اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

شبهای قدر؛ چشمه جوشان برکات

 
 
 
ماه مبارک رمضان فرصتی ارزشمند برای کسب برکات الهی است و در این میان، شبهای قدر چشمه‌های جوشان خیرات و برکات هستند که انسانهای هوشیار و آگاه برای کسب فیوضات الهی که در این شبها جاری است، تلاش می‌کنند .  

سحرگاه نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجری، مولای متقیان حضرت امام علی بن ابیطالب (ع) هنگام نماز و در حالت سجده مورد اصابت شمشیر زهرآگین یکی از خوارج با نام عبدالرحمن بن ملجم مرادی قرار گرفت.
امام بر اثر همین ضربت ناجوانمردانه در روز بیست و یکم ماه رمضان به شهادت می رسید ، اما داغ این شهادت جانگداز هیچگاه با مرور زمان تسکین نیافت و تا امروز ادامه دارد .
مراسم سوگواری برای شهادت جانسوز آن حضرت معمولا از شب نوزدهم ماه مبارک رمضان آغاز و تا بیست و دوم این ماه ادامه می یابد و در این ایام گویی آن واقعه شگفت دوباره جانی تازه می گیرد .
بی تردید این ایام از معنوی ترین روزهای ماه مبارک رمضان است که از یک سو احتمال شب قدر و از سوی دیگر یادآور شهادت امیرالمؤنین چنین فضای روحانی ایجاد می کند .
نزول جامعترین، کاملترین و ماندگارترین کتاب الهی بر عظمت و منزلت شب قدر افزوده است. قرآن خود می‏گوید: "شهر رمضان الذی انزل فیه القران؛ رمضان ماهی است که در آن قرآن نازل شده است.
که این نزول، نزول دفعی است بر قلب رسول گرامی اسلام، نه نزول تدریجی که آغاز آن با آغاز بعثت یعنی بیست و هفتم رجب همراه است.
بسم الله الرحمن الرحیم. انا انزلناه فی لیلهٔ القدر. و ما ادراک ما لیلهٔ القدر . لیلهٔ القدر خیر من الف شهر. تنزل الملئکهٔ و الروح فیها باذن ربهم من کل امر . سلام هی حتی مطلع الفجر؛ به نام خداوند بخشنده مهربان. ما این قرآن عظیم الشأن را(که رحمت واسع و حکمت جامع است) در شب قدر نازل کردیم. و تو چه می‏دانی شب قدر چیست؟. شب قدر(در مقام و مرتبه) از هزار ماه بهتر و بالاتر است . در این شب فرشتگان و روح (یعنی جبرئیل) به اذن خدا از هر فرمان (و دستور الهی و سرنوشت‏خلق) نازل می‏شوند. این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه.
"قدر" به معنای تقدیر و اندازه‌‏گیری و تنظیم است. این معنی را هم لغت تأیید می‏کند و هم قرآن و روایات. راغب اصفهانی می‏گوید: شب قدر یعنی شبی که (خداوند) برای امور مخصوصی آن را آماده [و مقرر] کرده است .
شب قدر علاوه بر شب ضربت خوردن حضرت علی(ع) به دست ابن ملجم، شب نزول دفعی قرآن بر پیامبراسلام، شب تعیین سرنوشت نیز است که سرنوشت یکساله انسانها طی این شب رقم می خورد .
استغفار و توبه یکی از اعمال مهم در طول ماه مبارک رمضان و به ویژه لیالی قدر است، بی تردید این شب بهترین زمان برای توبه از گناهان و اعمال دنیایی و زدودن زنگار از دل به منظور آمادگی برای وصال یار است و کسی که این شب را از دست بدهد به معنای واقعی زیانکار است.  
خبرگزاری مهر

دولت‌های اسلامی به وظیفه خود در کمک به ملت فلسطین عمل کنند

مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه این هفته تهران با اشاره به بصیرت امام خمینی (ره) در اعلام روز جهانی قدس تأکید کردند: به یاری پروردگار، همه مردم ایران و ملت‌های مسلمان در این روز عظیم،‌ حق ملت فلسطین را ادا می‌کنند ضمن اینکه دولت‌های اسلامی نیز باید به وظیفه خود در کمک به دولت حماس و ملت فلسطین عمل کنند.  

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری در آستانه لیالی پربرکت قدر، نماز جمعه تهران، امروز 29 شهریور ماه با شکوه معنوی فراوان، به امامت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی و با حضور انبوه مؤمنان روزه‌دار در دانشگاه تهران و خیابان‌های اطراف برگزار شد.

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در خطبه‌های نماز، مسئله فلسطین را همچنان مسئله اصلی منطقه برشمردند و افزودند: ملت هوشیار و آگاه ایران امسال نیز در روز قدس به خیابان‌ها می‌آید و همراه با ملتهای مسلمان و آزادی‌خواه، از حقوق ملت مظلوم فلسطین دفاع می‌کند.

ایشان شدت عمل رژیم غاصب را در قبال ملت فلسطین در غزه و کرانه باختری ناشی از ضعفهای درونی صهیونیستها و نشانه شکست این رژیم در مقابل مجاهدان لبنانی و فلسطینی برشمردند و افزودند: حکومت حماس در غزه، حکومتی قانونی و مردمی است که از طریق انتخابات روی کار آمده است اما مدعیان تمدن و دمکراسی، بی‌اعتنا به این واقعیت، از جنایات و شدت عمل صهیونیستها حمایت می‌کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای روز قدس را فرصت مناسبی برای اعلام مواضع جهان اسلام در مقابل غاصبان قدس شریف دانستند و با اشاره به بصیرت امام خمینی (ره) در اعلام روز جهانی قدس تأکید کردند: به یاری پروردگار، همه مردم ایران و ملتهای مسلمان در این روز عظیم،‌ حق ملت فلسطین را ادا می‌کنند ضمن اینکه دولتهای اسلامی نیز باید به وظیفه خود در کمک به دولت حماس و ملت فلسطین عمل کنند.  

                                       

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، هم‌چنین با اشاره به لیالی پربرکت قدر، امیرالمومنین (ع) را برجسته‌ترین الگو و نمونه کامل فضائل و خصایص بندگان صالح دانستند و افزودند: یکی از کارهای مستمر حضرت علی (ع) به ویژه در دوران حکومت، تربیت اخلاقی جامعه بود؛ زیرا آن حضرت، اخلاقیات ناپسند را ریشه مشکلات و انحرافات جامعه می‌دانستند.

ایشان با اشاره به کلام امیرالمومنین (ع) مبنی بر اینکه دنیاطلبی و دلبستگی به دنیا ریشه همه مشکلات و انحرافات جامعه است، خاطرنشان کردند: خداوند دنیا و طبیعت را با همه منابع سرشار آن، برای بهره‌برداری انسان و استفاده بیشتر بشر خلق کرده است و اگر ضوابط و قواعد الهی رعایت شود، این دنیا ممدوح است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: دنیای مذموم، یعنی رعایت نکردن حدود الهی برای بهره‌مندی از مواهب طبیعی جهان، و طرفداران این دنیای مذموم، تلاش خود را برای سهم‌خواهی بیشتر و دست‌اندازی به حقوق دیگران به کار می‌گیرند و از هدف اصلی خلقت جهان غافل می‌شوند.

ایشان راز اصلی انحراف جوامع را دنیاطلبی دانستند و خاطرنشان کردند: امروز به دلیل آنکه برخی انسانهای دنیاطلب، زمام امور جهان را به دست گرفته‌اند، به حقوق انسانها ظلم می‌شود، و دنیاطلبان برای رسیدن به مقاصد خود به فتنه و جنگ، تبلیغات دروغین، و سیاست‌بازیهای ناجوانمردانه روی می‌آورند.

رهبر انقلاب اسلامی شرایط غبارآلود و مبهم را «شرایط فتنه» خواندند و افزودند: در چنین شرایطی که به وسیله دنیاطلبان به وجود می‌آید، برخی افراد بصیرت خود را از دست می‌دهند و تعصب‌های جاهلی رشد می‌کند و ممکن است برخی که دنیاطلب نیز نیستند در جهت دنیاطلبان حرکت کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به روحیه زهد و تقوای حضرت علی (ع) در کنار تلاش ایشان برای آبادانی دنیا خاطرنشان کردند: امیرمومنان همواره دنیاطلبی و به دنبال جاه و مقام رفتن را مذموم می‌دانستند و تنها راه علاج دلبستگی به دنیا را تقوا بیان می‌کردند؛ چرا که در پرتو تقوا، خداوند متعال در دل و جان انسان جایگاهی پیدا می‌کند که همه چیز در نزد او کوچک می‌شود.

رهبر انقلاب اسلامی، شبها و روزهای ماه مبارک رمضان به ویژه شب‌های قدر را بهار "ذکر و خشوع" و فرصت گرانقدری برای بهره‌مندی از ادعیه شریفه این ایام بر شمردند و تأکید کردند: انس با خدا و ذکر و استغفار، تأثیرات معجزه آسایی بر دل انسان دارد که از جمله آنها، کاهش دلبستگی به دنیا و توجه به عظمت پروردگار است.

رهبر انقلاب اسلامی با تبریک به نوجوانانی که امسال به سن تکلیف رسیده‌اند و اولین بار روزه گرفته‌اند افزودند: تجربه ریاضت شرعی روزه در نوجوانی و جوانی، تمرین کسب تقوا و امری بسیار ارزشمند و گرانقدر است.

ایشان با اشاره به افزایش فضای معنوی جامعه در ماه رمضان، جلسات قرآن، تأمل و تدبر در آیات این کتاب الهی، کمک به مستمندان در هفته احسان و نیکوکاری و دادن افطاری به مردم را مایه صفا و صمیمیت بیشتر خواندند و خاطرنشان کردند: اینگونه کارها از جمله حقوق ماه رمضان است که روز بروز باید آنها را گسترش و عمق داد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به پایداری مستمر ملت ایران بر مبانی و اصول انقلاب اسلامی افزودند: این ملت در عین ایستادگی بر اصول، اهل علم و تحقیق و درک مقتضیات زمان است.

ایشان با اشاره به حضور یکپارچه همه قشرهای مردم در حماسه دفاع مقدس افزودند: ملت در دوران آبادانی کشور و پیشرفت علمی نیز همین‌گونه در صحنه بوده است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای استقامت مردم را در هنگام تشدید حملات سیاسی تبلیغاتی دشمنان یادآوری کردند و افزودند: هنگامی که ایادی بیگانه ایجاد اختلاف را در دستور کار خود قرار داده بودند مردم فریاد وحدت سر می‌دادند و وقتی دستگاههای جاسوسی دشمن، سعی در ایجاد اغتشاش در برخی شهرها کردند همین مردم بودند که در صف اول مقابله حضور داشتند. ایشان افزودند: وقتی دشمن تبلیغات خود را درباره مسئله هسته‌ای تشدید کرد مردم انصافاً بهترین واکنش‌ها را نشان دادند که این هوشیاری و استقامت و بصیرت قابل تجلیل است.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند ملت عزیز ایران با همین ایستادگی و هوشیاری، دهه چهارم انقلاب را به دهه پیشرفت و عدالت تبدیل خواهد کرد که در این صورت ملت و کشور آسیب‌ناپذیر خواهند شد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: البته کسانی که از اسلام و انقلاب سیلی خورده‌اند همچنان به دشمنی ادامه می‌دهند اما باید آگاهانه و هوشیارانه بهترین راه را برای حفظ منافع ملی و مصالح عمومی انتخاب و در این راه ایستادگی کرد.

رهبر انقلاب اسلامی وحدت کلمه آحاد مردم و نخبگان و مسئولان را از هر چیز دیگر لازمتر و واجب‌تر دانستند و افزودند: مردم باید احساس آرامش و امنیت سیاسی ـ روانی کنند؛ اما دشمن سعی می‌کند با ایجاد التهاب این آرامش را بزداید و متأسفانه برخی در داخل نیز نادانسته این التهابها را افزایش می‌دهند.

ایشان با اشاره به نارضایتی مردم از برخی گفت‌وگوهای بیجا و بی‌مورد در میان نخبگان سیاسی تأکید کردند: باید با هوشیاری به این مسائل کوچک و پوچ خاتمه داد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره با اظهار نظر غلطی که درباره مردم اسرائیل بیان شده افزودند: ملت ایران با یهودیان، مسیحیان و اصحاب ادیان هیچ مشکلی ندارد اما اینکه گفته شده ما با مردم اسرائیل مانند بقیه مردم جهان دوست هستیم حرف غلطی است چرا که آنها در غصب زمین و اموال و موجودی ملت فلسطین شریک و عامل دست مقامات صهیونیست و غاصبان فلسطین هستند و این موضع مستحکم، موضع رسمی نظام نیز به شمار می‌رود.

ایشان عکس‌العملهای مستمر درباره اظهار نظر غلط درباره مردم اسرائیل را کاری بیهوده و التهاب‌آفرین خواندند و گفتند: این حرف غلط تمام شده است و نباید دنبال اینجور مسائل کوچک و پوچ را گرفت و آن را ادامه داد.

ایشان در ادامه تبیین نکاتی که می‌تواند موجب التهاب جامعه شود، برخی انتقادات از دولت را با نزدیک شدن ایام انتخابات مرتبط دانستند و خاطرنشان کردند: البته مدت زیادی به انتخابات ریاست‌جمهوری مانده است و مسائل لازم و مربوط به انتخابات را در هنگام مناسب با مردم در میان خواهیم گذاشت؛ اما در میان مسائلی که این روزها در انتقاد از دولت بیان می‌شود برخی بی‌انصافی‌ها دیده می‌شود.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: هر کس حرفی و طرحی درباره آینده کشور و حل مسائلی همچون تورم و گرانی دارد آنرا به ویژه در مجامع تخصصی بیان کند؛ اما این مسائل نباید با تخریب مسئولان و دولت همراه شود؛ همچون روند موجود در برخی کشورهای غربی، به بهانه دمکراسی، موجب تضعیف و تخریب مسئولان شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نخبگان را به پرهیز کامل از بی‌انصافی در اظهار نظرها فراخواندند و تأکید کردند: فضای باز و آزادیهای جاری، امکان اظهار نظر را درباره هر مسئله‌ای برای همه فراهم آورده است اما نباید دچار بی‌انصافی شد و با هدف تخریب دیگران به اظهار نظر پرداخت.

رهبر انقلاب اسلامی، از رواج اخلاق تخریب و بی‌انصافی در میان نخبگان ابراز نگرانی کردند و افزودند: همه جناحها و مسئولان و اشخاص باید مراقب گفتار و رفتار خود باشند و نخبگان و سیاسیون بهتر است این واقعیت را در نظر داشته باشند که مردم نیز از این اخلاق ناراضی هستند و به دور از حرفهای مخرب، آگاهانه تصمیم می‌گیرند.

نکاتی برجسنه از سیره امام علی (علیه السلام)


1
ـ در جریان شوراى شش نفرى که به دستور عمر براى انتخاب خلیفه بعد از او تشکیل شد، عبدالرّحمان بن عوف که خود را از خلافت معذور داشته بود ظاهراً در مقام بى طرفى قرار گرفت و نامزدى خلافت را در امام على و عثمان منحصر دانست و بر آن شد تا در میان آنان یکى را برگزیند.

از على خواست تا با او به کتاب خدا و سنّت رسول الله و روش ابوبکر و عمر بیعت کند.

امّا امام على(علیه السلام) فرمود: «من بر اساس کتاب خدا و سنّت رسول خدا و طریقه و روش خود در این کار مى کوشم.»امّا همین مسأله چون به عثمان پیشنهاد شد، در دم پذیرفت و به سانى به خلافت رسید!  


2
ـ امام على(علیه السلام) پس از قتل عثمان آن گاه که بنا به درخواست اکثریت قاطع مردم مسلمان، ناچار به پذیرش رهبرى بر آنان گردید، در شرایطى حکومت را به دست گرفت که دشوارى ها در تمام زمینه ها آشکار شده بود، ولى امام با همه مشکلات موجود، سیاست انقلابى خود را در سه زمینه: حقوقى، مالى وادارى، آشکار کرد.

 

الف ـ در عرصه حقوقى:اصلاحات او در زمینه حقوقى، لغو کردن میزان برترى در بخشش و عطا و یکسانى و برابر دانستن همه مسلمان ها در عطایا و حقوق بود و فرمود: «خوار نزد من گرامى است تا حقّ وى را باز ستانم، و نیرومند نزد من ناتوان است تا حقّ دیگرى را از او بگیرم

ب ـ در عرصه مالى:امام على(علیه السلام) همه آنچه را که عثمان از زمین ها بخشیده بود و آنچه از اموال که به طبقه اشراف هبه کرده بود، مصادره نموده و آنان را در پخش اموال به سیاست خود آگاه ساخت، و فرمود: «اى مردم! من یکى از شمایم، هر چه من داشته باشم شما نیز دارید و هر وظیفه که بر عهده شما باشد بر عهده من نیز هست.

من شما را به راه پیغمبر مى برم و هر چه را که او فرمان داده است در دل شما رسوخ مى دهم.

جز این که هر قطعه زمینى که عثمان آن را به دیگران داده و هر مالى که از مال خدا عطا کرده باید به بیت المال باز گردانیده شود.

همانا که هیچ چیز حقّ را از میان نمىبرد، هر چند مالى بیابم که با آن زنى را به همسرى گرفته باشند و کنیزى خریده باشند و حتّى مالى را که در شهرها پراکنده باشند آنها را باز مى گردانم.

در عدل، گشایش است و کسى که حقّ بر او تنگ باشد، ستم بر او تنگتر است


ج ـ در عرصه ادارى:امام على(علیه السلام) سیاست ادارى خود را با دو کار عملى کرد:


1
ـ عزل والیان عثمان در شهرها.


2
ـ واگذاشتن زمامدارى به مردانى که اهل دین و پاکى بودند.

 به همین جهت فرمان داد تا عثمان بن حنیف، والى بصره گردد و سهل بن حنیف، والى شام، و قیس بن عباده، والى مصر و ابو موسى اشعرى، والى کوفه، و درباره طلحه و زبیر که بر کوفه و بصره ولایت داشتند نیز چنین کرد و آنها را با ملایمت از کار بر کنار ساخت.

امام(علیه السلام) معاویه را عزل نمود و حاضر به حاکمیّت چنان عنصر ناپاکى بر مردم شام نبود. موضع امام در آن شرایط و اوضاع، هجوم به معاویه و پاکسازى او از نظر سیاسى بود.

او خویشتن را مسئول مى دید که مسقیماً انشعاب و کوشش در تمرّد و سر پیچى غیر قانونى را از بین ببرد و این خلل را معاویه و خطّ بنى امیّه به وجود آورده بودند.

امام(علیه السلام)مى بایست این متمرّدان را پاکسازى کند; زیرا پاکسازى کالبد اسلام از آن پلیدى ها، وظیفه امام بود; هر چند امرى دشوار مى نمود.

به عبارت دیگر علّت عزل معاویه و اعلان جنگ بر ضدّ او، انگیزه مکتبى بود که انگیزه اى بزرگ به شمار مى رفت. و بدین گونه امام على(علیه السلام)در دو میدان نبرد مى کرد: میدانى بر ضدّ تجزیه سیاسى و میدانى بر ضدّ انحراف داخلى در جامعه اسلامى، انحرافى که در نتیجه سیاست سابق از جبهه گیرى غیر اسلامى شکل گرفته بود.

و از اینجا ارزش کارهاى امام (علیه السلام) در پاکسازى آن اوضاع منحرف و باز ستاندن اموال از خائنان، بى هیچ نرمى و مدارا، آشکار مى گردد.

امام على(علیه السلام) مى فرمود: «همانا که معاویه خطّى از خطهاى اسلام و مکتب بزرگ آن را نشان نمى دهد بلکه جاهلیّت پدرش ابوسفیان را مجسّم مى سازد.

او مى خواهد موجودیّت اسلام را به چیزى دیگر تبدیل سازد و جامعه اسلامى را به مجمعى دیگر تغییر دهد، مى خواهد جامعه اى بسازد که به اسلام و قرآن ایمان نداشته باشند.

او میخواهد «خلافت» به صورت حکومت قیصر و کسرى در آید.»با همه مشکلاتى براى که امام(علیه السلام) پیش آمد آن حضرت از مسیر خویش عقب نشینى نکرد، بلکه در خطّ خویش باقى ماند و کار ضربه زدن به تجزیه طلبان را تا پایان زندگانى شریف خود ادامه داد و تا آن دم که در مسجد کوفه به خون خویش در غلطید، براى از بین بردن تجزیه، با سپاهى آماده حرکت به سوى شام بود تا سپاهى را که از باقى سپاهیان اسلام جدا شده بود و به رهبرى معاویه اداره می شد از بین ببرد.

بنابراین امام(علیه السلام) در چشم مسلمانان آگاه تنها کسى بود که می توانست پس از عمیق شدن انحراف و ریشه دوانیدن آن در پیکره اسلام، دست به کار شود و با هر عامل جور و تبعیض و انحصار طلبى بجنگد.

از میان سخنان سازنده امام(علیه السلام)، چهل حدیث را که هر کدام درسى از معارف پربار آن «انسان کامل» است برگزیدم، باشد که در پرتو اشعّه تابناک آن خورشید هدایت و ولایت، فضاى تاریک جهل و ضلالت را بشکافیم و به رشد و تعالى کاملِ انسانى خویش نائل آییم.

 به نقل از سایت تخصصی نهج البلاغه

 

اگر فردی بخواهد امروز کار کند باید برود سراغ وحدت بشریت

 

آیت‌الله العظمی یوسف صانعی که از شاگردان امام موسی صدر محسوب می‌شود، در سی‌امین سالگرد ربودن امام موسی صدر در گفت‌وگوی تفصیلی با خبرنگار ایسنا به تشریح دیدگاه‌ها و خاطرات خود درباره نگاه، تفکر و جایگاه امام موسی صدر پرداخت.   

آیت‌الله العظمی صانعی با بیان اینکه امام موسی صدر دو خصوصیت و ویژگی داشتند که کمتر فردی از آن ویژگی‌ها برخوردار است به خبرنگار ایسنا گفت: «یکی از این ویژگی‌ها مربوط به تکوین و امور غیر اختیاری است و دیگری هم مربوط به خودشان و از امور اختیاری است. آن‌که مربوط به تکوین و امر غیر اختیاری ایشان است خصوصیت خانوادگی‌اشان است. پدر ایشان مرحوم آیت‌الله العظمی آقای صدر و پدر بزرگشان آسید اسماعیل صدر از مراجع بزرگ و بسیار با فضیلت شیعه بوده‌اند و مرحوم آیت‌الله العظمی آقای صدر، پدر امام موسی صدر که بعد از مرحوم حاج شیخ در کنار مرحوم آقای خوانساری و حجت برای اداره حوزه با هم متحد شدند، کسی بود که وقتی آقای بروجردی به قم آمد، برای اینکه آقای بروجردی را در قم نگه دارند و با ایشان حوزه را حفظ کنند، جای نماز خود را در صحن به آقای بروجردی داد.»  

این مرجع تقلید خاطرنشان کرد: «این اقدام در میان روحانیون و از جهت احترام یک روحانی به روحانی دیگر و زمینه‌سازی برای ماندن آقای بروجردی بسیار مهم بود. آن وقت‌ها پیش نماز بودن در صحن، پستی حساس و سمت بالایی بود و ایشان از این سمت بالای خودش صرف نظر کرد. اگر بخواهیم این مساله را درک کنیم مثل این است که فرض کنیم شخصی در عالی‌ترین مرحله از نظر سیاسی، وقتی متوجه می‌شود کسی بهتر و انفع است، کاری بکند که بگوید او بیاید این کار را در دست گیرد. این درحالی است که امروزه بعضی از ماها حتی کسی که فرضا یک سمت جزئی دارد، حاضر نیست سمت جزئی‌اش را به دیگری بدهد. مرحوم آقای صدر آمد جای نمازش را به ایشان داد و به طوری که من شنیده‌ام در کنارش، امام امت سلام الله علیه زیر پای مرحوم آقای بروجردی عبای خود را به عنوان سجاده پهن کرد. پدر بزرگشان مرحوم آسید اسماعیل صدر از خانواده بسیار با فضیلت و با اهمیتی بودند و از حواشی که مرحوم آسید اسماعیل صدر بر "نجات العباد" دارد معلوم است که ایشان خیلی فقیه و مرجع تقلید محتاط و متقی‌ای بوده است.»

امام موسی صدر بسیار متخلق به اخلاق اسلام بود

وی در بیان مهم‌ترین خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی امام موسی صدر تصریح کرد: «ایشان بسیار متخلق به اخلاق اسلام بود. جاذبه‌ای که در ایشان بود را من در کمتر کسی از بزرگان حوزه در آن زمان می‌دیدم. با اینکه سال‌های اولی بود که به حوزه علمیه قم آمده بودیم و در درس ایشان با رفقا شرکت می‌کردیم اما بسیار انسان متخلقی بود. جاذبه داشت و افراد را به طرف مسایل اسلامی و ارتباط با افراد جذب می‌کرد. در اثر اخلاق پسندیده شده‌اش جاذبه زیادی داشت. عصبانی نمی‌شد و خودخواه و متکبر نبود. انسانی متواضع و بردبار بود، همان خصوصیتی که در عالم و دانشمند باید باشد. در روایات آمده عالم و دانشمند هم باید متواضع باشد و هم بردبار که اگر سخنان نابجایی را افراد گفتند، تحمل کند.»

امام صدر آرزو داشت در حوزه علمیه افراد محقق و با سواد بار بیایند

آیت‌الله صانعی ادامه داد: «ایشان آرزو داشت در حوزه علمیه افراد محقق و با سواد بار بیایند و طلبه‌ها را به باسواد شدن و به بحث کردن و به تحصیل نمودن تشویق می‌کرد. بین استادی که فقط بخواهد درسش را بدهد و برود و استادی که بخواهد درسش را بگوید و دوست داشته باشد و تلاش کند که این شاگردها در تحصیل فعالیت کنند و در آن سعی زیادی داشته باشند، فرق است. این خصوصیت در ایشان بود و در حد بالاترش در امام خمینی سلام الله علیه دیده می‌شد.»

وی در بیان خاطراتش از سال‌های درس آموزی نزد امام موسی صدر گفت: «به خاطر دارم شیخی بود که می‌آمد پای درس امام موسی صدر و زیاد اشکال می‌کرد. اشکال‌هایی که ما گاهی ناراحت می‌شدیم که چرا دارد اشکال می‌کند. امام موسی صدر با مهربانی و عطوفت بسیار جواب او را می‌داد و ما گاهی ناراحت می‌شدیم که این قدر هم عطوفت و مهربانی! تا اینکه یک وقت ایشان تصمیم گرفته بود که نیاید و نیامد. ما به امام موسی صدر عرض کردیم که خوب شد فلانی دیگر نمی‌آید پر حرفی کند، فرمود که نه. بد شد، چون اگر می‌آمد و سوال می‌کرد استعدادهای مرا شکوفا می‌کرد و به من کمک می‌کرد که خودم را برای جواب دادن آماده کنم. چقدر جالب است که امام موسی صدر از یک طرف می‌گوید او به من حق دارد و از یک طرف می‌گوید حالا که نیامده است من ناراحت هستم. در حالی که دیگران می‌گفتند که اگر نیاید بهتر است.»

وی در ادامه به نقل خاطره‌ای از دوران طلبگی پرداخت و گفت: «وقتی آقای بروجردی امتحان می‌گرفت و ما لمعه و قوانین می‌خواندیم، آن سال سطح اول حوزه بود. در حوزه سه سطح هست؛ سطح اول، سطح عالی و سطح عالی‌عالی. ما در آن زمان قوانین را در سطح اول نزد ایشان می‌خواندیم و برای امتحان به مدرسه مرحوم حاج ملا صادق رفتیم. ممتحن ما آقای روحی یزدی و یک روحانی بزرگوار دیگری بود که ترک تبریز بود. آقای روحی یزدی از کسانی بوده که در زمان حاج شیخ در قم بود و آدم بسیار خوب و با فضیلتی بود. به مبانی اسلام بسیار معتقد و متواضع و با فضیلت بود. آن وقت آقای بروجردی دوازده تومان به امثال ما می‌داد و پنج تومان هم آقای حجت به عنوان پول نان به ما می‌داد. ما تا آن دو سه سالی که در قم بودیم شهریه نمی‌گرفتیم، چون به ما شهریه نمی‌دادند. آن وقت بنا شد که امتحان بدهیم و خوشحال بودیم که حالا امتحان داده‌ایم و هم شهریه آقای بروجردی را خواهیم گرفت و هم نان آقای حجت را. دو سه روز بعد از امتحان ما مرحوم آقای حجت رضوان الله علیه فوت کرد! ایشان هم خیلی انسان والایی بود. مرحوم صدر برای ایشان مجلس ترحیم گذاشته بود. که ما هم به آنجا رفتیم.»

آیت‌الله صانعی افزود: «قیافه باطنی را خدا می‌داند و مردم که چه تشخیص بدهند اما آن زمان مثل امروز من یک طلبه‌ای بودم که وضع خاصی داشتم. یعنی فکر می‌کردم که اگر به یکی از آقایان سلام کنم و اگر جواب سلامم را نمی‌داد ناراحت نمی‌شدم. لابد با خود می‌گفت این یک آخوند ژولیده است و ارزشی ندارد که جوابش را بدهیم. من خودم انصاف می‌دادم با این وضعی که هست نباید جواب سلاممان را بدهند. در آن مجلس ترحیم مسجد بالاسر نشستیم و بعد آمدیم بیرون، مرحوم صدر برای ایشان مجلس ترحیم گرفته بود، خودش نیامد و امام موسی صدر در آستانه در ایستاده بود. ایشان قد بلندی داشت و بسیار خوش قیافه و از نظر هیکل خیلی ممتاز بود. آمدم بیایم بیرون و اصلا خودم را قابل نمی‌دانستم که به آقای صدر بگویم خداحافظ شما. وقتی می‌خواستم رد شوم یک وقت دیدم که امام موسی صدر دستم را گرفت و کنار خودش نگه داشت. او یک آخوند با شخصیت و ما یک آخوند ژولیده دهاتی تازه آمده به قم! مرا در کنار خودش نگه داشت؛ وقتی که یک عده‌ای رفتند فرمود که شما چند روز قبل رفتید به مدرسه حاج ملا صادق امتحان قوانین دادید؟ گفتیم بله، گذشت و ما نفهمیدیم که چرا این سوال را پرسید.»

آیت‌الله العظمی صانعی با بیان اینکه امام موسی صدر بسیار بزرگوار بود و تربیت ویژه‌ای داشت و دلش می‌خواست انسان‌ها بفهمند و خوب درس بخوانند گفت: «آمدم. درس‌ها شروع شد. روز اول درس ایشان مقداری از فقدان مرحوم حجت (قدس سره) صحبت کرد و بعد فرمود که فلانی چند روز قبل رفته امتحان داده قوانین که نزد ما می‌خوانده و آقای روحی به من گفت که آقای صانعی جوری حرف‌های میرزای قمی را بیان کرد که من فکر می‌کنم خود مؤلف کتاب نمی‌توانست آن طور قشنگ بیان کند که ایشان بیان کرد. من بعد از اینکه پرسیدند شاگرد کی هستی و وقتی گفتم شاگر فلانی هستم ایشان تقدیر و تشکر کرد. در کمتر جایی این برخوردها را در افراد می‌توانید پیدا کنید، البته نقطه مقابلش خیلی زیاد است!»

وی ادامه داد: «زمانی که تقریبا درس قوانین داشت تمام می‌شد می خواستیم در سطح دوم رسائل و مکاسب را شروع کنیم. تصمیم گرفتیم بخواهیم ایشان مکاسب را که کتاب وزینی است در سطح دوم بفرماید. همان مرحوم حجت می‌فرمود که اگر کسی یک صفحه از مکاسب شیخ را برای من بخواند و معنا کند من اجازه اجتهاد به او می‌دهم. یادم نیست که من هم رفته بودم یا نه؛ عده‌ای رفته بودند و مطرح کردند. امام موسی صدر فرمود که بعضی از آقایان آمده‌اند به من می‌گویند که بیایید مکاسب را شروع کنید، من کجا و مکاسب کجا؟ درس مکاسب را باید آشیخ جواد جبل عاملی بگوید که از بزرگان حوزه بود نه من. من حاضر نیستم درس مکاسب بگویم و این حق دیگران است؛ این در حالی بود که طلبه‌ها اصرار می‌کردند. امثال ماها اگر کاری باشد قبل از اینکه بگویند انجام می‌دهیم چه برسد به اینکه گفته باشند.»

آیت‌الله العظمی صانعی خاطرنشان کرد: «ما خدمت امام(ره) زیاد می‌رفتیم. خاطره‌ای از یک روز که در نزدیک‌های سنه 42 در بیرونی منزل امام(ره) بودم، دارم. یک حوض کوچکی هست در بیرونی منزلشان که اگر کسی برود می‌بیند؛ این‌ها تلمبه آبی داشتند که با آن حوض را پر می‌کردند و می‌ریختند. من آنجا پای تلمبه ایستاده بودم و دستم را می‌شستم. آقای روحی خدا رحمت کند، خدمت امام(ره) بود، آقازاده آقای روحی برای من نقل کرد، آقای روحی که من را می‌بیند آنجا ایستاده‌ام، به امام سلام الله علیه عرض می‌کند که ایشان طلبه زحمت‌کشی است. امام سلام الله علیه این جمله را اضافه می‌کند که خوبِ زحمت‌کشی است.»

وی ادامه داد: «امام موسی صدر از خانواده بسیار اصیلی بود و خصوصیات اخلاقی نیکی داشت».

افکار امام صدر مانند شهیدان بهشتی و مطهری به‌دور از تحجر بود

آیت‌الله العظمی صانعی با بیان اینکه ارتباط ایشان با سایرعلمای قم و نجف بسیار خوب بود گفت: «خانواده صدر به لحاظ خانوادگی اجتماعی بودند و با علمای نجف و قم و با همه بزرگان ارتباط بسیار خوبی داشتند. با شهید مطهری‌، بهشتی و بزرگان ارتباط داشت. منتها ایشان یک افکار خاصی داشت، مانند افکار شهید مطهری و بهشتی که در آن وقت قدرت ابرازش را در حوزه نداشتند؛ چون آن روز حوزه تاحدی گرفتار تحجر بود که اظهار نمی‌کردند ولی فکرهایشان آزاد و به‌دور از تحجر بود.»

این مرجع تقلید با بیان اینکه امام موسی صدر نظریاتی درخصوص وحدت فقهی شیعه و سنی داشتند و آن زمان و امروز بعضی‌ها از طرح صریح آن نه تنها پرهیز می‌کنند بلکه اگر کسی بگوید هم به او حمله می‌شود به خبرنگار ایسنا گفت: «شهید مطهری و شهید بهشتی و امام موسی صدر و کسانی که در سطح دانشگاه‌ها و خارج از کشور رفت و آمد می‌کردند و با روشنفکران هم‌آهنگ بودند و دور هم می‌نشستند، یک افکار خاصی را داشتند که همین مساله وحدت مسلمین است. اینکه مسلمانان با هم متحد شوند. یا می‌بینید که شهید مطهری در بحث ربا خواسته است، بین ربای برای تولید و ربا برای مخارج زندگی فرق بگذارد، منتها از نظر فقهی نتوانسته تحلیل کند. پیشنهادی داده بله یک کسی می‌رود پول قرض می‌کند که دامداری بزند، صد میلیون خودش دارد و صد میلیون هم از من قرض می‌کند و صد و بیست میلیون پس می‌دهد، این نه اینکه گرفتار و بیچاره است بلکه به‌خاطر گسترش کار و سرمایه‌گذاری این کار را می‌کند. این بحث شهید مطهری بحثی در مورد دو قسم از ربا برای ما الهام‌بخش هم بوده است اما نتوانسته از نظر فقهی مطرح کند و رد می‌شود. چون اینها در آن وقت از حوزه علمیه دور بودند و نتوانستند از نظر فقهی و متدهای حوزه آن‌را اثبات نمایند.»

اگر فردی بخواهد امروز کار کند باید برود سراغ وحدت بشریت

وی خاطرنشان کرد: «بحث وحدت مسلمین را مرحوم آقای بروجردی (قدس سره) مطرح کرد و در کتاب و سنت ریشه دارد، منتهی این‌ها در حد فکر بود و می‌خواستند این طور بشود. اما می‌گفتند و بیان می‌کردند و گاهی ممکن بود که راهی را بیان کنند که با وضع حوزه‌ها و متد حوزه نسازد. چون دور از حوزه‌ها شده بودند و آنقدر هنوز در فقه کار نکرده بودند لذا ایشان مطرح می‌کند که افق‌ها را یکی قرار بدهیم و اعیاد مسلمین را یکی کنیم. ریشه مسأله وحدت مسلمین در مباحث آقای بروجردی است و ما باید امروز سراغ وحدت بشریت برویم؛ اگر یک کسی بخواهد امروز کار کند باید برود سراغ وحدت بشریت.»

وی گفت: «وحدت مسلمانان همین بوده که آقای بروجردی بنیانگذارش بوده و سابقه روایی دارد و در تاریخ و روایات ما بوده است؛ منتها کسی جرأت ابرازش را نداشت و این‌ها همه که به خارج می‌رفتند، به عنوان فکر خودشان مطرح می‌کردند. من اینکه می‌گویم الان هم مورد حمله قرار می‌گیرد، یک نمونه عرض کنم که آیت‌الله واعظ زاده‌ای هست. این‌ها از فضلای حوزه بودند. ایشان و امام موسی صدر بود و مجدالدین محلاتی و چند نفر دیگر از فضلای روشن حوزه در سال 1330 تا اواخر 40 بودند، او نقل می‌کند از آقای بروجردی (قدس سره) در مصاحبه در مجله‌ای که آیت‌الله العظمی بروجردی می‌خواست کتابی را به نام جامع احادیث‌الشیعه بنویسد. عده‌ای را هم انتخاب کرده بود که این را بنویسند و روایات جدا جدا شده را کنار هم بگذارند و همه روایات مساله را هم یک جا بیاورند که اگر کسی احتیاج داشت همه را یک جا ببیند و احتیاج نداشته باشد چند تا کتاب را نگاه کند و بعد هم روایات جدا جدا شده را در کنار هم بگذارد. برای اینکه وقتی مطلبی در کنار مطلبی است ممکن است برداشتی داشته باشد و اگر جدا باشد یک برداشت دیگر. این کتاب به نام جامع احادیث الشیعه بود که در زمان خود آقای بروجردی چاپ نشد. چون خود آقای بروجردی وسواس داشت و هر روز می‌گفت این جایش را عوض کنید.»

آیت‌الله العظمی صانعی ادامه داد: «آیت‌الله واعظ زاده (حفظه الله) جزو آن تشکیلات بود. از ایشان نقل شده آقای بروجردی به ما فرمودند که شما این کتاب را بنویسید منتها تمام روایات سنی‌ها را هم بیاورید، که جمع بشود؛ هم روایات شیعه باشد و هم سنی، ایشان فرمود که یک جلد از آن را به نام کتاب "الطهاره" را نوشتیم و روایات را آوردیم. کتاب "الصلات" هم آوردیم که یک روز آقای بروجردی به بیرونی آمد و فرمود که دیگر این روایات برادران اهل سنت را نیاورید و آنهایی را هم که نوشته‌اید پاک کنید که نباشد، ایشان می‌فرمود که ما این کار را کردیم و پاک کردیم. چند روز بعد پسر بزرگ آقای بروجردی آمد و گفت می‌دانید چرا این کار را کردند، ایشان فرمود که به آقای بروجردی با آن عظمتش، آنقدر فشار آورده‌اند که در حالی‌که فقهای شیعه نشسته‌اند روایات شیعه را از روایات سنی جدا کرده‌اند، شما می‌خواهید با هم مخلوط کنید؟!»

وی گفت: «آن قدر فشار به آقای بروجردی آوردند که روایات اهل سنت را برداشت. خود آقای واعظ زاده یک حرف‌های خوبی را از آقای بروجردی یا از خودش در مورد وحدت مسلمانان نقل کرده است که به ایشان خیلی حمله شد. حرف‌های خیلی خوبی زده بود اما الان هنوز بعضی‌ها دارند به او حمله می‌کنند، انتقاد و تخریب می‌کنند. آقای بروجردی می‌خواست این کار را بکند روایات ما هم پر است از آن، مثلاً در روایات وارد شده که بروید در صف جماعتشان نماز بخوانید.»

آیت‌الله صانعی اظهار کرد: «آقایی نقل کرد از امام سلام‌الله علیه که فرموده بودند وقتی من سفر حج رفته بودم وقتی که اذان مسجدالحرام یا اذان مسجدالنبی بلند می‌شد، من عبایم را دوش می‌کردم و می‌رفتم یعنی منتظر هیچی نمی‌شدم. همین که در رساله‌هایش هم دارد یا در روایات دارد که به نماز جماعتشان بروید و با آنها برخورد خوب داشته باشید و تشییع جنازه‌هایشان بروید. این حرف از آقای بروجردی در آن مصاحبه آمده است که من اجمالش را می‌گویم: ایشان از قول آقای بروجردی نقل می‌کند که ایشان فرمود بیایید مسایل اسلامی را امروز مطرح کنیم بین آنچه ما می‌گوییم که از اسلام است و بین آنچه شما می‌گویید از اسلام است، تطبیقی کنیم. ببینیم کدامش با اسلام بهتر می‌خواند. بیایید در مورد فرضا یک مساله فقهی که ما یک جور می‌گوییم و شما جور دیگر بنشینیم و بررسی کنیم که کدامش با وحی نزدیک‌تر است؟ اینها کدام با عترت و قرآن نزدیک‌تر است. آقای بروجردی آدم بسیار دقیقی و قوی‌ای بود. امام خمینی سلام‌الله علیه نیز می‌فرمود او اعلم همه علمای عصر بود هم واقعا و هم از نظر مقام استدلالی، و پیش‌بینی او و بینش‌های او اینگونه بود.»

وی افزود: «امام موسی صدر هم این موارد را می‌فرماید اما نمی‌توانستند بروند از لابه‌لای کتاب و سنت پیدا کنند. مثلا همین مساله افق و رؤیت ماه، اخیرا یک نظر فقهی دادیم یک مقدارش را آقای خویی نظر داده بود و یک مقدارش را هم ما اضافه کردیم و آن، این است که اگر دو مملکت یا ده تا مملکت یک مقداری از شب را - چند ساعت- با همدیگر شریک‌اند (نه آنهایی که تمام روزشان با تمام روز ما جداست)، اگر در یکی از مملکت‌ها ثابت شد که ماه دیده شده، اول ماه رمضان برای همه آن مملکت‌هایی است که چهار یا سه ساعت در شب با هم شریک‌اند و اگر برایشان ثابت شد که ماه شوال دیده شده، برایشان عید است و همین طور در ماه ذی الحجه که برایشان عید قربان است؛ این مبنای فقهی دارد و با روش فقهی گفتیم و استفتائش هم موجود است، با روش فقهی و با متد فقهی، بنده که هرچه دارم از گذشتگان و از امام(ره) و از حوزه‌های علمیه‌های آن وقت دارم، منتهی اشکالی که دارد این است که ثابت شدنش مشکل است.»

آیت‌الله العظمی صانعی در ادامه با ابراز تاسف از اینکه امروز در مساله وحدت مسلمین مانده‌ایم بیان کرد: «می‌گوییم وحدت مسلمین ولی گاهی عملا جوری برخورد می‌کنیم که گویی می‌خواهیم کلاه سرشان بگذاریم. والا وحدت اسلامی همان است که آقای واعظ‌زاده از آقای بروجردی نقل می‌کند. بیاییم اختلاف‌ها را کار نداشته باشیم، نباید همه‌اش راجع به اختلاف‌ها بحث کنیم و هر بد و بیراهی هست به دیگران بگوییم و بخواهیم دیگران هم در مقابل افکار ما تسلیم باشند. انصاف این است که هر چه را برای خود دوست می‌داری برای دیگران هم دوست بدار و هرچه را برای خود دوست نمی‌داری برای دیگران هم دوست نداشته باش.»

وی افزود: «من یادم است که سال 44 که به مکه رفته بودم و آیت‌الله آسید عبدالله شیرازی آن سال در مکه بود، شب یادم نیست که در مکه یا مدینه گفتند امشب تا صبح مسجد به احترام آسید عبدالله شیرازی باز است، ما خیلی خوشحال شدیم و اواخر شب رفتیم برای زیارت، یک کمی که گذشت دیدیم که کنار قبر حضرت رسول (ص) شروع کردند به مداحی کردن، شرطه‌ها ریختند و همه ما را با کتک و کتک‌کاری بیرون کردند و در را بستند، اگر دیگر مسلمانان احساس کنند که ما حقیقتا دنبال وحدت هستیم، خیلی راحت می‌شود همه مسلمانان را متحد کرد؛ البته الان دارد تلاش می‌شود و ان‌شاءالله امیدواریم که آقای هاشمی حفظه‌الله یک سفر دیگر داشته باشند و کنفرانس مسلمین بتواند این پایه‌های وحدت را محکم کند و کم کم روی آن سقف بسازند.»

علت ربودن امام موسی صدر دشمنی با اسلام است

وی درباره علل ربودن امام موسی صدر به عنوان شخصیتی که برای وحدت مسلمانان تأثیرگذار بود گفت: «علت آن دشمنی با اسلام است. به نظر من دشمنی با اسلام است که شهید مطهری را گروه فرقان ترور می‌کند، برای اینکه شهید مطهری کسی بود که می‌توانست مطرح باشد، امروز شما رادیو و تلویزیون را نگاه کنید هر وقت که به مشکلی برمی‌خورند می‌آیند سراغ سخنرانی‌های شهید مطهری و هر وقت انسان سخنرانی‌های شهید مطهری را گوش می‌دهد لذت می‌برد. شهید بهشتی را در انفجار حزب شهید می‌کنند، شهید محمد منتظری را که در بعد سیاست و درایت و تقوی در حد بالایی بود و بقیه دوستانی که در حزب بودند و هر یک از آنها از دیگری برای اسلام مفیدتر بودند را شهید می‌کنند؛ شهید کردن شهید رجایی و باهنر و قرنی‌ها، این‌ها همه‌اش دشمنی با اسلام است؛ هر کسی که حرکتی بکند که بخواهد به نفع اسلام تمام بشود دشمنی با او خواه ناخواه هست، منتها در اشکال مختلف؛ او را می‌ربایند، او را شهید می‌کنند و کس دیگری هم که حرفی بزند که به نفع اسلام باشد و متد فقهی و موازین فقهی داشته باشد، با او دشمنی می‌کنند.»

آیت‌الله صانعی افزود: «شما می‌بینید که بنده آدمی هستم که دارم یکسری مسایل را می‌گویم و این‌ها را با متد حوزه هم هماهنگ می‌کنم، از ابتدا که شروع کردیم، ناآگاهان یا آگاهان دشمنی را شروع کردند؛ حتی با یک عده افرادی که با حرف ما موافق بودند هم دشمنی می‌کنند که چرا با حرف فلانی موافق‌اند؟ اما از آن طرف می‌بینید که در بحث دیه‌ای که ما گفتیم، با همه دشمنی‌ها امروز قوه قضاییه به جایی می‌رسد که می‌گوید دیه زن و مرد یکی است، حرفی که بحث فقهی‌اش را 10 سال پیش زده بودم، حالا آمده‌اند به نحوی آن‌را در بیمه گفته‌اند، حالا همین که در بیمه هم اینکار را کرده‌اند، خدا خیرشان بدهد. با عنایات حضرت امام سلام الله علیه و با آن سوابقی که در حوزه‌های علمیه و در کارهایمان داشته‌ایم و به جهت آگاهی و رشد فکری جامعه، متحجرین نتوانسته‌اند کاری کنند.»

وی تاکید کرد: «اگر عنایات امام سلام الله علیه نبود نمی‌گذاشتند ما این حرف‌ها را بزنیم، پس ریشه، دشمنی با اسلام است؛ شما هر کجا که دیدید کسی که می‌خواهد خدمت واقعی به اسلام بکند و قلوب مردم را به اسلام متوجه کند، هر کجا این را دیدید که دشمنی با آن می‌شود، بدانید که دشمنی با اسلام است؛ یا ناخودآگاه یا آگاهانه. به هر حال همیشه افرادی با اسلام دشمن‌اند. گاهی این مصاحبه‌گران خارجی که می‌آیند می‌گویند اسلامی که شما می‌گویید غیر از آن اسلامی است که دیگران می‌گویند. نماینده یکی از سازمان‌های بین‌المللی در ایران همراه نماینده منطقه‌یی‌شان آمده بودند این جا می‌گفت من که به اینجا می‌آیم دوست دارم مسلمان شوم اما خوب یک مشکلاتی دارم که نمی‌توانم. یک کمونیست از چین آمده بود وقتی که با او حرف می‌زدیم، گفت فلانی یک رساله‌تان را به من به عنوان یادگاری بدهید، گفتم به چه درد می‌خورد؟ گفت من می‌خواهم همین قدر علاقه‌ام را به شما نشان بدهم.»

نظرات خاص امام موسی صدر معروف بود

آیت‌الله العظمی صانعی در مورد عقاید و نظرات امام موسی صدر خاطرنشان کرد: « نظرات خاص امام موسی صدر معروف بود، ما آن وقت در حدی نبودیم که آنها را مطالعه کنیم، آن دوره یک روزنامه‌فروشی در کنار فیضیه بود که اگر طلبه‌ای می‌رفت و روزنامه می‌خواند مذمتش می‌کردند، ما اصلا آن وقت در این مسایل نبودیم و در حد ما نبود و در بحث خودمان بودیم ولی معروف بود که امام موسی صدر یک حرف‌هایی دارد، این معروف بود که یک افکاری را دارد یا مثلا شهید بهشتی و مطهری یک افکاری دارند که رفته‌اند تهران.»

پیگیری نشدن سرنوشت امام موسی صدر در زمان ربودن از روی غفلت نبود

وی درباره پیگیری سرنوشت امام موسی صدر گفت: «آن دوره این موضوع پیگیری نشد. علتش یادم نیست، غفلت نبود، در برنامه نبود، آن سیاست کلی را باید آقای هاشمی و کسانی که نزدیک‌تر بودند جواب بدهند، آقای اخوی هم می‌داند. باید تحلیلش را آقای هاشمی حفظه الله و کسانی که در مسایل بودند جواب بدهند. شاید آقای موسوی اردبیلی هم مختصری بداند ولی بیشتر آقای هاشمی است؛ چون به قول آقای اخوی می‌فرمود حرف‌هایی که خدمت امام (ره) می‌زد فصل‌الخطاب حرف‌ها بود.»

شکی نیست که امام خمینی (ره)‌ به امام موسی صدر علاقه داشتند

آیت‌الله العظمی صانعی افزود: «شکی نیست که امام خمینی (ره)‌ به امام موسی صدر علاقه داشتند، امام (ره) به همه انسان‌های وارسته توجه داشتند منتها اگر در انقلاب بودند، بیشتر و اگر در انقلاب نبودند کمتر، مخصوصا امام موسی صدر که امام (ره) به بیت خانواده صدر علاقه داشتند؛ اما در مورد پیگیری سرنوشت ایشان من نمی‌دانم و غافلم از این مسایل و آن وقت مورد توجه قرار نمی‌گرفته است و در زمان دادستانی‌ام این مسایل مورد توجهم نبوده است یعنی حتی نرفتم با امام (ره) هم مطرح کنم و مورد توجهم نبوده است.»

اصل فکر امام(ره)، امام صدر و حاج‌آقا مصطفی این بود که اسلام زیبا معرفی شود

وی افزود: «اگر امام موسی صدر در ایران می‌ماندند تا زمان انقلاب امام می‌رسید خیلی می‌توانستند کار کنند مخصوصا با حاج آقا مصطفی و دیگران خیلی می‌توانستند کار کنند چون این‌ها افکارشان با هم هماهنگ بود، حاج آقا مصطفی، امام، شهید مطهری‌ها این‌ها یک جور افکار خاص داشتند. اختلاف نظر و سلیقه همیشه هست اما با هم در روشنفکری و در آینده‌نگری مشترک بودند؛ اصل فکرشان در حوزه‌های علمیه فکر روشنگری و آینده‌نگری بود. اصل فکرشان این بود که اسلام را زیبا به جهان معرفی کنند.»

آیت‌الله العظمی صانعی در پایان گفت: «ما با خانواده امام موسی صدر همیشه ارتباط و صحبت داشته‌ایم و این حدی هم که در توان ما بوده انجام داده‌ایم و آنها هم دارند تلاش می‌کنند.»  

گفت‌وگو از خبرنگار ایسنا: حمیده صفامنش


سعادت در گروی اطاعت

 

تاریخ بشر از ابتدا تا کنون زنان فراوانی را به خود دیده است. در هر دوره، هزاران هزار زن با اخلاق و منش‌های متفاوت پا به عرصه وجود گذاشته‌اند. اما در این میان، برخی از زنان در عصر خود بین دیگران درخشیده‌اند و برخی دیگر به جهاتی بیراهه رفته و کارنامه‌ای سیاه از خود به جای گذاشته‌اند. بعضی در بین زنان عصر خود و حتی بین زنان همه عصرها به الگویی نمونه تبدیل شده‌اند و بعضی دیگر به عبرتی بزرگ.

اگر نگاهی به تاریخ زنان برجسته‌ی جهان داشته باشیم، خواهیم دید که نام چهار بانو در صدر نام‌ها به چشم می‌خورد. پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) در کلام مبارک خود، پرده از نام این چهار بانو بر می‌دارند:

"بهترین زنان جهانیان عبارتند از : مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، خدیجه دختر خویلد و فاطمه (علیها السلام) دختر محمد (صلّی الله علیه و آله و سلم)."(1)

از طرفی خداوند در آیه 10 سوره‌ی تحریم، دو زن را به عنوان عبرتی برای کافران مثل می‌زند :

"خداوند برای کسانی که کافر شده‌اند، به همسر نوح (علیه السلام) و همسر لوط (علیه السلام) مثل زده است؛ آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند ..."(2)

به راستی چرا این چهار بانو سرآمد زنان عالم هستند؟ آیا همسری با اشخاص بزرگوار آنها را برتری داده است؟ لزوما اینطور نیست. چرا که همسر آسیه (علیها السلام) مرد ظالم و کافری چون فرعون بود. از سویی دیگر قرآن دو زن فرومایه‌ای را مثال می‌زند که هر دو، همسر پیامبران الهی بودند. پس راز این سعادت و سرّ آن شقاوت در چیست؟ در بررسی زندگی چهار بانوی نمونه‌ی جهان، به یکی از رازهای اصلی برتری آنها نسبت به دیگران می‌رسیم که سرّ پستی و فرومایگی دو زنی را که قرآن به آنها اشاره کرده بود نیز باید در همین مطلب جستجو کرد.

بررسی زندگی این چهار بانو نشان می‌دهد که یکی از مهمترین علل برتری آنها، ایمان به خدا و پیروی و حمایت تا پای جان از رهبر راستین زمانشان بوده است. صفحات تاریخ به خوبی گواهی می‌دهند که آسیه (علیها السلام) در رابطه با حضرت موسی (علیه السلام)، حضرت مریم (علیها السلام) در قبال حضرت عیسی (علیه السلام)، حضرت خدیجه (علیها السلام) در خصوص پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت زهرا (علیها السلام) نسبت به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، آنچه در توان داشتند در اطاعت و حمایت بی‌دریغ از آنها بذل نمودند.

اگر از حمایت‌های بی دریغ سه بانوی دیگر نسبت به رهبران زمانشان بگذریم، به زندگی مشترک حضرت خدیجه (علیها السلام) با رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رسیم که از ابتدا تا انتها، بیانگر ابعاد درخشان وجود این بانوی قریشی است. بانویی که علی رغم حشمت و شوکتی که در بین اعراب داشت و در آن زمان تروتمندترین شخص جزیرة العرب به شمار می‌رفت، پس از ازدواج با رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سخت مورد سرزنش زنان جاهلی قرار گرفت؛ تا جایی که هنگام تولد حضرت زهرا (علیها السلام) زنان قریش با کمال گستاخی وی را طرد کردند و به یاری‌اش نیامدند. اما این قبیل فشارها که عامل آن تنها مسلمان شدن خدیجه (علیها السلام) و ازدواج او با پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بود، هیچگاه کوچکترین خدشه‌ای در انتخاب صحیح وی ایجاد نکرد و همواره او را در صف مدافعان نبوت و اسلام نگه داشت.

نمونه‌ای از این حمایت‌ها، آن زمانی بود که مسلمین به خاطر محاصره‌ی شدید اقتصادی از سوی کفار، حدود سه سال را در شعب ابیطالب، در سخت‌ترین شرایط و زیر آفتاب سوزان بیابان به سر می‌بردند. حضرت خدیجه (علیها السلام)، بانویی که در آن زمان بیش از شصت سال از عمرش می‌گذشت، مسلما در سنینی نبود که سختی‌های طاقت فرسای آن روزگار برایش قابل تحمل باشد؛ ولی آنچه حقیقت دارد وجود تسلابخش او بود که چون سنگ صبوری برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به شمار می‌رفت و همو بود که در آن شرایط بحرانی، همه‌ی اموال خود را در اختیار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گذاشت و این کار را آنقدر بی‌دریغانه انجام داد که اواخر عمر حتی یک کفن هم برایش باقی نمانده بود ...

آری! ایمان راسخ او به خدا و سرسپردگی‌اش به آستان رهبری راستین، مهمترین عاملی بود که تحمل سختی‌ها را برایش آسان نمود و نام او را در بین چهار بانوی برتر عالم ثبت کرد.

(برگرفته از کتاب "حضرت خدیجه (علیها السلام)، همسر پیامبر؛ اسطوره ایثار و مقاومت"، تألیف محمد محمدی اشتهاردی) 

پاورقی ها:

1- "خَیر نساء العالمینَ مریم بنت عِمرانَ و آسیة بنت مُزاحمٍ و خدیجة بنت خُوَیلِدٍ و فاطمة بنت محمّدٍ (صلّی الله علیه و آله و سلّم)"

منابع شیعی : إعلام الورى بأعلام الهدى، صفحه 148

منابع اهل سنت : صحیح الترمذى، جلد 1، صفحه 31 – مسند أحمد حنبل، جلد 3، صفحه 135 –تفسیر ابن جریر، جلد 3، صفحه 180– مستدرک الصحیحین جلد 3، صفحه 157 – أسد الغابة، جلد 5، صفحه 437– الاستیعاب، جلد 2، صفحه 720 و صفحه 750 –تهذیب التهذیب، جلد 12، صفحه 441 – کنز العمال جلد 6، صفحه 227

2- "ضرب اللَّهُ مثلاً للّذین کفروا إمرأَة نوحٍ و إمرأَة لوطٍ کانتا تحت عبدینِ من عبادنا صالحینِ فخانتاهما ..."(سوره تحریم، آیه 10)

به نقل از پایگاه اسلامی- شیعی رشد

امام موسی صدر؛ پرچمدار گفت‌وگوی ادیان و تقریب مذاهب

 

 نویسنده: دکتر محسن کمالیان

امام موسی صدر از اولین روزهای هجرت به لبنان در زمستان سال 1338، با طرح شعار «گفت‌وگو، تفاهم و همزیستی»، پایه های روابط دوستانه و همکاری صمیمانه‌ای را با رهبران دینی مسیحی و اهل سنت آن کشور بنا نهاد.

امام موسی صدر در تاریخ 25/8/1978(1357ش) به همراه شیخ محمد یعقوب و خبرنگار معروف استاد عباس بدرالدین، بنا به دعوت دولت لیبی و در طی دیداری رسمی وارد لیبی شد و به عنوان میهمان دولت در هتل شاطئ اقامت گزید.

پنج روز از سفر گذشته بود، در روز ششم مورخه 31/8/1978(1357ش) ساعت 1 بعدازظهر امام صدر به همراه دو تن از همراهانش برای ملاقات با قذافی سوار اتومبیل‌های دولتی می‌شود ولی از آن پس دیگر دیده نمی‌شود.

امام موسی صدر در روز 14 خرداد سال 1307 هجری شمسی در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. پدر ایشان مرحوم آیت‌الله سید‌صدرالدین صدر، جانشین مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم و از مراجع بزرگ زمان خود بود. جد پدری ایشان مرحوم آیت‌الله سید‌اسماعیل صدر، جانشین مرحوم آیت‌‌الله میرزا حسن شیرازی و مرجع مطلق زمان خود، و جد مادری ایشان مرحوم آیت‌الله حاج آقا حسین قمی، جانشین مرحوم آیت‌الله سید‌ابوالحسن اصفهانی و رهبر قیام مردم مشهد بر علیه رضاخان بود.    

                                            

امام‌موسی صدر پس از اتمام سیکل اول و بخش مقدمات علوم حوزوی، در خرداد سال 1322 رسما به حوزه علمیه قم پیوست، و طی مدتی کوتاه، ضمن بهره‌گیری از محضر حضرات آیات سید‌محمد باقر سلطانی طباطبایی، شیخ عبدالجواد جبل عاملی، امام خمینی و سید‌محمد محقق داماد، دروس دوره سطح را به پایان رسانید.

وی از ابتدای بهار سال 1326 وارد مرحله درس خارج گردید، و تا اواخر پاییز سال 1338، یعنی قریب سیزده سال تمام، از مدرسین بزرگ حوزه‌های علمیه قم و نجف کسب فیض کرد. اساتید اصلی دروس خارج ایشان در قم، حضرات آیات سید‌حسین طباطبایی بروجردی، محقق داماد، صدر و سید محمد حجت، و در نجف حضرات آیات سید‌محسن حکیم، سید‌ابوالقاسم خویی، شیخ حسین حلی و شیخ مرتضی آل‌یاسین بودند.

امام موسی صدر دروس فلسفی را نزد حضرات آیات سید‌رضا صدر و علامه سید‌محمد حسین طباطبایی در قم، و نزد آیت‌الله شیخ صدرا بادکوبه‌ای در نجف فرا گرفت. دوستان اصلی هم بحث امام موسی صدر را در قم، حضرات آیات سید‌موسی شبیری زنجانی، شهید دکتر بهشتی، سید‌عبدالکریم موسوی اردبیلی و ناصر مکارم شیرازی، و در نجف آیت‌الله شهید سید‌محمد باقر صدر تشکیل می‌دادند.

امام موسی صدر در طول زندگی حوزوی خود شاگردان برجسته‌ای را تربیت کرده است. معروف‌ترین آنان در ایران آیت‌الله شیخ یوسف صانعی از مراجع معظم امروز، و در لبنان شهید عباس موسوی دبیرکل سابق حزب‌الله است.

امام موسی صدر در کنار تحصیلات حوزوی، دروس دبیرستان خود را به اتمام رساند، و در سال 1329 به عنوان اولین دانشجوی روحانی در رشته «حقوق در اقتصاد» به دانشگاه تهران وارد، و در سال 1332 از آن فارغ التحصیل گردید. امام موسی صدر قبل از عزیمت به نجف اشرف، از سوی علامه طباطبایی مسئولیت نظارت بر نشریه «انجمن تعلیمات دینی» را بر عهده گرفت.

وی همزمان با تحصیل در حوزه علمیه نجف، به عضویت هیئت امناء جمعیت «منتدی النشر» در آمد، و پس از بازگشت به قم ضمن اداره یکی از مدارس ملی این شهر، مسئولیت سردبیری مجله تازه تاسیس «مکتب اسلام» را عهده دار گردید. از مهمترین اقدامات امام موسی صدر در آخرین سال اقامت در شهر قم، تدوین طرحی گسترده جهت اصلاح نظام آموزشی حوزه‌های علمیه بود، که با همفکری حضرات آیات دکتر بهشتی و مکارم شیرازی صورت گرفت.

امام موسی صدر در اواخر سال 1338 و به دنبال توصیه‌های حضرات آیات بروجردی، حکیم و شیخ مرتضی آل‌یاسین، وصیت مرحوم آیت‌الله سید عبدالحسین شرف‌الدین رهبر متوفی شیعیان لبنان را لبیک گفت و به عنوان جانشین آن مرحوم، سرزمین مادری خود ایران را به سوی لبنان ترک نمود.

اصلاح امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه شیعیان لبنان از یکسو، و استفاده از ظرفیت‌های منحصر به فرد لبنان جهت نمایاندن چهره عاقل، عادل، انسان‌دوست و با زمان مکتب اهل بیت به جهانیان از سوی دیگر، اهداف اصلی این هجرت را تشکیل می‌داد. امام موسی صدر برای نیل به این اهداف، و با توجه به جغرافیای اجتماعی و سیاسی لبنان در منطقه و جهان، از همان بدو ورود فعالیت‌های خود را سه حوزه موازی سازماندهی نمود:

بازسازی هویت، انسجام و عزت تاریخی شیعیان لبنان

امام موسی صدر از زمستان سال 1338 و همزمان با آغاز فعالیت‌های گسترده دینی و فرهنگی خود در مناطق شیعه‌نشین لبنان، مطالعات عمیقی را به منظور ریشه‌یابی عوامل عقب‌ماندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شیعیان لبنان به اجرا گذارد. حاصل این مطالعات، برنامه‌های کوتاه مدت، میان‌مدت و درازمدتی بود که سال 1339 و در راستای سیاست محرومیت‌زدایی، طراحی و اجرا گردید.

امام موسی صدر در زمستان سال 1339 و پس از تجدید سازمان جمعیت خیریه «البر و الاحسان»، با تنظیم برنامه‌ای ضربتی جهت تامین نیازهای مالی خانواده‌های بی‌بضاعت، ناهنجاری تکدی را به کلی از سطح شهر صور و اطراف آن برانداخت.

وی در فاصله سال‌های 1340 تا 1348 و در چارچوب برنامه‌ای میان‌مدت، با طی سالانه صد هزار کیلومتر در میان شهرها و روستاهای سراسر لبنان، ده‌ها جمعیت خیریه و مؤسسات فرهنگی و آموزش حرفه‌ای را راه اندازی نمود.

که حاصل آن کسب اشتغال و خودکفایی اقتصادی هزاران خانواده بی‌بضاعت، کاهش درصد بیسوادی، رشد فرهنگ عمومی، و به اجرا در آمدن صدها پروژه کوچک و بزرگ عمرانی در مناطق محروم آن کشور بود. امام موسی صدر در تابستان سال 1345 و پس از اجتماعات عظیم و چند روزه شیعیان لبنان در بیعت با ایشان، رسما از حکومت وقت درخواست نمود تا همانند دیگر طوائف آن کشور، مجلسی برای سازماندهی طایفه شیعه و پیگیری مسائل آن تاسیس گردد. مجلس اعلای اسلامی شیعیان که اولین بخش از برنامه درازمدت امام صدر به شمار می‌رفت، در اول خرداد سال 1348 تاسیس، و خود آن بزرگوار با اجماع آراء به ریاست آن انتخاب گردید.

امام موسی صدر از بهار سال 1348 تا اواسط زمستان سال 1352 با دولت وقت لبنان به گفتگو نشست، تا آن را برای اجرای پروژه‌های زیربنایی و وظایف قانونی خود در قبال مناطق شیعه‌نشین و محروم آن کشور ترغیب نماید. در پی امتناع دولت لبنان از پذیرش این مطالبات و نیز اتمام حجت با آن، جنبش محرومان لبنان در اوایل سال 1353 به رهبری امام موسی صدر شکل گرفت، و راهپیمایی‌های مردمی عظیمی در شهرهای بعلبک، صور و صیدا علیه دولت به وقوع پیوست.

اوجگیری بحران خاورمیانه، صف‌آرایی احزاب افراطی مسیحی در برابر مقاومت فلسطینی، و به لبنان کشیده شدن برخی اختلافات جهان عرب، امام موسی صدر را بر آن داشت تا برای حفظ ثبات کشور و ممانعت از سرکوبی فلسطینی‌ها، توده‌های مردم را موقتاً از عرصه رویارویی با دولت کنار کشاند، و پیگیری مطالبات بر حق شیعیان را تا آمدن رئیس جمهور بعد به تاخیر اندازد.

امام موسی صدر در سال 1354 علی‌رغم کارشکنی‌های شدید دولت، مجدداً با اجماع آراء به ریاست مجلس اعلای اسلامی شیعیان برگزیده شد. با آغاز جنگ داخلی لبنان در فروردین سال 1354، تمامی تلاش‌های امام موسی صدر مصروف پایان دادن به این بحران صرف گردید.

وی در خرداد آن سال در مسجد عاملیه بیروت به اعتصاب نشست، و به پشتوانه مشروعیت مردمی و مقبولیت وسیع وشخصیت کاریزماتیک خود در میان تمامی مذاهب، آرامش را به تابستان لبنان بازگردانید. با شعله‌ور شدن مجدد آتش جنگ و پدیدار‌شدن ابرهای شکست بر آسمان جبهه مسلمانان، امام صدر در اردیبهشت 1355 حافظ اسد را وادار نمود تا با اعزام نیروهای سوری به لبنان، موازنه قوا و آرامش را به این کشور بازگرداند.

حل اختلافات مصر با سوریه و متعاقب آن برپایی کنفرانس ریاض در مهر 1355، آب سردی بود که امام موسی صدر بر آتش جنگ داخلی لبنان فرو ریخت. این ارامش تا زمانیکه امام صدر در لبنان حضور داشت، ادامه پیدا کرد.

پرچمداری حرکت گفت‌وگوی ادیان و تقریب مذاهب در لبنان

هدف استراتژیک امام موسی صدر آن بود تا طایفه شیعه لبنان را همسان دیگر طوائف، و نه مقدم بر آنان، در تمامی عرصه‌های حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن کشور مشارکت دهد. وی از اولین روزهای هجرت به لبنان در زمستان سال 1338، با طرح شعار «گفت‌وگو، تفاهم و همزیستی»، پایه های روابط دوستانه و همکاری صمیمانه‌ای را با مطران یوسف الخوری، مطران جرج حداد، شیخ محی‌الدین حسن و دیگر رهبران دینی مسیحی و اهل سنت آن کشور بنا نهاد.

در طول حضور دو دهه امام صدر در لبنان، هیچ مراسم سرور یا اندوهی از شیعیان نبود که امام صدر در آن شرکت جوید، و تنی چند از فرهیختگان مسیحی و اهل سنت در معیت وی نباشند. حمایت جوانمردانه امام صدر از بستنی فروشی مسیحی، در اوایل تابستان سال 1341 در شهر صور، که به فتوای صریح ایشان مبنی بر طهارت اهل کتاب منجر گردید، توجه تمامی محافل مسیحی لبنان را به سمت خود جلب نمود.   

 

موسسه فرهنگی امام موسی صدر

ضرورت رویکرد به حقوق شهروندی

برای تحقق حقوق شهروندی باید به عوامل فرهنگی، مذهبی، تاریخی، سیاسی و اقتصادی در جامعه توجه شود. هر کدام از این عوامل به سهم خود در تحقق حقوق شهروندی تاثیرگذار هستند.

۱) برای تحقق حقوق شهروندی باید به عوامل فرهنگی، مذهبی، تاریخی، سیاسی و اقتصادی در جامعه توجه شود. هر کدام از این عوامل به سهم خود در تحقق حقوق شهروندی تاثیرگذار هستند. اگر به زمینه های تاریخی توجه نشود، یا نگرش های مذهبی حاکم در قدرت و جامعه دیده نشود، یا به ساختار سیاسی قدرت یعنی فردی بودن حکومت یا دموکراتیک بودن آن اهمیت داده نشود، نمی توان انتظار داشت صرف اشاره یا توجه به حقوق شهروندی در قانون اساسی، تضمین کننده این حقوق در جامعه باشد.

با اینکه در اصولی از قانون اساسی به حقوق شهروندی پرداخته شده، اگر در ساخت قدرت تفکری که حاکم می شود معتقد به این باشد که حقوق بشر باید بومی شود یعنی منطبق با شرایط داخلی شود، این تفکر در پی آن نیست که وضع داخلی که به دلایل تاریخی یا فرهنگی با استانداردهای حقوق شهروندی در دنیا فاصله دارد اصلاح شود. بر این اساس در مواردی که بین حقوق شهروندی در کشور ما ( به رغم وجود اشکال و کاستی) و معاهدات بین المللی یا حقوق شهروندی در کشورهای پیشرفته اختلاف و تعارض دیده می شود، این تعارض به نفع قوانین داخلی برطرف می شود. بنابراین برای اصلاح قوانین داخلی کوششی صورت نمی پذیرد و همواره از حقوق بشر بومی سخن به میان می آید و به صورت تعصبی از اشکالات و نقصان های حقوقی موجود دفاع صرف می شود و تغییرات نه تنها برتابیده نمی شود که شاهد سرسختی در برابر تغییرات هستیم.

۲) جوامع توسعه یافته دوره یی از توسعه یافتگی را پشت سر گذاشته اند که در این دوره زمینه ها و عوامل برای توسعه یافتگی هماهنگ و هم جهت شده اند. به همان میزان که به رشد اقتصادی توجه شده به اصلاح ساختار سیاسی نیز توجه شده. همین طور به کنترل جمعیت و مساله محیط زیست. همچنان که به افزایش رفاه اقتصادی شهروندان اهمیت داده شده به حق رای، حق دادخواهی عادلانه و منصفانه، حق برخورداری از آزادی بیان و حق تشکیل انجمن ها و نهادهای غیردولتی نیز به همان اندازه توجه می شود.


اما در کشورهای توسعه نیافته یا در حال گذار، هم جهتی زمینه های پیشرفت کم رنگ بوده یا در حال طی کردن راه های سخت و پر فراز و نشیب است. شاید بتوان گفت بخشی از زمینه های توسعه با فرآیند جهانی شدن در حال آماده شدن است اما بخش دیگری از زمینه های توسعه که مربوط به قدرت، ساخت سیاسی و نوع حکومت،حقوق شهروندی و مشارکت شهروندان در امور اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است روند ناهمگون و کندی را طی می کند. همه این عوامل به نوبه خود بر پیشرفت و نتیجه بخش شدن توسعه تاثیر عمیق تری بر جای می گذارد.


۳)
شهروند به عنوان یکی از عوامل مهم تاسیس دولت و حکومت است بنابراین به حقوق شهروندی باید از این مقوله نگریست. به اصطلاح همان گونه که شهروندان در فرمانبرداری سهیم هستند باید در حکمرانی هم سهیم باشند. در چنین فرآیندی یعنی حقوق شهروندی پذیرفته و به رسمیت شناخته شده است، بنابراین جامعه ما نیازمند اصلاح نگرش نسبت به مفهوم حقوق شهروندی است. این اصلاح نگرش هم از درون قدرت و از بالاست و هم از پایین و از درون جامعه و در روابط بین شهروندان عملی می شود.


از جمله راه های تحقق حقوق شهروندی تقویت نهادهای مدنی است. در این صورت دولت نباید نهادهای مدنی را که در عرصه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی فعالیت می کنند به دیده مزاحم نگاه کند.


۴)
همان گونه که اراده عمومی جامعه و همه شهروندان در مرحله اجرا برای تحقق حقوق شهروندی مورد نیاز است، اراده مقامات و نهادهای رسمی حکومت با توجه به پیشینه تاریخی و هژمونی کامل دولت بر اقتصاد، فرهنگ و سیاست برای احترام به حقوق شهروندی و اجرای قوانین موجود در زمینه حقوق شهروندی ضروری و مورد نیاز است. این اراده هم باید دربالای قدرت دیده شود تا پایبندی به رعایت حقوق شهروندی به یک رفتار مدنی و عرف و هنجار رسمی تبدیل شود و هم در سطوح پایین اجرایی و مدیریت میانی و خرد که ارتباطات گسترده تری با جامعه داشته و تعامل روزانه با شهروندان برقرار است نیز آشکارا مورد توجه قرار گرفته و رعایت شود. موانع اجرایی قوانین که در زمینه حقوق شهروندی به همه بخش های زندگی اجتماعی ارتباط پیدا می کند، در صورت وجود چنین تعهدی در نهادهای حکومتی به خصوص دادگستری ها، نیروهای امنیتی، نظامی و انتظامی به حداقل خواهد رسید.


سینا پرویزی - اعتماد