتار ائمه مذاهب اسلامى با یکدیگر و گسترش آن در میان پیروان امروز آنان.
۳- گسترش فرهنگ همبستگى بین مسلمانان تا جایى که همه آنها، اختلافات فکرى بین خود را پذیرفته و آن را نتیجه اجتهاد قانونمند بدانند.
هفتم: برعلما و اندیشمندان است که حرکت بیدارى اسلامى را تقویت، تعمیق و هدایت کنند و به منظور آشنایى مسلمانان با یکدیگر بر نزدیکى بین پیروان مذاهب، تحقق الفت دینى و اخوت اسلامى بر پایه اصول ثابت و مشترک اسلامى تأکید ورزند.
زمینه هاى تقریب
هشتم: تقریب مذاهب اسلامى همه عرصه هاى زندگى پیروان مذاهب را دربر مى گیرد و شامل عقاید، فقه، اخلاق، فرهنگ و تاریخ مى شود.
برنامه هاى عمومى
نهم: علاوه بر آنچه گذشت، برنامه ریزى هاى زیر هم براى تحقق تقریب مذاهب اسلامى لازم است:
۱ ـ ضرورت همکارى کامل در مواردى که مسلمانان بر آن اتفاق نظر دارند.
۲- بسیج همه نیروهاى مادى و معنوى در راه اعتلاى کلمه الله و اجراى اسلامى به عنوان استوارترین راه سعادت.
۳- موضع گیرى هماهنگ و واحد در برابر دشمنان اسلام، بخصوص در مسائلى که مورد اهتمام همه امت اسلامى است، مثل مسئله افغانستان، عراق و ...
۴- خوددارى مسلمانان از تکفیر و تفسیق یکدیگر و نسبت بدعت به هم دادن. ما به عنوان مسلمانانى که به مشروعیت اجتهاد در چارچوب منابع اسلامى باور داریم، باید لوازم و تبعات این اصل را نیز بپذیریم هر چند نظر اجتهادى دیگران، به باور ما خطا باشد. باید داورى خود درباره اختلافات را از سطح ایمان و کفر، به سطح درست و نادرست، تغییر دهیم. همچنین تکفیر دیگران به خاطر لوازم گفته یا رأى آنان که به گمان ما به انکار اصول دین منجر مى شود، ولى آنان خود این لوازم را قبول ندارند، جایز نیست.
۵- برخورد محترمانه با اختلافات، به عنوان نتیجه پذیرش تعدد اجتهاد در اسلام؛
۶- بى حرمتى نکردن به مقدسات دیگران؛ وقتى اسلام به نوعى شکیبایى دینى در مناسبات خود با سایر ادیان توصیه مى کند و از مسلمانان مى خواهد به مقدسات فکرى و اعتقادى باطل دیگران، بى حرمتى نکنند، به طریق اولى در مناسبات بین مسلمانان، براصل اجتناب از بى حرمتى به مقدسات پیروان مذاهب اسلامى و احترام به اهل بیت پاک رسول (ص) و اصحاب راست کردارش تأکید مى کند.
۷- تحمیل نکردن مذهبى خاص بر افراد توسط سازمان ها و حکومت ها با سوء استفاده از ضعف و نیاز آنان؛ با به رسمیت شناختن مذاهب اسلامى معتبر، براساس اصول یاد شده، پیروان آنها را از تمامى حقوق شهروندى برخوردار کرد.
۸- آزاد بودن در عمل به احکام شخصى؛ در مسائلى مربوط به احوال شخصیه، پیروان مذاهب اسلامى تابع مقررات مذهب متبوع خود هستند، اما در امور مربوط به نظم عمومى، قوانین جارى کشور متبوع آنان، حاکم خواهد بود.
۹- از آن جا که قرآن کریم مسلمانان را به اصل گفت وگوى منطقى با دیگران به دور از هیاهو و ایجاد رعب و به هدف دستیابى به حقیقت، دعوت کرده است، بنابراین بر مسلمانان به طریق اولى واجب است اختلافات خود را از طریق گفت وگوى مسالمت آمیز و با رعایت آداب منطقى و اخلاقى حل کرده و گام هاى عملى در این راه بردارند و به بُعد عملى تقریب و تبلور ارزش هاى آن در زندگى، اهتمام داشته باشند.
۱۰- باب بحث و گفت وگو در جنبه هاى تاریخى، عقیدتى و فقهى مورد اختلاف بین مسلمانان باز است و باید توسط متخصصان و با تکیه بر روح برادرى، بى طرفى و حقیقت جویى انجام شود. از این رو شایسته است مراکزى خاص براى گفت وگو در مسائل عقیدتى، فقهى و تاریخى تأسیس شود.
۱۱- آموزش فقه وحدت اسلامى، آداب اختلاف و مناظره هدفمند در فقه، کلام و تفسیر موضوعى و تطبیقى در فضایى از احترام متقابل و خرده گیرى نکردن نسبت به آراى یکدیگر در حوزه ها و مراکز علمى.
۱۲- احیاى مکتب هاى تربیتى پاى بند به کتاب و سنت، به عنوان وسیله اى براى کاهش گرایش هاى مادى افراطى و راه حلى جهت پیشگیرى از فریب کارى مسلک هاى نوظهور و ناآگاه نسبت به اصول اسلامى.
۱۳- اهتمام علماى مذاهب به ترویج شیوه اعتدال و میانه روى، با به کارگیرى همه ابزارهاى علمى، ملاقات ها، سمینارهاى علمى ـ تخصصى و کنفرانس هاى عمومى با استفاده از مؤسسات تقریبى و با هدف تصحیح نگاه به مذاهب اعتقادى، فقهى و تربیتى به عنوان شیوه هاى گوناگون اجراى اسلام و این که اختلاف بین مذاهب، اختلاف تنوع و تکامل است، نه اختلاف تضاد و نیز ضرورت شناخت ویژگى ها و امتیازات هر یک از مذاهب و آشنایى با ادبیات آن ها.
۱۴- مقابله با مکاتب و گرایش هاى فکرى افراطى و تندرو، متعارض با کتاب و سنت. باید ضوابط ذکر شده در بندهاى گذشته درباره شرایط اسلامى بودن گروه ها و گرایشات را در نظر داشت.
۱۵- تأکید بر مسئولیت نداشتن مذاهب اعتقادى، فقهى و تربیتى در برابر اعمال اشتباه پیروان آن ها، مانند: کشتار بى گناهان، هتک آبرو و حیثیت افراد، نابودکردن سرمایه ها و . . . و ضرورت اتخاذ تصمیماتى براى جلوگیرى از اعمالى که شکاف بین مسلمانان را بیش تر کرده و نسبت کفر وگمراهى را متوجه آنان مى سازد.
و نیز تلاش براى حذف اعمال و مسائل تحریک کننده و فتنه انگیزى که باعث خشم مسلمانان و پراکندگى آنان مى شود.
۱۶- انحصار صدور فتوا به کسانى که در شناخت کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم (ص) و علوم مربوط به آن مانند فقه و اصول، تخصص داشته، توانایى استنباط احکام شرعى از منابع آن را داشته باشند و نیز به موضوعات، اوضاع و احوال مردم و مقتضیات زمان آگاه باشند.

دین و زندگی

سرگردانی بشر؛ دستاورد تقابل زندگی با دین و جدایی از ندای فطرت

 

متن زندگی سرشار از آموزه‌های دینی است، دین نه در حاشیه که در متن زندگی جاری است، به همین لحاظ سرگردانی بشر دستاورد تقابل زندگی با دین و جدایی از ندای فطرت است.

 

غفلت بشر امروز و جست و جوی او برای یافتن راه‌های موفقیت، وی را به دنبال کسب شیوه‌های مدرن و متجدد سوق داده است.

اینان غافل از اصالت بشری، مبنای ذاتی خود را که آمیخته با ندای فطرت است به گمراهی واداشته و تجدد را در جدایی از سنت‌ها می‌جویند.

بعضی با تلقی دست و پا گیر بودن مفاهیم دینی و احکام شرعی و با قضاوت‌های سطحی و بی‌محتوا و صرف احساس‌گرایی مشی زندگی خود را در مسیر خیزش افکار پوشالی و تندبادهای خانمان‌سوز و بنیان برافکن سپرده و آسودگی و سعادت را در بی‌قیدی از آیین و اصول دین می‌جویند و به خود می باورانند که این سعادت تضمین شده است.

 

                                                 

 

اندیشه مداری بر مبنای منطق و بیداری و هوشیاری براساس استدلال بدون اباحیگری و سطحی‌نگری زمینه را برای پذیرش حقیقت و پس زدن جهالت فراهم می‌کند، اما تعبیر نادرست از آموزه‌های دینی و خود را از اصل فطرت جدا دانستن سرگشتگی و حیرانی را در آماج تفکرات و نظریات بی‌ریشه دنیای توسعه طلب به اصطلاح نوین اندیش ارمغان می‌آورد که به جای خوشنودی و سعادت، رفاه ناپایدار و جاه طلبی و زندگی پر دغدغه و اضطراب آفرین را رقم می‌زند که دامنگیر آسودگی خاطر و مخل نیل انسان به مقصودش می‌شود.

باید به خوبی جواب این سئوال را دانست که مقصد کجاست؟ و مقصود از زندگی کردن چیست؟ به اشتباه اهداف کوتاه مدت و گذرا را با مقاصد بلند مدت و آرمان‌های انسانی و اعتقادی خلط نکنیم و اسب سرکش دنیا طلبی را رام اراده خود سازیم و اهداف و خواسته‌های خود را صبغه دینی و معرفتی بدهیم.

بدون شناخت و آگاهی عمیق و مبنایی مبهوت افکار و گرایشات مادی و نظریات سست و ساختگی تفکرات الحادی نشویم و همواره تحقیق و تتبع را در انتخاب اهداف و برنامه‌های خود در مسیر زندگی پیش بگیریم.

بشر امروز پس از تحول جوامع غربی در رنسانس و نوزایی فکری و علمی به شیوه‌ای نوین در امتداد الحاد و کفرورزی‌های گذشته اسیر تفکراتی شد که همواره خاصیت مقطعی و نادوام داشته است. تحولی که تصویری واضح از آتیه زندگی انسان ارایه نداد و او را دلخوش به تبعیت از خواست صرف انسانی خویش کرد و اصالت را تنها در خویشتن خویش خواند.

دورنمایی مبهم که حتی کسب معرفت از واقعیات را مردود دانست و پاسخگویی به نیازهای اساسی انسان در زندگی را ناممکن ساخت که جز سرگشتگی و از هم گسیختگی چیز دیگری بدرقه انسان امروز نباشد.

تفکراتی که در آن وسیله هدف را توجیه می‌کند و ارزش‌های دنیوی انگاره هدفمندی گرفته و در هاله‌ای از خوشبینی غایت خوشبختی را برای بشریت ترسیم می‌‌کند. او که در کوران حوادث آشفته و متلاطم است و بریده از خود بی پناهی را تجربه می‌کند.

تفکر مادیگرای غرب با شعار انسان محوری بدون آن که از حقیقت زندگی و انسان سخنی به میان آورد جوامع را از رسیدن به اصل معنا برحذر دانسته است.

در این مسیر که مسافت‌ها از آن پیموده شده است، انسان مبهوت از کرده خویش در حالی که خود را بر مدارجهان می‌پندارد دنبال گمشده‌ای می‌گردد و آن دین است؛ آیینی جامع و وحیانی بدون دستبرد بشر برای سعادت واقعی انسان.

 

 

برترین‌ خادمان سال تقریب مذاهب اسلامی تجلیل‌شدند

 

چهارمین مراسم کتاب سال تقریب و نیز رسانه تقریبی پیشرو، شب گذشته 17 اردیبهشت‌ با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزارشد.

 

به گزارش خبرنگار بخش بین‌الملل خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) از محل برگزاری بیست‌و‌یکمین دوره کنفرانس وحدت اسلامی در سال اجلاس سران، در این مراسم که هم‌زمان با بیست‌و‌یکمین دوره کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی شب گذشته با حضور «محمدحسین صفار هرندی»، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزارشد از جمعی از اهل قلم و فعالان حوزه تقریب قدردانی‌شد.

در این دوره علاوه بر معرفی کتاب، در بخش‌های تألیف و تصحیح به معرفی و تجلیل از پیشگامان خادمان کتاب و فرهنگ تقریب در سال‌های اخیر اقدام‌شد.

همچنین امسال در بخشی تازه تأسیس از رسانه‌های تقریبی پپشرو نیز تجلیل به عمل‌آمد.

در بخش نگارش کتاب، هیأت داوران کتاب «الوفاق بین المذاهب الاسلامیه»، اثر استاد دکتر «حسین علی محفوظ»، از اساتید برجسته دانشگاه‌ها و مراکز علمی عراق و صاحب ده‌ها عنوان کتاب و مقاله در زمینه آموزش علوم اسلامی به‌عنوان کتاب برگزیده سال معرفی و از نویسنده آن با اهدای لوح سپاس و هدیه تجلیل‌شد.

در بخش تألیف و تصحیح، کتاب «قصة التقریب؛ الامة الواحدة و الثقافة الواحدة»، اثر استاد حجت‌الاسلام‌والمسلمین «سید هادی خسروشاهی» از سوی این هیأت برگزیده و مورد تجلیل قرارگرفت.

در بخش پیشگامان و خادمان نشر فرهنگ تقریب، با اهدای لوح تقدیر به دکتر «محمود عبدالغنی عاشورا»، رییس دارالتقریب مصر و نیز مهندس «محسن شهیدی»، فرزند مرحوم استاد دکتر «سید جعفر شهیدی» به نیابت از وی، از تلاش‌ها و خدمات ایشان قدردانی‌شد.

همچنین در بخش تجلیل از رسانه‌های تقریبی پیشرو، با اهدای لوح سپاس و هدایا از مدیر مسئولان روزنامه «جمهوری اسلامی» و مجله لبنانی «الکلمة»، آقایان «مسیح مهاجری» و «زکی میلاد» قدردانی‌شد.

هدایای برگزیدگان این مراسم توسط صفار هرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، آیت‌الله «تسخیری»، دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و حجت‌الاسلام‌والمسلمین «اوحدی»، معاون فرهنگی مجمع به آن‌ها اهداشد.

اندیشه سیاسى اسلام

 

گفت و گو با آیة اللّه سید محمّد حسین فضل اللّه

-----------------------------------------------------------



حکومت اسلامى: اندیشه سیاسى بر پاره اى قضایا استوار است که در رأس آن ها مسئله مبناى مشروعیت قدرت و حاکمیت سیاسى است, توضیح شما در خصوص دیدگاه اسلام در این باره چیست؟



آیة اللّه فضل اللّه: اگر مقصود از حاکمیت سیاسى, قدرتى است که به حکومت میان مردم, براساس معیارهاى اسلامى خُرد و کلان در جامعه اسلامى (امت) قیام مى کند, مسئله تابعِ اصولِ فقهى و شرعى است.


ما در این جا از مرحله خلأ حاکمیت اصیل, که همان حاکمیت امام(ع) در مذهب امامیه اثنى عشرى است, سخن مى گوییم. درخصوص حکومت در دوره خلأ (عصر غیبت) دو نظریه وجود دارد:


نظریه شورا: نظریه اى که مى توان آن را با استفاده از آیات قرآنى که از شورا هم چون ضرورتى براى جامعه اسلامى سخن مى گویند پردازش فقهى کرد.


شورا در تمام مسائل کلى جامعه, و در پیشاپیش آن ها مسئله رهبرى, جریان دارد. پس اگر رهبرى از شورا ناشى شود, مشروعیت اش را از آن اصل کلى قرآنى مى گیرد که به هر شورایى شرعیت مى بخشد. در پرتو این اصل, شورا باید در همه امور حکومت فعال شود, چه در مرحله انتخاب حاکم که با شوراى میان مسلمانان صورت گیرد (البته پس از تعیین جزئیات مربوط به شورا در مباحث فقهى خاص) و چه در اداره حکومت که حاکم منتخب چاره اى ندارد جز آن که مسلمانان را, که یا در زمره اهل خبره اند و یا در دایره امت به طور عام قرار دارند, به مشورت بگیرد. این امر با وسایلى که با آن ها آگاهى بر رأى امت ممکن است, مانند انتخابات و غیر آن, انجام مى گیرد. به این گونه مى توان شورا را در همه مراحل حکومت جارى ساخت, به نحوى که شورا نیروى محرکه جامعه اسلامى در تمامى مسائل حیاتى آن باشد.


به این ترتیب برخى فقها این روى کرد را برگزیده اند; به اعتبار این که درباره دوران خلأ نص خاص و تامّى که بتوان به چگونگى رویارویى امت با مسئولیت ها و مسائل سیاسى جامعه در مرحله عمل به طور مشخص پى برد وارد نشده است. چه بسا برخى این نظریه را از آن جا الهام مى گیرند که خداى سبحان در خطاب هاى قرآنیِ خود به عموم مردم یا مؤمنان توجه کرده به این اعتبار که آنان موضوع و مقصودِ اداره امور اسلامى و تبعیت از حکومت اسلامى اند; امرى که مسئله امامت را در دیدگاه این دسته فقها مسئله اى متصل به استثنا در دوره زمانى معینى قرار مى دهد.


در پرتو این استدلال مى توان به این روى کرد گرایید, اما این نظریه با مناقشه هاى فقهى بسیارى روبه رو است, از این جهت که شورا در همه مسائل کلى و جزیى تعیین کننده باشد و به لحاظ طبیعت جزئیات مربوط به مسئله شورا, چرا که شورا از جهت عناصرش و از جهت دایره شمول و نفوذش دچار پیچیدگى است, از این رو است که مى بینیم بسیارى از فقها سؤال هاى فقهى متعددى را مطرح مى کنند; به ویژه به لحاظ برخى احادیثى که دلالت دارد بر این که نقش شورا نقش برانگیختن آراى متنوع میان مردم است تا یکى از آن ها را برگزینند, یا برانگیختن آراى گوناگون در مسائل متنوعى که مردم در پى حل آن ها هستند, یا در ارائه اندیشه هاى گوناگون یا اندیشه اى معین براى رهبرى و توسعه آفاق رهبرى تا این که راهبردهاى عملى را به روى رهبرى بگشاید و رهبرى آن چه را بعید مى نماید اختیار کند.


شورا هم چون عنوانى الزام آور, مُلهَم از کلام خداوند است که فرمود: (وشاورهم فى الامر, فاذا عزمت فتوکل على اللّه) اما این آیه دلالت مى کند بر این که مرحله تصمیم گیرى به شورا ارتباطى ندارد, بلکه تصمیم و عزم هنگامى جارى مى شود که رهبر پس از استماع نظر مشاوران مسئله را ارزیابى و سپس تصمیم گیرى مى کند. گاهى برخى احادیث را مى یابیم که از ائمه(ع) وارد شده و مضمون آن چنین است: (نظر مشورتى خود را بیان کن آن گاه با من است که نظر تو را بپذیرم یا ردّ کنم.) از این رو به نظر ما شورا در رأى فقهى به طریق اجتهادِ شیعى به طور کلى نقشى ندارد.


نظریه ولایت فقیه: در این نظریه, فقیه به کل جریان حکومت مشروعیت مى بخشد. اما جدل بزرگى میان فقها وجود دارد که همواره خود را بر مباحث موجود فقهى درباره ولایت فقیه تحمیل مى کند, از این ره گذر که برخى ادله اى که با آن بر ولایت عامه فقیه استدلال شده, جاى بحث و نظر دارد در مثل مقبوله عمربن حنظله اشعار ندارد به این که امام صادق(ع) فقیه را به حکومت در همه امور نصب کرده باشد, چون سیاقِ این مقبوله, سیاقِ قضا میان مردم و فیصله اختلاف و نزاع در دیون و میراث و مانند آن, به شیوه شرعى است.


از آن جا که قضاتِ زمانِ امام صادق(ع) شیعه نبودند تا بر اساس مذهب اهل بیت(ع) حکم بدهند, از این رو اهل بیت(ع) مى خواستند شیعیان نزاع هاى خود را نزد اشخاصى ببرند که احکام اهل بیت(ع) را مى شناختند و حلال و حرام آن ها را مى دانستند. وانگهى از نظر کسانى که در این روایت تأمل دارند دست کم اگر روایت ظهور در اختصاص به امر قضا نداشته باشد, ظهور در اطلاق نیز ندارد; یعنى اطلاق ندارد, زیرا از قبیل کلامى است توأم با آن چه که صلاحیت قرینه بودن دارد.


در مورد حدیث وارد شده از ناحیه امام زمان(عج) نیز همین سخن است, که فرمود: (واما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الى رواة احادیثنا فانهم حجتى علیکم وانا حجة اللّه) یعنى در مورد مسائلى که برایتان پیش مى آید به راویان حدیث هاى ما رجوع کنید, چرا که آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا هستم.


این روایت نسبت به مسائلى که پیرامون آن ها از امام(ع) سؤال شده, مجمل است, زیرا معلوم نیست سؤال از حکومت بوده یا از احکام شرعى که مردم در مورد آن ها به ائمه(ع) رجوع مى کردند؟ این اجمال با نظر به شرایط و وضعیت موجود آن دوران است که مراودات شیعه را با امامان(ع) در مسائل خاص یا عامى که به بُعد اجرایى حکومت ارتباطى نداشت, احاطه کرده بود. از این رو در واقع ما نمى دانیم که این راوى منظورش از این سؤال چه بوده و از چه پرسیده است؟ چه بسا ارجاع مردم به راویان احادیث اهل بیت(ع) (… رواة احادیثنا…) به این امر اشاره دارد که راویان احادیث از ره گذر تجربه فراوان و آگاهى شان بر احادیث اهل بیت(ع) با فرهنگ حدیث و فرهنگ احکام شرعى به خوبى آشنا هستند به نحوى که مى توانند احکام مربوط به مسائل نو به نو (مستحدثه) را از احادیث استنباط کنند. به هرحال این روایت از این جهت مجمل است, و جمله (انهم حجتى علیکم و انا حجة اللّه) اشاره ندارد به این که حجّت بودن فقها موازى و همانند مقام حجیّت امام است, چون آنان حجت امام هستند به اعتبار این که احکام را از طریق امام(ع) تبیین مى کنند و امام حجت خدا بر آنان است. پس گویا مى فرماید: ردِّ بر آنان ردِّ بر او است و ردِّ بر او ردِّ بر خداست, چرا که آنان حجت خدا بر مردمانند; چنان که امام(ع) از این جهت که احکام خدا را تبلیغ مى کند (با قطع نظر از بُعد حاکمیت که مسئله از این بُعد مورد نظر نیست) از ناحیه پیامبر(ص) حجت بر مردم است.


همین طور ما شاهد مناقشات جدلى از این دست درباره روایاتى مانند: (ان العلماء ورثة الأنبیاء), یا (العلماء أمناء الرسل) و مانند آن هستیم, البته غیر از روایت (مجارى الامور بید العلماء).


گاهى برخى فقها در استدلال بر امر ولایت به جست وجوى حکم عقل در این مقام پرداخته اند, بر این اساس که امت, لاجرم به نظامى نیازمند است تا زندگى اش را نظم و نسق بخشد و بدیهى است که هر نظامى نیازمند رهبرى است و اگر امر رهبرى بین فقیه و غیرفقیه دَوَران یابد به تحقیق, رهبریِ فقیه متعین مى گردد; البته بدون این که حق حاکمیت استبدادى داشته باشد به این معنا که بتواند به راى خود و تمایلات نفسانى و شخصى خویش حکومت کند, بلکه فقیه حافظ نظام مردم در چهارچوب معیارهاى شرعى و فقهى است و بر این اساس و با رجوع به اهل خبره و مشورت با آنان حکومت مى کند. شاید خصوصیت فقیه در این باشد که چون حکومت اسلامى است پس رهبر باید شناخت وسیعى از اسلام داشته باشد تا بتواند امور مردم را بر پایه اسلام استوار سازد. در این جا جهاتى چند مورد تأمل است:


اگر ما به هر نحوى قائل به ولایت فقیه شدیم, بدیهى است که فقیه حاکمیت اش مشروع است و اوست که به گروه ها و قواى دیگر, اعم از اجرایى یا قضایى یا امنیتى و مانند آن, به اعتبار ارتباطشان به او و اذن و رضاى او, شرعیت مى بخشد.


گاهى براى اثبات ولایت فقیه از فطرت استمداد مى شود که مى گوید: وقتى نظریه شورا و نظریه ولایت فقیه, به عنوان دو شیوه اصلى حکومت براى ما ثابت نشده اند, موضوع مانند موارد فاقد دلیل خواهد بود و از آن جا که حفظ نظام به مقتضاى عقل و نقل لازم است, لاجرم عمل به هر آن چه که حفظ نظام را ممکن مى سازد ضرورى است. این جا برخى علما مى گویند اگر در رهبرى امر دایر بین فقیه و غیر فقیه شد قدر متیقّن, حجیّتِ اقدام فقیه به امر حفظ نظام است و از این باب, یعنى از باب (احتیاط) (اگر تعبیر درستى باشد) به او رجوع شود, چون به حکم عقل, او متعین است.


البته ما بر این باوریم که در عصر غیبت لاجرم حاکم لازم است و معتقدیم که فقیه نقشى عظیم در این خصوص دارد, اما این که همین مقدار مقتضى حاکمیت فقیه باشد امرى آمیخته با پیچیدگى است, و شاید سزاوارتر و سازگارتر ترکیب ولایت فقیه و شورا باشد به این جهت که با این شیوه توازن حکومت و جریان امور سامان مى یابد.



حکومت اسلامى: جایگاه بیعت در استوار ساختنِ مشروعیت اطاعت, در پرتو این دو نظریه یعنى شورا و ولایت فقیه چیست؟


آیة اللّه فضل اللّه: بیعت یکى از روش هاى رابطه میان پیامبر(ص) و مردم بوده است, هم چنان که وقتى جریان بیعت را پس از پیامبر(ص) نیز در جامعه اسلامى مشاهده مى کنیم ـ با قطع نظر از مشروعیت یا عدم مشروعیت آن ـ مى بینیم ذهنیت مسلمانان در آن دوران بر این مسئله گشوده بوده است و بسا آن را ضرورى مى دیدند, و کسى را نمى یابیم که منکر اصل شیوه بیعت باشد; ولو در مورد شخصى که براى او بیعت گرفته مى شده اعتراض و انکارى باشد, حتى امیرالمؤمنین(ع) به تحویل گرفتن حکومت با بیعت موافقت کرد; یا به تعبیر دیگر بر بیعت اعتماد کرد و گاهى در پاره اى کلماتشان در مقام بیان سلامتِ حکومتِ خویش بر هم آهنگى آن با بیعت تأکید فرمودند: (لم تکن بیعتکم ایّاى فلتة) که دلالت بر مشروعیت بیعت دارد. اما سؤالى که در این زمینه وجود دارد این است که: آیا بیعت موجب مشروعیت است یا آن که فقط التزام به شرعیت را مؤکد مى سازد؟


ما وقتى به پدیده بیعت در زمان پیامبر(ص) مى نگریم مى بینیم این که پیامبر(ص) مشروعیت خود را به عنوان حاکم یا پیامبر از راه بیعت بگیرد, بى معنا است, چرا که رسالت او و حاکمیت اش از ناحیه خدا است و کلام خدا حاکى از این معنا است: (النبى اَولى بالمؤمنین من انفسهم.)


از این رو پدیده بیعت در زمان پیامبر(ص) یکى از وسایل تأکید التزام اُمت به رهبرى بود; به نحوى که مسئله التزام به رهبرى در زمره اصول کلى قرار مى گرفت و به معناى ایمان امت به رهبریِ رسالتى یا رهبرى حکومتى بود, اما التزام شخصى به رهبرى, احساس پیوند امت با رهبر و پیوند رهبر با امت را هر چه بیش تر تاکید و تعمیق مى بخشد. پس ما دلیلى نمى یابیم که نشان دهد بیعت شرط مشروعیت باشد بلکه معتقدیم بیعت تاکید شخصى است بر التزام به شرعیت, چه بسا بیعت در برخى حالت ها موجب مشروعیت باشد و این در نظریه اى است که شرعیت خاصى براى رهبرى در امت قائل نیست.


اما چون دلیلى بر نصب رهبرى وجود ندارد (یا اگر رهبرى انتصابى نباشد) یا اگر رهبرى بر معیارى کلى جریان یابد (نیابت عامه) به نحوى که بین دو یا چند نفر مردّد باشد که واجد شرایط یکسان هستند, در هر دو حالت (حالت عدم وجود معیار عام یا خاص براى رهبرى معیّن در اشخاص آن, یا در حالت تردد رهبرى شرعى میان اشخاصى چند) بیعت نقش خود را مى یابد, زیرا در حالت اول که مردم حاکم برخود هستند و هیچ کس را سلطه اى بر دیگران نیست و دلیل خاصى نیز نیامده تا شخص متصف به این یا آن وصف را معین کند, مبایعه امت با شخص معیّنى نشانِ پیمانى دو جانبه میان امت و آن شخص است به نحوى که امت را ملزم به اطاعت و پیروى از او در چهارچوب معیارهاى کلى شرع در امر حکومت و اداره امور مى سازد, هم چنین رهبر را به تحمل مسئولیت هایش ملزم مى کند, در این صورت بیعت عقدى میان رهبر و امت است.


اما در حالت دوم که همانند حالتى است که قائل به ولایت فقیه باشیم و بیش از یک فقیه وجود داشته باشد بیعت مى تواند براى تعیین ولى فقیه از میان فقهاى واجد صلاحیت اداره امور امت, به کار آید.



حکومت اسلامى: اگر راه اطاعت فقط دین باشد, آیا این به معناى برپایى حکومت دینى نیست؟


آیة اللّه فضل اللّه:
باید مفهوم دین را در ذهن سؤال کننده و در عرف سیاسى عام بفهمیم. مفهومى که عرفِ سیاسى عام از دین در ذهن دارد به ویژه در ضمن مفاهیمى که معیارهاى فرهنگى غرب درباره دین و رابطه اش با زندگى و واقعیت هاى اجتماعى بر ما تحمیل مى کند و به حکومت دینى به نظر منفى مى نگرد, حاصل خاطره اى است که جامعه غربى از حکومت کلیسایى در ذهن دارد. حکومتى که خود را نماینده خدا مى دانست به نحوى که سخنش سخن خدا بود; یعنى هیچ کس مجاز به مناقشه, انتقاد یا مخالفت با آن نبود, حتى در امور جزیى که امکان خطا یا صواب در آن وجود داشت; حکومتى که از آن به حکومت خدا در روى زمین یاد مى شد و حاکمان کلیسایى خود را سایه خدا در زمین مى دانستند.


هم چنین از تجربه گذشته حکومت الهى برمى آید که این نوع حکومت, استبدادى است, چون به طرد و الغاى دیگران مى پردازد به گونه اى که هیچ گروهى از مردم حق مخالفت با این حکومت را ندارند, خواه این مخالفت از ناحیه دین یا از ناحیه خطوط دیگر سیاسى یا علمى یا غیر آن باشد. در واقع حکومت تاب تحمل مخالفان را ندارد و اجازه هیچ حرکت از دور یا نزدیک را نمى دهد.
وقتى حکومت دینى به این معنا باشد به گونه اى که قانون همان رأى حاکم است و حاکمیت خراج او, در این صورت اصلاً دین معنا ندارد چه رسد به حکومت دینى, چرا که چنین دینى نمى تواند بازتاب اراده خدا براى مصالح مردم باشد.


اما نسبت به اسلام, که ما از مسائل مربوط به حکومت در قلمرو آن بحث مى کنیم, باید گفت اسلام در درون خود, مصداق دینى است حاوى عنصر غیبى به قسمى که به موجب این عنصر راه انسان به سوى خدا و غیب او, رسول و بُعد غیبى رابطه اش با وحى و جایگاه و نقش غیب در زندگى گشوده مى شود و این از طریق اشخاصى است که خدا آنان را, در جریان امور مربوط به حرکت انسان در هستى, حجت هاى خود بر خلق قرار داده است.


دین دو بُعد دیگر نیز دارد:عبادى و مدنى. دین اسلام 90درصد آن دستورهاى مدنى است, به این لحاظ که اسلام مصداق شریعت کاملى است که به حرکت و رفتار انسان در زندگى با تمام جزئیاتش و با همه خطوط عام و خاص آن مربوط مى شود. و این دینى است که بر رهبر نیز هم چون مردم حاکم است. پس رهبر آزاد نیست که براساس انگیزه هاى شخصى و تمایلات نفسانى و فردى خویش حکومت کند, بلکه رهبر ـ چه پیامبر باشد و چه امام ـ باید براساس معیارهاى کلى شرع که از سوى خدا ترسیم شده است مردم را رهبرى کند. معیارهایى که به واسطه وحى در مورد پیامبر یا به وسیله ظرف وحى در مورد امام معصوم یا از راه اجتهاد از ره گذر حجت هایى که در دست است در مورد فقها به دست مى آید.


پس رهبر نمى تواند در آن چه که معتقد است حق است, حرفى کم یا زیاد کند. از این رو است که مثلاً در سخن خداى سبحان در مورد پیامبر(ص) مى خوانیم: (ولو تقوّل علینا بعض الأقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین فما منکم من احد عنه حاجزین) (الحاقه, آیه44ـ47) یعنى پیامبر(ص) نمى تواند از پیش خود حرفى یا کلمه اى را کم یا زیاد کند و آن گاه که به مسائل کلى مربوط به امر تشریع و تنفیذ مى پردازد جز از خدا الهام نمى گیرد, لذا هر کس رسول را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است. و نیز مى بینیم خدا مى فرماید: (وماینطق عن الهوى ان هو الا وحى یوحى). پس پیامبر نمى تواند کلمه اى کم یا افزون کند و جز براساس عدل, که تابع هیچ تمایل نفسانى و رابطه اى نیست, حرکت کند. این چیزى است که ما در خطاب هاى خدا به پیامبرش داوود مى بینیم: (یا داوود انا جعلناک خلیفةً فى الارض فاحکم بین الناس بالحق) (ص, آیه26). در آیه دیگرى خطاب به پیامبر(ص) مى فرماید: (انا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما اراک اللّه ولاتکن للخائنین خصیما, ولاتجادل عن الذین یختانون انفسهم انّ اللّه لایحب من کان خواناً أثیما)(نساء, آیه 105و107). پس پیامبر(ص) باید به حق حکومت کند و نباید از خائنان حمایت و دفاع کند هر چند از نزدیکان او باشند و این چیزى است که ما در کلام رسیده از پیامبر(ص) مى بینیم که فرمود: (انما اَهلک من کان قبلکم انه اذا سرق الشریف ترکوه واذا سرق الضعیف اقاموا علیه الحدّ وایم الله لوسرقت فاطمة بنت محمد لقطعتُ یدها). یعنى کسانى که قبل از شما بودند مردم را هلاک کردند, چون هرگاه کسى از اشراف دزدى مى کرد او را رها مى کردند و اگر ضعیفى دزدى مى کرد بر اوحد جارى مى کردند, به خدا سوگند اگر فاطمه دختر محمد دزدى کند دستش را قطع مى کنم.


هم چنین در سخنى دیگر از پیامبر(ص) در روزهاى آخر حیاتش با مسلمانان مى بینیم مى فرماید: (انکم لاتعلّقون علیّ بشىءِ انى ما احللتُ الاّ ما احلّ الله وماحرّمتُ الا ما حرّم اللّه) یعنى پیامبر(ص) که در امر رهبرى در اوج قرار دارد و از صفت تشریع و تنفیذ برخوردار است نمى تواند جز به حق آن گونه که خدا به او نشان داده حکم کند و نمى تواند جز با دقت در جریان عدل در اداره امور و مراعات واقع امور حکومت کند.


در مورد امام على(ع) نیز مى بینیم در دوره حکومت خود از مردم مى خواست تا از او انتقاد کنند, نص کلام امیرمؤمنان(ع) را در نهج البلاغه مى بینیم که مى فرماید: (فلاتکلمونى بما تکلمون به الجبابرة ولاتتحفظوا منى بما یتحفظُ به عند اهل البادرة و…) مضمون این سخن چنین است: با من به مانند حاکمان جابر سخن نگویید و در مقابل من هم چون مقابل تیزخشمان, محافظه کارى نکنید و گمان مبرید که گفتن حق و عرضه عدل بر من سنگین مى آید, به تحقیق هر آن کس که گفتن حق و عرضه عدل بر او سنگین آید به یقین عمل به آن دو براى او سنگین مى نماید, پس, از مشورت به حق یا گفتن عدل خوددارى نکنید چرا که من مصون از خطا نیستم مگر آن که خدا مرا مصون دارد.


امام على(ع) این گونه مردم را تشویق مى کرد تا با انتقادهاى خود مراقب حکومت او باشند و حتى آنان را به این امر وا مى داشت تا با کلماتى مانند آن که: او از حیث بشر بودنش, از خطا مصون نیست, اگر چه به لحاظ عصمت و امامت اش خطا نمى کند.


این بدان معنا است که حکومت دینى مطلق وجود ندارد و حتى پیامبر(ص) حق حکومت الهى مطلق به معناى حکومت فردى و مبتنى بر تمایلات نفسانى هم چون تمایلات شخصى سایر مردم, ندارد. بلکه بر اساس وحى و بر پایه معیارهایى که خدا برایش قرار داده, حرکت مى کند. اگر چه ما معتقدیم بین ذاتِ بشرى پیامبر و وصف پیامبرى او دوگانگى وجود ندارد; به تعبیر دیگر, میان تمایلات نفسانى پیامبر(ص) و خواست هاى خداى سبحان دوگانگى موجود نیست, پس در اندیشه و عمل او باطل راه ندارد.


اما نسبت به غیر معصوم مانند مجتهدان و فقها یا هرکس که متولى حکومت مبتنى بر شرع مى شود حق امت است که مراقب رفتار او باشند تا طبق قانون یا قانون الهى موضوعه, در این مقام, حرکت کند, به گونه اى که او را بر خطاهایش در اجتهاد یا استنباطش محاسبه کنند و بر انحرافش از راه حق به پیروى از هواى نفس و تمایلات فردى و مانند آن مؤاخذه کنند. حتى ما در فقه اسلامى اهل بیت(ع) داریم که اگر حاکم از عدالت در رفتارش یا سداد در اجتهادش ساقط گردد خود به خود از حکومت ساقط مى گردد و بر امت شرعاً جایز نیست دیگر او را حاکم بدانند ولو خواهان او باشند, زیرا از شروط حاکم, عادل بودن است; یعنى عدالت شرط اساسى است. در امرِ ولایت فقیه هم ولیّ باید فقیه عادل و آگاه به زمان خویش باشد و اگر یکى از این شروط را از دست بدهد مشروعیت اش را از دست خواهد داد. از این جا است که در اسلام حکومت دینى مطلق به معناى متصور غربى آن نداریم.


پس حاکم اگر معصوم باشد به عنوان حافظ حق در زندگى مردم وارد مى شود و به مردم اجازه مى دهد تا مراقب او باشند و در کار او مناقشه کنند, با مردم در همه امورشان مشورت مى کند, حتى اگر نیاز به آن نداشته باشد, به این منظور که نشان دهد مردم در اعمال حاکم و مراقبت حکومت نقشى بزرگ دارند حتى اگر حاکم پیامبر(ص) یا امام(ع) باشد, به دلایلى که گفته شد. اما نسبت به غیر معصوم حق امت است که بتواند در کار او محاسبه و مناقشه کنند و اگر منحرف شد ساقط اش کنند, و در پرتو این معنا وقتى ما به اسلام دعوت مى کنیم در واقع به حکومت مدنى دعوت کرده ایم که در آن رهبر و امت هر دو براساس قانون حرکت مى کنند; قانونى که بر رهبر و امت حاکم است و بر مبناى مراقبت امت نسبت به پاى بندى رهبر به قانون به طریقى که سلامت حکومت تأمین گردد.



حکومت اسلامى: یک اشکال قدیمى باقى است که شاید چندان هم شایسته توقف نباشد و آن این که مى گویند: حکومت اسلامى بر پایه اندیشه روشنى استوار نیست.


آیة اللّه فضل اللّه:
ما این سخن را نمى فهمیم, چون اندیشه اى که حکومت, از هر نوع آن, از آن نشأت مى گیرد, اندیشه اى مبنایى است که حکومت بر آن استوار مى گردد. اگر حکومت مارکسیستى باشد از اندیشه مارکسیسم ناشى مى شود و اگر حکومت ملى باشد از اندیشه ملّى گرایى نشأت مى گیرد, حاکمیت اسلامى هم از اندیشه اسلامى سرچشمه مى گیرد, اما جزئیات و جریان این اندیشه در عرصه حیات همانند جزئیات هر اندیشه اى است که از مبنایى کلى برخوردار است و باید درعمل و تجلى و بروز خارجى آن اندیشه, جزئیات آن را لمس کرد. من معتقدم اسلام توانسته است حکومتى را تجربه کند که گاهى در سلامت مبانى و جزئیات آن مناقشه مى شود اما به هر حال توانسته است به شکلى تجربه موفقى را, در رشد توانایى هاى امت و در توسعه همه جانبه در عرصه هاى مختلف حیات امت, براى انسان ها, فراهم آورد; البته على رغم ملاحظاتى که پیرامون جزئیات این حکومت وجود دارد.



حکومت اسلامى: یکى از مسائل مربوط به سیاست, تنظیم حاکمیت سیاسى و چگونگى مشارکت افراد و گروه ها در آن و در جریان حرکت دستگاه هاى دولت است, موضع اسلام درباره گردش قدرت و مبناى این گردش چیست؟


آیة اللّه فضل اللّه:
در حقیقت سخن از رابطه امت با حاکمیت و قدرت سیاسى براساس طبیعت مسئله فقهى مربوط به این است. اگر ما قائل به ولایت فقیه شویم بدیهى است که در این صورت ممکن است گردش و انتقال قدرت با بروز برخى حالت هاى عارضى, میان فقها جریان یابد. اما با رجوع به اراده امت در تعیین ولى فقیه (آن گاه که ولایت مردّد میان چند فقیه باشد) فقیهى که امت با او بیعت مى کند, متعیّن مى گردد, در این صورت نیز گاهى عوارضى حادث مى شود که حتى به عزل آن فقیه منجر مى گردد. مانند از دست دادن برخى صلاحیت ها. ولى اگر به نظریه شورا قائل شویم مى بینیم عرصه در این خصوص وسیع تر است, زیرا کسى که مشروعیت اش به شورا باشد برکنارى او نیز با شورا ممکن خواهد بود.


اما درباره دستگاه هاى دولت باید گفت: امور ادارى و اجرایى, مانند اداره حکومت از طریق قواى قضائیه, اجرائیه, امنیه و مانند آن و فعالیت دستگاه هاى تابعه این قوا ـ که در اسلام خطوط جزیى آن ها ترسیم نشده است ـ از امورى هستند که مسئولان امر مى توانند در آن تغییر و تبدیل بدهند و در زمینه تقسیم وظایف مربوط به این امور و قواى متکفل آن ها یا دستگاه هاى مربوط به آن ها به اقتضاى مصالح عالیه اسلام تصمیم بگیرند.


در واقع این ها از امورى هستند که مى توان گفت در (منطقه الفراغ) قرار دارند, که شهید صدر به آن ها اشاره کرده; یعنى منطقه اى که در اختیار امت نهاده شده, چرا که تحدید و تعیین دقیق و مفصّل آن براى امت در اداره امورش در برابر متغیّرهاى بزرگى که مى تواند جریان مصلحت را از مرحله اى به مرحله دیگر و از موقعى به موقع دیگر تغییر دهد, کارى بس مشکل است.



حکومت اسلامى: پس با این برداشت, مى توان تصور متمدنانه اى از مفهوم گردش قدرت در سایه نظریه ولایت فقیه ارائه داد؟


آیة اللّه فضل اللّه: در سایه نظریه ولایت فقیه, به جدّ مى توان چنین تصورى در قلمرو اسلام ارائه داد, اما خارج از قلمرو اسلام, اگر مقصود از گردش قدرت این باشد که احزاب و سازمان ها و تشکلات غیر اسلامى, در نظام اسلامى, آزاد باشند, با فراوانى شان, به طریقه غیرشرعى و غیراسلامى عمل کنند, پذیرفته نیست, چرا که ما در جامعه اسلامى هرگز آزادى براى اسقاط حکومت اسلامى به نفع حکومتى غیراسلامى یا اسقاط حکومت اسلامى به طریقى غیراسلامى, قائل نیستیم.



حکومت اسلامى: در فقه اسلامى موضعى قاطع در برابر فرهنگ مغایر دیده مى شود و منع کتب ضلال و وجوب از بین بردن آن ها از همین باب است, نظر شما در این باره چیست؟


آیة اللّه فضل اللّه:
من تصور مى کنم مسئله کتب ضلال (کتاب هاى گمراه کننده) از عناوین نسبى در فقه اسلامى است, زیرا نص خاصى در این عنوان جزیى به ما نرسیده است بلکه فقها این را از راه حکم عقل به قبحِ تهیه وسایل گمراهى و هلاک مردم و از بستر ارتکازات شرعى از قبیل ضرورت تقویت حق و تضعیف باطل, که مقتضاى منعِ کتب ضاله است, گرفته اند زیرا که در آن تضعیف حق و تقویت باطل است. وقتى ما از این بسترها انگیزه مى گیریم و به حرمت حفظ کتب ضاله مى رسیم, گاهى مى بینیم این منع آزادى کتب ضاله بیش تر از آزادى آن ضرر مى رساند, به اعتبار این که هر ممنوعى مورد رغبت است, یا شرایط موجود جهان به گونه اى است که به مصلحتِ تفکرِ باطل و مضرّ است; به گونه اى که گاهى تحریم و منع آزادى کتب ضاله و اندیشه باطل, حق را بیش تر تضعیف مى کند. از این رو فقها موارد متعددى از جواز حفظ کتب ضاله یعنى تجویز وجود و آزادى محدود آن را بر شمرده اند, حتى شیخ انصارى در کتاب مکاسب مى گوید: (وبالجمله فان موارد جواز حفظ کتب الضلال اکثر مما تُحصى) یعنى خلاصه موارد جواز حفظ کتب ضاله خارج از شمار است. پس گاهى مصلحت اسلام, اعطاى آزادى به آرا و اندیشه هاى مغایر است و تلاش براى مناقشه و بحث در فضاى آزاد براى از بین بردن تأثیرش بر مردم به شیوه علمى سازنده و نقادانه مؤثرتر است.


شاید بتوان در این باره از آن چه قرآن کریم در مورد جدال با اهل کتاب به بهترین وجه و دعوت به جدال احسن(وجادلهم بالتى هى احسن) و منع اکراه در دین و مانند آن فرموده الهام گرفت. سخن قرآن کریم درباره اندیشه مغایر, اگر چه در مقام ردّ آن باشد این است که در اسلام براى اندیشه مغایر نیز عرصه اى است براى حرکت آزادانه اما به نحوى مسئولانه که موجب حمایت حق و تضعیف باطل است.

 

 منبع: فصلنامه حکومت اسلامی - ترجمه: مصطفى فضائلى

 

«تقریب» اخبار جهان اسلام را پیش از سایر سایت‌ها منعکس ‌کند

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با تأکید بر رسالت مهم پایگاه خبری تقریب گفت: «پایگاه خبررسانی تقریب در زمینه اطلاع‌رسانی، باید جزو اولین سایت‌های خبری باشد که اخبار جهان اسلام را پیش از سایت‌های بیگانه منعکس می‌کند».

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، در حاشیه مراسم افتتاحیه بیست‌ویکمین کنفرانس وحدت اسلامی که در سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی، شروع به کار کرد، پایگاه خبری تقریب، صبح امروز، دوشنبه 15 اردیبهشت ماه توسط آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان رهبری به طور رسمی افتتاح شد.

آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در این مراسم با ابراز خشنودی از فعالیت مثبت این پایگاه اظهار کرد: حضور خبرگزاری قدرتمند و پردامنه‌ در سطح جهان اسلام در شرایط و فضای سیاسی و اجتماعی قرن حاضر که عرصه گسترده‌ای به وسعت جهان امروز را به مبارزه و چالشی فراگیر و بلندمدت تبدیل کرده، امری اجتناب‌ناپذیر و انکارناکردنی است.

رئیس مجلس خبرگان رهبری تأکید کرد: پایگاه خبررسانی تقریب در زمینه اطلاع‌رسانی و جهت‌گیری خبری و خصوصاً در زمینه خبرهای مربوط به جهان اسلام، باید جزو اولین سایت‌های خبری باشد که اخبار جهان اسلام را پیش از سایت‌های بیگانه منعکس می‌کند.

وی در ادامه ضمن تقدیر از آیت‌الله محمدعلی تسخیری، دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، در مورد تأسیس پایگاه خبری تقریب بیان کرد: فعالیت پایگاه خبری تقریب در زمینه وحدت اسلامی و تقریب بین مذاهب اسلامی بسیار مبارک بوده و امید است شاهد نتایج مثبت و ارزنده این پایگاه باشیم.

وی یادآور شد: تأکید این پایگاه باید این باشد که اخبار حقیقت را منتشر کند، حرکت‌های تبلیغی و شعاری ممکن است گاهی موج ایجاد کند ولی واقعیت زود منتشر می‌شود.

گفتنی است در مراسم افتتاح رسمی پایگاه خبری تقریب، آیت‌الله محمدعلی تسخیری، دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی و قدرت‌الله علیزاده، معاونت پشتیبانی امور مجلس مجمع جهانی تقریب، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، را همراهی می‌کردند.

علامه فضل‌الله بر ضرورت تدوین طرح وحدت اسلامی تأکیدکرد

علامه «فضل‌الله»، مرجع دینی شیعیان در لبنان ضمن انتقاد از عقب‌نشینی‌نکردن محافظه‌کاران آمریکایی از طرح تخریب چهره اسلام، تدوین طرح وحدت اسلامی با مشارکت انجمن‌ها و اقلیت‌های مسلمان خارج از جهان اسلام را خواستارشد.

 

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) به نقل از روزنامه لبنانی «الأنوار»، علامه فضل‌الله یازدهم اردیبهشت‌ در دیدار با شماری از اندیشمندان «مجمع علمای مسلمان»، اوضاع کلی جهان اسلام و موانع سیاسی و فرهنگی پیش‌روی اتحاد اسلامی را مورد بحث و بررسی قرراداد.

وی در ادامه، راه‌ها و شیوه‌هایی را که انجمن‌های اسلامی برای حفظ وحدت در عرصه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی باید به آن توجه داشته‌باشند، برشمرد.

علامه فضل‌الله با اشاره به شصتمین سالگرد تأسیس رژیم جعلی اسراییل، از اندیشمندان مسلمان خواست در برابر جشن تأسیس این رژیم غاصب واکنش جهانی نشان‌دهند.

وی اعلام‌کرد: اسراییل تلاش‌می‌کند از طریق انجام چنین اقداماتی، خود را به حقیقت‌ انکارناپذیری تبدیل‌ که جهان عرب آن مجبور به پذیرفتن آن باشد.

مرجع دینی شیعیان در لبنان همچنین، بر ضرورت تأسیس انجمنی همچون مجمع علمای مسلمان با هدف تقویت فضای وحدت و هم‌دلی بین مسلمانان تأکیدکرد.

علامه فضل‌الله در پایان سخنان خود در این دیدار به طرح افراط‌گرایان غرب در تجاوز و توهین‌ مکرر به مقدسات اسلامی اشاره‌کرد و گفت: این اقدامات توهین‌آمیز و کینه‌توزانه با طراحی آمریکا و با هم‌پیمانی رژیم صهیونیستی برای تخریب و نابودی اصول فکری و فرهنگی اسلام انجام‌می‌شود.

از سوی دیگر، «شیخ أحمد الزین»، رییس مجمع علمای مسلمان نیز در این دیدار، موضع علامه فضل‌الله در مسایل مختلف جهان اسلام را ستود و وی را اندیشمندی بزرگ بین علمای اهل سنت و شیعیان دانست.

وی افزود: مجمع علمای مسلمان پیوسته از ارشادات و بیانات ارزشمند علامه فضل‌الله در موضوعات مختلف بهره‌برده و جهان اسلام هم‌اکنون نیازمند رهنمودهای گران‌بهای علمای بزرگی همچون علامه فضل‌الله است.

شیخ أحمد الزین در پایان‌ با اشاره به این که علامه فضل‌الله تمام عمر خود را در راه دفاع از اسلام و مبادی ارزشمند اسلام گذرانده‌است، اظهارکرد: همه ما به اسلام به‌عنوان یک دین، رسالت و خط فکری سیاسی وابسته‌هستیم.

 

انتخاب نمایندگان اصلح و دلسوز مردم یک وظیفه مهم ملی است

رهبر انقلاب اسلامی اصل حضور در انتخابات و نشان دادن انگیزه تمام نشدنی ملت را خیلی مهم ارزیابی و تأکید کردند: وظیفه بسیار مهم دیگر، انتخاب نمایندگان اصلح و افرادی است که به فکر مردم و دلسوز آنان باشند و برای همکاری و همدلی با دولت، قوه قضاییه و بخش های دیگر به منظور پیشرفت کشور و اجرای کارهای بزرگ تلاش کنند.

به گزارش خبرگزاری مهر، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز در دیدار کارگران نمونه و مسئولان وزارت کار و امور اجتماعی، ضمن تجلیل از نقش کارگران در دستیابی کشور به عزت و استقلال و تأکید بر لزوم تکریم واقعی کارگر، به در پیش بودن دور دوم انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی و اهمیت بسیار بالای آن اشاره و تصریح کردند: ملت ایران همان‌گونه که در دور اول انتخابات با هوشیاری و حرکت عظیم خود پاسخ قاطعی به جنجال ها و تبلیغات دشمنان داد، در دور دوم انتخابات نیز با حضور پرانگیزه و انتخاب نمایندگان اصلح، بار دیگر ثابت خواهد کرد که انگیزه ملت ایران تمام نشدنی است.

رهبر انقلاب اسلامی اصل حضور در انتخابات و نشان دادن انگیزه تمام نشدنی ملت را خیلی مهم ارزیابی و تأکید کردند: وظیفه بسیار مهم دیگر، انتخاب نمایندگان اصلح و افرادی است که به فکر مردم و دلسوز آنان باشند و برای همکاری و همدلی با دولت، قوه قضاییه و بخش های دیگر به منظور پیشرفت کشور و اجرای کارهای بزرگ تلاش کنند.

حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه پیشرفت کشور با اتحاد مسئولان و همچنین همدلی مردم و مسئولان امکان پذیر است خاطرنشان کردند: دشمنان همواره از کوچک ترین اختلاف برداشت و سلیقه میان مسئولان بهره برداری و خوشحالی می کنند و با تبلیغات گسترده سعی در جنجال سازی دارند.

ایشان افزودند: این امر نشان دهنده اهمیت اتحاد و همدلی در کشور است و همان گونه که امام خمینی (ره) بارها تأکید می‌کردند، باید در جهت اتحاد و همدلی حرکت کرد و به هیچ وجه نباید فضای اختلاف، درگیری، مچ گیری و ایراد گیری های بی اهمیت وجود داشته باشد.

رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری هوشیاری ملت ایران در مقاطع مختلف تأکید کردند: به لطف خداوند، ملت ایران، ملتی با اتحاد و هوشیار، و این هوشیاری ملت از بزرگ ترین نعمت های خداوند متعال است.

حضرت آیت الله خامنه ای، استقلال را مسئله اصلی کشور دانستند و افزودند: ملت ایران به برکت پیروزی انقلاب اسلامی به استقلال سیاسی دست یافت و حفظ این استقلال سیاسی در گرو تحکیم پایه های اقتصادی کشور است که این مسئله نیز به کار، تولید، شکوفایی و نوآوری در بخش های مختلف بستگی دارد.

ایشان با اشاره به تبلیغات گسترده نظام استکباری امریکا و شبکه شیطانی صهیونیسم بر ضد ملت ایران خاطر نشان کردند: به دلیل کار وتلاش و حرکت روبه جلو کشور، دشمنان در میدان عمل از مقابله با ملت ایران ناامید شده اند و به همین دلیل به لفّاظی، جنجال آفرینی و اتهام زنی روی آورده اند.

رهبرانقلاب اسلامی همچنین با اشاره به روی کار بودن دولت کار وتلاش خاطر نشان کردند: عناصر اصلی دولت دائماً در تلاش و تحرک برای کارهای با ارزش و پر اهمیت هستند و اعضای دولت به معنای حقیقی کلمه کارگری می کنند.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به جایگاه و نقش کارگران در توسعه و تولید و پیشرفت و استقلال کشور افزودند: یکی از وظایف مسئولان برطرف کردن مشکلات جامعه کارگری از جمله مسئله اشتغال و رونق دادن به کارآفرینان و ایجاد زمینه برای بنگاه های کاری و تولیدی است. ایشان با تأکید بر دیدگاه اسلام درباره کارآفرینان و بنگاه های کارآفرین خاطر نشان کردند: در نظام اسلامی، کارآفرین و بنگاه کارآفرینی دو بازوی لازم و ضروری هستند که دولت باید با ایجاد یک خط عادلانه و میانه، زمینه همکاری صحیح میان این دو را بدون آنکه به حقوق یکدیگر تعرض کنند، فراهم نماید.

رهبر انقلاب اسلامی لزوم توجه بیش ازپیش به وجدان کاری و درست کاری وهمچنین نوآوری در مجموعه های تولیدی را یادآور شدند و تأکید کردند: تقدس کار و تکریم کارگر باید در رأس برنامه ها باشد.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به تجلی وجدان دینی و ملی جامعه کارگری کشور در دوران انقلاب اسلامی و همچنین سال های دفاع مقدس، بر لزوم قدرشناسی ملت ایران از جامعه کارگری تأکید کردند و افزودند: در منطق اسلام، کار، عمل صالح و عبادت است که این جایگاه و ارزش کارگر را در نظام اسلامی نشان می دهد.

در آغاز این دیدار که همزمان با روز ملی کارآفرینی و در آستانه روز جهانی کارگر برگزار شد، آقای جهرمی وزیر کار و امور اجتماعی ضمن ارائه گزارشی از فعالیت های این وزارتخانه گفت: تلاش برای رفع موانع تولید و سرمایه گذاری، دفاع از حقوق جامعه کارگری و کارفرمایی با راهبرد تفاهم، ایجاد و توسعه بنگاه های اقتصادی، حمایت از نیروی کار، گسترش آموزش های فنی و حرفه ای و کارآفرینی، گسترش بیمه بیکاری برای کارگران قراردادی و تلاش برای کاهش نرخ بیکاری از جمله اقدامات وزارت کار و امور اجتماعی بوده است.


 

بیست و یکمین کنفرانس وحدت اسلامی در تهران برگزار می‌ شود

 

بیست‌ و یکمین کنفرانس بین‌ المللی وحدت اسلامی پانزدهم تا هفدهم اردیبهشت در تهران برگزار می‌شود.


به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روابط عمومی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، بیست ‌و یکمین کنفرانس بین ‌المللی وحدت اسلامی با موضوع «منشور وحدت اسلامی، نقد و بازنگری»، پانزدهم تا هفدهم اردیبهشت در تهران برگزار می‌شود.
در این کنفرانس اندیشمندان و شخصیت‌های برجسته علمی و فرهنگی از 45 کشور جهان از جمله آلمان، ایتالیا، انگلیس، اندونزی، آمریکا، الجزایر، آفریقای جنوبی، افغانستان، تایلند، تاتارستان، لبنان، عراق و سوریه حضور دارند.
بر اساس این گزارش در بیست و یکمین کنفرانس وحدت اسلامی مقالاتی با موضوع «نزدیک‌‌سازی اخلاقیات و فرهنگ معاصر به سطح دوران رسالت»، «نزدیک‌سازی الگوی رفتاری روابط مسلمانان عصر حاضر به شیوه ارتباطی پیشوایان مذاهب اسلامی» و بررسی زمینه‌های تحقق تقریب ارائه می‌شود.
«راهکارهای تحکیم، تعمیق و هدایت بیداری اسلامی»، «گسترش فرهنگ مقاومت»، «تعمیق حس مسؤولیت مشترک»، «تقویت امید به آینده»، «تعمیق حس عزت و کرامت» و «از بین بردن موانع تقریب و وحدت» نیز از موضوعات دیگر مورد بحث اندیشمندان شرکت‌کننده در این کنفرانس بین‌المللی است.


جامعه ایرانی، دارای تنوع و تکثر فرهنگی است



وزیر کشور با بیان اینکه جامعه ایرانی کاملامتکثر، متنوع و برخوردار از تفاوت های فرهنگی است گفت: نگاه جامعه ایرانی به مسائل، کاملافرهنگی بوده و مدیریت ها نیز بر این همین اساس بنا می شود.

به گزارش "ایسکانیوز"، پورمحمدی در همایش "ارتباط بین فرهنگی در جوامع چند فرهنگی" تاکید کرد: در نظام حکومتی ایران باستان نیز از این شاخص ها به صورت برجسته بسیار یافت می شود.

وی فرهنگ و تبادلات فرهنگی جهان را بی انتها و حوزه ای بزرگ به وسعت انسان دانست و گفت: این موضوع همیشه جایی برای بحث و تحقیق و گفتگو دارد و این کار ارزش های لازم را هم در دل خود جای داده است.

پورمحمدی با تاکید بر اینکه ساخت جهان انسانی، در گرو ساخت جهان فرهنگی است گفت: اگر جهان امروز بر اساس مقولات غیر فرهنگی ساخته شده باشد، آن جهان دیگر جهان انسانی نیست.

وزیر کشور با اشاره به اینکه در دنیا قدرت و ثروت بدون تردید ابزار اصلی به شمار میآیند عنوان کرد: در کنار این دو، علم به عنوان موتور محرک وجود دارد و فرهنگ و رسانه نیز به عنوان روان کردن این ماشین حرکت می کند.

وی اظهار داشت: دنیای انسانی چون فرهنگی ساخته و مدیریت نمی شود، پس انسانی هم مدیریت نمی شود. 
    

انتخابات یک فرصت است

محمود احمدی نژاد مردم را به حضور آگاهانه در مرحله دوم انتخابات مجلس فراخواند و گفت: انتخابات فرصتی برای ملت هوشمند ایران جهت انتخاب افراد اصلح است .

به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر محمود احمدی نژاد در آستانه برگزاری مرحله دوم انتخابات دوره هشتم مجلس شورای اسلامی با اشاره به جایگاه مهم مجلس گفت: مجلس پرنشاط ، دور اندیش و کارآمد می تواند با تصمیمات مناسبی که اتخاذ می کند ، کشور را سال ها به جلو ببرد .

رئیس جمهور که در دور دوم سفر استانی خود در استان همدان به سر می برد ، افزود : مرحله دوم انتخابات مانند مرحله اول حساس و مهم است و مردم نسبت به تک تک نمایندگانی که انتخاب می کنند، باید حساسیت داشته باشند .

دکتر احمدی نژاد تصریح کرد : مردم انشاءالله با حضور پرشکوه خود در مرحله دوم انتخابات مجلس ، کار و وظیفه خود را که در مرحله اول آغاز کرده اند، تکمیل می کنند.

رئیس جمهور همچنین با اشاره به آمادگی و تمهیدات دولت برای برگزاری دور دوم انتخابات گفت : هیئت های اجرایی و نظارت آنچه را برای برگزاری انتخابات لازم بوده ، انجام داده اند؛ چرا که انتخابات در ایران مردمی است و دست اندرکاران آن هم خود مردمند.

دکتر احمدی نژاد یادآور شد : زیباترین صحنه های حضور مردم در انتخابات در جمهوری اسلامی ایران رخ می دهد و مردم ،عزت ، اقتدار و ایستادگی خود را تایید و تثبیت می کنند .

رئیس جمهور گفت : ملت ایران هوشمند است و در هر زمان و هر نقطه ای به وظایف خود آگاه است و به عمل آن می کند.

دکتر احمدی نژاد افزود: انتخابات یک فرصت است که ما می توانیم با انتخاب فرد اصلح او را به مجلس بفرستیم.