اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

اعتدال همزاد وحدت/۲

 

نویسنده: دکتر محمد رضا رضوان طلب

خاستگاه عدم اعتدال

در دهه های اخیر وبا گسترش دانش ، پاتالوژی وآسیب شناسی خصوصاً در تشخیص ودرمان بیماری های جسمی وروانی، اهمیت ویژه ای یافته است ونخستین گامی است که برای شناسائی اصل حادثه ،رمز و رازهای آن ونحوه مقابله ومواجهه با آن توصیه می گردد . مسلماً تند روی وبی تعادلی یک بیماری روحی است که باید ریشه آن را شناسائی وسپس به درمان ریشه ای آن پرداخت . چرا برخی از افراد همواره دچار افراط وتفریط هستند؟ گاهی در کمال خشم وگاهی دراوج رحمت ، گاهی بانشاط وگاهی مأیوس ، زمانی متهوّرترین گاهی ترسوترین هستند! ریشه های این بیماری چیست؟

1- جهالت

محدودیت اطلاع وآگاهی فرد از جوانب یک مسئله او را به موضع گیری نامتعادل می کشاند وما برای رهائی از دو سوی تند روی وکند روی نیازمندیم به اینکه بدون کسب اطلاع وقبل از آگاهی از جوانب یک حادثه هیچ تصمیم وموضعی درمورد آن اتخاذ نکنیم . یک قاضی اگر با شنیدن اظهارات وملاحظه ادله یکی از متخاصمین (هرچند ادله او ، قطعی ویقینی بنماید )مبادرت به صدور رای کند مطمئناً رای او نمی تواند با موازین قسط وعدل مطابقت داشته باشد . به میزان عمق جهالت ونادانی دروجود فرد ، عدم تعادل روحی ونامتوازن بودن تصمیمات وی عمیق تر می شود . چرا که گاهی یک فرد دانشمند وفرهنگی به دلیل عدم اطلاع از جوانب یک مسئله ، درمورد آن تصمیم وموضع نامتوازن اتخاذ می کند،که در این صورت به محض انتقال اطلاع صحیح ، به تصحیح وتعادل تصمیمات خود می پردازد . اما گاهی یک جاهل به دلیل عدم برخورداری ازسطح فکری وعلمی متناسب ، روحیه افراطی را به عنوان یک منش راسخ درذات ، درتمامی تصمیمات خود ، متجلی مینماید، در این صورت ، انتقال معلومات نمی تواند او را به تعادل بکشاند بلکه ارتقاء به سطح فکر وعلمی متناسب ، ضامن برطرف شدن آسیب روانی اوست.از پیامبر گرامی اسلام روایت شده که فرمود : "من فقهک رفقک فی معیشتک " (14) یعنی تعادل در زندگی نشانه سطح فهم وفکر متعالی است. حضرت علی علیه السلام دراین مورد می فرمایند :" لاتری الجاهل الا مُفرِطا أو مُفَرِّّطاً " (15)

2- قدرت

اعتماد به نفس یک صفت مثبت است که نیاز به تعادل وکنترل دارد وهمینکه از میزان اعتدال خارج وبه حدّ اتکاء به قدرت رسید منشائی برای افراطی گری یا تفریط در سایر بخشهای زندگی را تشکیل می دهد وانسانرا از نظر روحی ومدیریتی دچار نوسان می سازد. حضرت علی علیه السلام در روایتی می فرمایند :"ینبغی للعاقل ان یحتَرِس من سکر المال وسکر القدرة وسکرالعلم سکرالمدح وسکرالشباب فإن ذلک ریاحاً خبیثة تسلب العقل وتستخف الوقار" (16) در این سخن حکیمانه به خوبی روشن شده است که جنونِ ثروت وقدرت ودانش وستایش وجوانی ، طوفانی را در روح انسانی به وجود می آورد که او را از تعادل عقلی وفکری ساقط ووقار وطمأنینه رااز وی سلب می نماید . بنابراین قدرتمندان ، دنیاداران ، دانشیان ، فائزین به رتبه های برتر وجوانان باید با مواظبت ودقت واتخاذ موضع دفاعی مناسب در برابر این طوفان وحشتناک ، شرائط متعادلی را برای خود تدارک نمایند . در حدیث دیگری از آن بزرگوار آمده است :"التفریط مصیبة القادر" افراد توانمند معمولاً دچار کم کاری اند وبا اتکاء به قدرت خود فرصت رااز دست می دهند وتلاش رابه دیگران واگذار می نمایند.

3- بی هویتی

ریشه دار بودن ، یک مفهوم واصطلاح ساده است که درآن هزاران نکته ، قرار دارد. اگراسلام برای احراز برخی از سمتها به شاکله شخصیتی ونسب نامه افراد تکیه می نماید نه بمنظور ویا به معنی تحقیر کسانی است که ناخواسته در بستر خانواده ای متولد شده اند که شناسنامه وبرگه هویتی معتبری ندارند بلکه برای اشاره به تأثیر گذاری این هویت نامه در رفتارسازی وگرایشهای درونی افراد است. در یک جمله دو کلمه ای امیر سخن وبیان وکارشناس تربیت وکرامت حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام می فرماید :"المعروف حسب" (17)یعنی تعادل در رفتار یک شناسنامه ورفتار ناشی از شجره نامه انسانهاست بنابراین یکی از عوامل وریشه های افراطی گری ،هویت وساختار نسب نامه انسانهاست که این صفت یا ضد آن را درآنان به ودیعت می گذارد. 

                              

پیامد های عدم اعتدال

بدون شک ، هیجان زدگی یا افسردگی به عنوان یک آسیب و بیماری ، شناسائی می شوند وکسی ازآن احساس رضایت نمی کند اما شناسائی میزان عوارض وخسارتهای منفی یک بیماری می تواند در مورد حساسیت نسبت به درمان آن مؤثر باشد وبیمار را به چاره جوئی درمورد بیماری وعدم عبور ازآن وادارنماید. لذا بسیار مناسب است که زیانهای عدم اعتدال رابررسی نمائیم:

1- دوری از اهداف

تمامی انسانها در زندگی دنبال یک هدف مشترک هستند وآن عبارتست از دستیابی به قله کمال ! اگر چه درتشخیص نقطه هدف وراه وصول به آن باهم اختلاف دارند !افراد نامتعادل بدلیل نگرش یکسویه به دو مؤلفه روح وجسم او وگرایش افراطی یا به روح معنوی ویا به جسم مادی وی در هدفگذاری ، نقطه غلط را هدف می نامند ویا پس از تعیین هدف متعالی با روش های نا متوازن ، خود رااز دسترسی به آن محروم می سازند بنابراین نگرشهای افراطی یا از ابتداء با هدف صحیح ارتباطی ندارند یا پس از انتخاب هدف صحیح راه انحراف را می پیمایند وبه همین جهت ، مسلمانان درهر روز حداقل ده بار از خدا می خواهند آنانرا در حرکت به سوی هدف متعالی وانتخاب آن کمک وهدایت نماید حضرت علی بن ابی طالب می فرمایند :" الیمین والشمال مضلة والطریق الوسطی هی الجادة علیها باقی الکتاب وآثار النبوة " (18)

اینان که از مسیر " صراط مستقیم " فاصله گرفته اند هر چه سریعتر حرکت کنند بیشتر از هدف ، دور می شوند وبه تعبیر قرآن (اخسرین) هستند که تصور می کنند حرکت شتابان ، دسترسی آنان را به هدف آسان می کند در حالیکه این گمانِ باطل نه تنها نوعی خود فریبی است بلکه دقیقاً کارکرد ضد هدف آنان پیدا می نماید که اثرهرحرکت افراطی است چرا که به تجربه وبرهان ثابت است که :" ان الشی اذا جاوز حدّه انعکس ضدّه " این قاعده حتی شامل اموری که در گزاره های بدیهی وعمومی مثبت ارزیابی می شوند مثل عدالت ، حکمت وشجاعت نیز می گردد. زیرا عدالت افراطی به انظلام وتفریط درآن به ظلم منتهی می شود. حکمت و تأمل افراطی به بلاهت وتفریط درآن به جربزه منجر می گردد. شجاعت افراطی ، تهوروتفریط درآن به معنی جبن وترس است. تواضع افراطی به معنی ذلت وتفریط درآن به تکبر می انجامد. ایمان افراطی به غلو وتفریط در آن به کفر منتهی می شود. خون به عنوان عامل حیاتی اگر قدری بیش ازحدّ نیاز به بدن یک بیمارتزریق شود، بیمار فوراً جان می بازد و آب که مبداء حیات است اگربدون اندازه گیری مصرف شود نابود کننده حیات وسبب مرگ می گردد. وچه نیکو سروده اند که :

پر در تلاش خرمی این چمن مباشافراط آب ، چهره گل زرد می کند

فقهاءمسلمان فتوی داده اند که "الناصب کالغالی فی الکفر والخروج عن الایمان " (19)

همچنانکه گفته اند :" لاتصل خلف الغالی وان کان یقول بقولک " (20)مراد از غالی کسی است که از رهبران دینی توصیفی ارائه می کند که رهبران آنرا قبول ندارند همانند تصور جایگاه نبوت والوهیت برای آنان (21) معمولاً در رجال شناسی فرق مختلف اسلامی بدنبال معرفی یک شخصیت افراطی (غالی) لقب ملعون نیز به او اضافه می شود. این به معنی اوج فاصله نگرش افراطی ، از مسیر هدایت وحقیقت است.

2- انفعال ،حسرت وپشیمانی

مثلی مشهور است که گفته اند هرداغی سرد می شود اما هیچ پخته ای خام نمی گردد. جریان افراط ، جریان داغی وپختگی است وانفعال وسرخوردگی ،سرنوشت محتوم وطبیعی کسانی است که راه به افراط برده اند . چرا که ازحقیقت الهیه و از انگیزه ایمانی ، اعتدال ومیانه روی ناشی می گردد که درآن پشیمانی واحساس زیان وسر خوردگی نیست وهمواره طمأنینه وسکون ودسترسی به هدف (احدی الحسنین) فرآورده آنست. اما در پیمایشهای افراطی ، دوری ازهدف ومواجهه با ضدّ آن ، پایان یافتن انرژی ونابودی سرمایه ، مانده پیمانه است که صاحب آن را با شکست وبن بست روحی وانفعال روبرو می سازد .

3- تفرقه وجنگ داخلی

درطول تاریخ ، جریانهای افراطی ، زادگاه انشعاب ،تفرقه وخصومت بوده اند وبستر جنگهای خونین رافراهم نموده اند ، بیرحمانه ترین کشتارها وغیر انسانی تر قساوتها از افراطی گری ، نیرو گرفته اند ویا به افراط در گرایش مادی وعدم تعادل در وابستگی به قدرت ومقام باز گشته اند. در فرهنگ قرآنی برای این نوع از افراطی گری ها از واژه " اعتداء " و" طغیان " استفاده شده وهمواره از آن نهی وتحذیر گردیده است. ریشه همه جنگهای داخلی (که معمولاً از ابتدای عالم تاکنون خونبارتراز جنگهای منطقه ای وبین المللی بوده اند وزمینه آنها را فراهم نموده اند)،افراطی گری است. در مقابل این کارکرد منفی که درمفهوم افراط واعتداء پیش بینی شده ، تولد هرگونه وحدت ودوستی در دل یک تعادل ومیانه روی و زدایش تندروی ها صورت می گیرد. برای ایجاد انسجام در یک جمعیتی که برخی سریع تر از دیگران رفته اند وبرخی عقب مانده اند ، بازگشت تند روها به حدّ اعتدال والحاق کندروها به موضع وسط می تواند انسجام ایجاد نماید . در مورد ایجاد وحدت وانسجام در مجموعه امت اسلامی نیز این تنها راهی است که باید توسط خردورزان هر نحله صورت گیرد وباید همگی به همان قواره ومیزان الهی قرار گیرند که فرموده " جعلناکم امة وسطاً "تا هر گونه تنش ودر گیری خاتمه یابد وامکان رخنه دشمن درمین صفوف مسلمانان از بین رود. 

 پی نوشت:

([14]) کنز العمال 3/54.

([15]) نهج البلاغه،حکمت 70.

([16]) غررالحکم-شماره 10948.

([17]) عیون الحکم والمواعظ ص 34.

([18]) نهج البلاغه،خطبه 16.

([19]) رسائل المرتضی4/39.

([20]) المعتبر 2/433 .

([21]) شرح اصول کافی2/28.

توضیح: عناوین منابع و مآخذ در قسمت پایانی تقدیم می شود.