اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

وحدت و نوآوری/۲

 

درباره وحدت کلمه نخبگان 

نویسنده: امیرعلی فاطمی

مردم سالاری دینی یک نوآوری سیاسی است. این نوآوری به منظور پر رنگ شدن مرزهای عقیدتی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی با سایر حکومت ها صورت گرفت. مهندسی حکومت دینی در ایران نقطه عزیمت یک تلقی جدید از حاکم در افکار عمومی است . در نظام معرفتی امام خمینی(ره) تعریف جدیدی از جمهوریت و اساسا مفهوم حاکم و فرمانبردارارائه شده که متکی بر مبانی اندیشه سیاسی اسلام است.

جمهوری اسلامی به لحاظ مفهومی یک ترکیب غیر قابل انفکاک و برگرفته از فلسفه سیاسی اسلام است که نوع بدیعی از یک پارادایم و الگوی حکومتی را در عصر حاضر به نمایش گذاشته است .

در این الگو نخبگان سیاسی فارغ ازانگاره های الیتیستی رسالت خطیری بر عهده دارند که رهبر فرزانه انقلاب در بیانات اخیر خود به برخی ازآنها اشاره کردند. رهبر انقلاب اسلامی در خطبه های نماز جمعه وحدت کلمه آحاد مردم و نخبگان و مسئولان را از هر چیز دیگر لازمتر و واجب تر دانستند و افزودند: مردم باید احساس آرامش و امنیت سیاسی - روانی کنند اما دشمن سعی می کند با ایجاد التهاب این آرامش را بزداید و متاسفانه برخی در داخل نیز نادانسته این التهابها را افزایش می دهند.ایشان در ادامه تاکید کردند: هر کس حرفی و طرحی درباره آینده کشور و حل مسائلی همچون تورم و گرانی دارد آنرا به ویژه در مجامع تخصصی بیان کند اما این مسائل نباید با تخریب مسئولان و دولت همراه شود.”

فرهنگ سیاسی متعارف در مردمسالاری های با کیفیت، محصول توافق نخبگان سیاسی بر ترمیم شکافهای موجود در جامعه و التفات به ظرفیتهای پنهان و آشکار برای تفاهم و درک متقابل است. اغلب اعتقاد بر این است که توزیع ارزشها، روشها و مهارتهای سیاسی در یک جامعه به سمت نقاط کانونی در حرکت بوده و این دگرگونی برای اغلب گروههای سیاسی قابل پذیرش است.

دگرگونی در فرهنگهای سیاسی و گذار از ستیزه های فلسفی به سطوح سیاستگذاری در بیشتر اوقات کلید پیشرفت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جوامع به حساب می آید و برای شهروندان خوشایند و امیدوارکننده است. وحدت کلمه نخبگان هیچ گاه به معنای وحدت سیاسی نبوده است. رسالت نخبگان معطوف به کارآمدی نظام سیاسی، تولید فکری برای حل مشکلات جامعه است.اما توافق بر مسائل اصولی و در نهایت سازماندهی نخبگان یکی از اصول مهم برای پیشرفت هر کشور محسوب می شود.

بسط استنباطهای مشترک از مفاهیم بنیادین در بین نخبگان فرایند پیچیده ای است که در نهایت معطوف به کارآمدی نظامهای سیاسی است.در واقع اجماع نخبگان در مسائل اصولی و فروکاهیدن تعارضات فلسفی به اختلاف نظر در روشها و سیاستها به تدابیر عقلایی برای اداره کشور در یک فضای سیاسی امن می انجامد. همگرایی نیروهای معتقد به انقلاب با علایق و سلایق مختلف کارآمدی نظام جمهوری اسلامی را افزایش می دهد ومانع از دخالت دشمن در امور داخلی کشور علی الخصوص درمسئله انتخابات خواهد شد.

در حقیقت توصیه رهبر فرزانه انقلاب به نخبگان سیاسی مبنی بر ضرورت صیانت از امنیت سیاسی و روانی مردم ناظر به نگرانی هایی است که از تلاشهای دشمن برای التهاب آفرینی در سطح جامعه و همچنین احتمال رواج قضاوتهای غیر منصفانه درباره عملکرد مسئولین وبه خصوص دولت نهم نشات می گیرد. نه ماه تا انتخابات ریاست جمهوری باقی است و هنوز فضای کشور انتخاباتی نشده است اما اغلب نخبگان کشور در ستادهای انتخاباتی رقیب دولت تقسیم شده اند و متناسب با تقاضای رقبا به تولید فکر و اندیشه می پردازند. در این بین مشخص نیست که در این فرایند تولید فکر تا چه اندازه مسائل اصولی نظام، منافع و مصالح ملی لحاظ می شود. 


نقش دفاع در انسجام ملی و هویت اسلامی

 

یکی از امور طبیعی در انسان، واکنش دفاع است. به این معنا که اگر انسان سرگرم کاری باشد و متوجه پیرامون خود نباشد هنگامی که چیزی به سوی صورت و چهره اش حرکت کند به طور طبیعی دست ها برای محافظت و دفاع از چهره بالا می آید و در مقابل آن قرار می گیرد. این امری است که بارها شما آن را تجربه کرده اید. 

انسان به طور طبیعی و فطری در برابر هر متجاوز یا احساس و گمان تجاوز واکنش نشان می دهند. از این روست که قرآن نیز دفاع از خود را امری طبیعی شمرده و در آیاتی چون 246 و 251 سوره بقره و آیه 40 سوره حج بدان اشاره کرده است. اما دامنه دفاع اختصاص به حوزه فردی ندارد و در حوزه عمل اجتماعی نیز به عنوان حق طبیعی که عقل محض و مستقل نیز آن را درک می کند گسترده شده است. از این رو در حوزه های علمی چون حوزه امور اخلاقی و قانونی از حق طبیعی دفاع سخن گفته می شود و به انسان اجازه داده شده تا برای حفظ خود و اموری که حق وی شمرده شده به دفاع پرداخته و هرگونه تجاوزی را دفع کند. در این نوشتار تلاش بر آن است تا دیدگاه قرآن نسبت به مسئله دفاع و محدوده، فلسفه، آثار و احکام دفاع و مانند آن تبیین شود. مطلب را با هم ازنظر می گذرانیم:

فلسفه دفاع

دفاع که از واژه عربی دفع گرفته شده است به معنای دور نمودن چیزی است. این واژه به دو شکل متعدی و فعل گذرا می شود. گاه با حرف الی به کار می رود و گفته می شود که دفع فلان الی امر; فلانی به چیزی پرداخت و بدان توجه کرد و گاه دیگر با حرف عن متعدی می شود و گفته می شود دفع عن فلان; یعنی از فلانی دفاع و حمایت شد. (مفردات راغب ص 316)
دفاع در اصطلاحات علمی در دو علم به معانی خاصی به کار رفته است. در اصطلاح فقهی، تکلیف و حقوقی است که از سوی خداوند به عنوان مالک و قانونگذار مطرح شده است. شخص از این حق برخوردار است که برای پیش گیری از آسیب هایی که اعتقاد و مال و جان و آبروی وی را تهدید می کند دفاع و حمایت کند و از یک نظر تکلیفی است که نمی تواند از آن عدول نماید. بنابراین همواره سخن از حق دفاع از جان، مال و عرض به میان می آید و به عنوان تکلیف از وی خواسته شده تا آن ها را از هرگونه آسیب در امان نگه دارد و محافظت نماید و در برابر متجاوز بایستد و از آن ها حمایت کند.
(نگاه کنید تحریر الوسیله; امام خمینی ج1 ص 485)
البته در علم حقوق هرگاه از دفاع سخن به میان می آید منظور آن است که شخص در برابر اتهامات و ایراداتی که از سوی اصحاب دعوا طرح می شود از خود دفاع کند و لایحه دفاعی از خود تهیه کند. (ترمینولوژی حقوق; جعفری لنگرودی ص 303)
از تعریف هایی که از واژه در زبان شناسی و اصطلاح شناسی و گستره معنایی آن به دست داده شد تا اندازه ای فلسفه دفاع و تشریع آن به عنوان حق طبیعی، فطری و واجب و تکلیف دینی دانسته شده است. به این معنا که کاربردهای واژه و اصطلاح بیان می کند که هدف از ایجاد چنین حقی چیزی جز محافظت بر حق طبیعی بشر که حفظ جان و مال است نیست و از آن جایی که آبرو و شخصیت افراد همانند جان آدمی عزیز و گرامی است و هتک آن همانند نیستی و نابودی وی شمرده می شود، از این روست که در عرض جان و مال مطرح شده است. مساله مال نیز این گونه است; زیرا مال به معنای مجموعه دستاوردهای مادی بشر است که برای آن تلاش کرده است و برای بقا و حفظ جان خود به آن نیاز دارد. اگر کسی مال و سرمایه دیگری را به غارت ببرد و ره توشه وی را برباید در حقیقت ادامه بقا را از وی سلب نموده است. به هر حال در گام نخست دفاع از جان مطرح می شود که امری از حقوق طبیعی و فطری و اولی بشر است و مساله مال به بقای همان جان بستگی دارد و عرض و آبرو نیز بخشی از جان آدمی و کرامت بشری است که سلب آن همانند گرفتن جان است.

علل تشریع قانون دفاع

مساله ای دیگر که در فلسفه دفاع مطرح می شود، مساله علل تشریع حکم و قانون دفاع است. به این معنا که علل تشریع این قانون چیست؟
قرآن در پاسخ به این پرسش امور چندی را به عنوان علل تشریعی یا فلسفه حکم بر شمرده است که از آن جمله می توان به جلوگیری از فساد و تباهی در زمین اشاره کرد که در آیه 251 سوره بقره به آن اشاره شده است. دفع ظلم و ستم از شخص یا جامعه علت دیگری است که در آیه 40 سوره حج به آن توجه داده شده و بیان گردیده که با دفاع از خود و جامعه می توان ظلم و ستمی که از سوی دیگران به صورت فردی یا جمعی اعمال می شود جلوگیری کرد و عدالت را در جامعه گسترش داد.  

             
از دیگر عللی که برای تشریع قانون و حق دفاع بیان شده می توان به مساله حفظ دین و آیین ها و سنت های پسندیده و هنجارها اشاره کرد که در آیه 40 سوره حج به شکل دیگری بیان شده است. به این معنا که بخش مهمی از انسانیت انسان را اعتقاد و باورهای وی شکل می دهد که به شکل دین و آیین و رسوم مطرح است. تعرض به نمادهای دینی و سنت های فرهنگی در حقیقت تعرض به شخصیت انسانی می باشد که آسیب های جدی به انسان و جامعه بشری وارد می سازد. از این رو حفظ دین و نمادهای دینی در برابر تهاجمات فرهنگی اصلی است که در این آیه به آن اشاره شده است.
مساله تهاجمات فرهنگی که به اشکال مختلف انجام می شود هویت فردی و جمعی را در معرض خطر قرار می دهد از این روست که مورد توجه و اهتمام خاص و ویژه قرآن قرار گرفته است. خداوند در بیان تشریع قانون دفاع از دین و آیین و فرهنگ های بشری و نمادهای دینی که در آیه 40 سوره حج بیان می کند می کوشد تا نقش فرهنگ را به خوبی در زندگی بشری نشان دهد. شگفت این که این قانون دفاع از فرهنگ و آیین در سوره حج بیان شده است که خود یکی از مهم ترین آیین ها و فرهنگ های بشری و دینی است.
در طول تاریخ همواره دشمن هنگام حمله یا پیروزی می کوشد تا فرهنگ و نمادهای فرهنگی را مورد تعرض قرار دهد تا هویت جمعی امت و ملتی را از میان بردارد. با ازمیان بردن فرهنگ ها و نمادهای فرهنگی می توان هویت جمعی ملتی را از میان برداشت و بر آنان مسلط شد و فرهنگ و نمادهای دیگر را تحمیل کرد و ملتی را این گونه از میان برداشت. در حقیقت نسل کشی نژادی اگر بتواند تاثیری داشته باشد بسیار کم و سست بنیاد است ولی هویت زدایی فرهنگی می تواند بسیار خطرساز باشد.
هر کشور و تمدنی فرهنگی اگر به تمدن فرهنگی دیگر هجوم آورد نخست می کوشد تا فرهنگ زدایی کرده و نمادهای فرهنگی جامعه و ملت را از میان بردارد. نمادهای فرهنگی در حقیقت عصاره تجلی انسجام ملی ملت هاست که از میان بردن آن به معنای از بین بردن عوامل انسجامی است.
تمدن های غربی همواره این گونه عمل کرده اند. دولت های استعماری غرب مسیحی درهر جامعه ای که وارد شدند میسیونرهای مذهبی آنان پیشقراولان فرهنگی برای تهاجم فرهنگی بودند. با تغییر فرهنگ و هویت زدایی توانستند هویت ملی مردم را از میان بردارند و انسجام ملی آنان را بر هم زنند. 
در کتاب کنترل فرهنگ که یکی از عوامل دست اندرکاران کارنگی و راکفلر نگاشته است به شیوه های دست یابی به تغییر ملت ها اشاره کرده است. دو بنیاد آمریکایی کارنگی و راکفلر ماموریت داشتند تا با تغییر در هویت فرهنگی ملت های استعمار شده زمینه های تغییر ذائقه و نفوذ فرهنگی و به تبع آن کالاهای فرهنگی را فراهم آورند تا بتوانند اقتصاد کشور خویش را شکوفا و امپراتوری استعماری خود را در سطح جهان به شکل کارتل ها و تراست های بین المللی گسترش دهند. دراین طرح نقش جامعه شناسی و مردم شناسی به خوبی بیان می شود و این که چگونه با آموزش های این بنیاد رشته های جامعه شناسی و مردم شناسی و سپس روان شناسی اجتماعی رشد و شکوفا شد و در دهه های شصت و هفتاد به اوج خود رسید. علت این امر آن بوده که برای تهاجم فرهنگی نیاز بود تا مردم و رفتارهای آنان و نیز خرده فرهنگ ها شناخته شود و عوامل نفوذ فرهنگی و تغییر فرهنگ و ذائقه رخ دهد. کاری که اکنون بنیاد سورس یا حتی مایکروسافت به شکل دیگری انجام می دهد. درگذشته بنیاد راکفلر و کارنگی بر این اعتقاد بود که برای افزایش مصرف در میان جوامع جهان سوم می بایست فن آوری سخت به این کشورها منتقل شود و کارخانه ها و کارگران ماهر به وجود آید تا از آنان برای کارهای سخت فنی بهره گرفته شود. این امر مستلزم تغییر فرهنگی و تغییر ذائقه مردم بود. دولت مردانی که بنیاد راکفلر در دانشگاه های خویش پرورش می دادند این مهم را انجام می دادند. اکنون مایکرو سافت این گونه در خدمت سیا و دیگر سازمان ها و بنیادهای استعماری غرب قرار دارد. در گزارش ها خوانده می شود که مایکروسافت اقدام به ارسال رایانه های ارزان قیمت یا رایگان به آفریقا می کند، تا سطح نیازهای آنان را با توجه به خواسته های خود سامان دهد. تغییر فرهنگی نیز دراین میان از راه تصاویر ماهواره ای و گوگل و یاهو انجام می شود و همه سنگرهای فرهنگی یک به یک فتح می گردد و کار برای بنیاد عظیم سورس باز می شود.
از این روست که قرآن در آیه 40 سوره حج مساله هدم و از میان بردن کلیسا و کنیسه و مساجد را که نمادهای دینی و آیینی فرهنگ های توحیدی است را مساله مهمی می داند که در دستور کار فرهنگ زدایان قرار دارد تا به این وسیله هویت زدایی کنند و به تباهی و فساد در زمین بپردازند و عدالت را کالای بی ارزش کنند. از این روست که در تهاجم فرهنگی غرب همواره از آزادی به عنوان کالا مطلوب سخن به میان می آید که به معنای هرزگی و بی بند و باری فرهنگی و هویت زدایی است و هرگز از عدالت سخنی به میان نمی آید که مخالف صریح هویت زدایی می باشد.
فلسفه و علت تشریع دیگری که قرآن برای دفاع بیان می کند مساله دفاع از مظلومان است. به این معنا که در تشریع قانون دفاع تنها مساله خود مطرح نیست بلکه دیگران و نیز جامعه نیز مطرح می باشد. از این روست که درآیه 39 سور حج مسئله دفع ظلم برای دفاع از دیگران و مظلومان فردی و اجتماعی جامعه به عنوان فرض و واجب مطرح می شود.
در این آیه سخن از دفع تجاوز به جامعه و ملت است. به این معنا که تنها دفاع از خود فردی مطرح نیست بلکه دفاع از خود جمعی که به شکل ملت و جامعه مطرح می شود نیز امری است که می بایست در حوزه دفاع از خود بیان شود. ارتباط تنگاتنگی که قرآن برای جامعه و فرد می یابد این مساله را تاکید می کند که دفاع از جامعه به معنای دفاع از خود می باشد.
این دفاع می تواند در برابر تهاجمات فرهنگی یا نظامی باشد. از این روست که در آیات 39 و 40 سوره حج به مشروعیت دفاع از فرهنگ و نمادهای فرهنگی و شریعت ها و آیین های توحیدی اشاره شده است و دفع تجاوز نظامی دشمن را خواستار شده است. به این معنا که دشمن گاه نخست به قصد از میان بردن فرهنگ ها هجوم می آورد و حملات اصلی را متوجه نمادهای دینی می کند و گاه دیگر به قصد تباهی مردمان و ملت ها یا استعمار آنان انجام می دهد و در ادامه برای بقای خود به تحلیل فرهنگ ها و نمادهای فرهنگی برای از میان بردن انسجام ملی عمل می کند. در هر حال دفاع امری مشروع و بلکه واجب و تکلیفی عینی است که می بایست همگان بدان قیام کنند.

آثار دفاع

قرآن برای مساله دفاع نظامی آثاری بیان می کند که می توان به آن ها به عنوان اصول کلی توجه داشت. در حقیقت آثاری که برای دفاع بیان می شود ارزش و اهمیت دفاع و نیز چرایی و چگونگی دفاع را نیز بیان می دارد و به عنوان اصل راهبردی می تواند در برنامه ریزی مورد توجه و اهتمام خاص قرار گیرد.
از جمله مهم ترین آثاری که برای دفاع نظامی برشمرده شده است حفظ جامعه از فساد و تباهی است; زیرا هر متجاوزی می کوشد تا جان دیگری را بستاند یا بر او حکومت کرده و چیره شود; در حالی که از چنین حقی برخوردار نیست و شمشیر و قدرت مجوزی بر ولایت نمی باشد. متجاوزان حقوق طبیعی و قانونی را زیر پا می گذارند و عدالت را تباه می سازند و نسل و حرث و کشت و زرع را به تباهی و نابودی می کشانند. (بقره آیه 251)
با دفاع مشروع است که جلوی تباهی و فساد در جامعه و زمین و محیط زیست گرفته می شود و ظلم و بیداد نمی تواند خود را بر جامعه ای مسلط کند.
از دیگر آثار دفاع مشروع آن است که نمادهای فرهنگی و علل و عوامل انسجام ملی هر جامعه حفظ می شود و مساجد و کلیسا و کنیسه و دیگر نمادهای فرهنگی و آیینی تباه نمی شود. (حج آیه 40)
تامین آزادی عقیده از دیگر دستاوردهای دفاع مشروع در برابر متجاوزان است، زیرا متجاوزان می کوشند تا  عقاید و فرهنگ های خویش را تحمیل کنند و با دگرگونی فرهنگی گفتمان و فرهنگ خاص دیگری را بر جامعه به زور شمشیر و سرنیزه تحمیل نمایند. این گونه است که قرآن در آیات 39 و 40 دفاع مشروع را عاملی مهم برای حفظ عقیده و تامین آزادی های عقیدتی برمی شمارد.
دفع متجاوزان موجب می شود تا کسانی که از سرزمین و موطن خود از ترس مرگ یا فشارهای روحی و روانی گریخته اند به سرزمین مالوف خویش بازگردند. از این روست که در آیه 246 و 251 سوره بقره دفاع متجاوزان را عامل مهمی برای بازگشت به وطن و سرزمین های اشغال شده پیشین برمی شمارد.  احقاق حقوق مظلومان و تامین آزادی آنان برای ابراز عقیده خود از مهم ترین آثاری است که بر دفاع مشروع مترتب می شود. این مساله ارتباط میان آزادی و دفاع مشروع را به خوبی بیان می کند و این که در نظر اسلام مساله آزادی و حقوق دیگران تا چه اندازه از اهمیت و اعتبار برخوردار می باشد که حتی از وظایف افراد جامعه است که برای حقوق دیگران و دست یابی آنان به حقوق خویش همگان وارد شده و به دفاع از آن بپردازند. (حج آیه 39و40)
دفاع از مظلومان یا زنان و ناتوانان و میهمان (حجر آیه 68 و 69 و شعرا آیه 227 و اسرا» آیه 32 و بقره آیه 226 و 229) از جمله توجه و اهتمامات قرآن به مساله دیگری است که می بایست همواره از سوی مومنان نیز مورد توجه قرار گیرد. در حقیقت دفاع از خود تنها مسئله اسلام و قرآن نیست بلکه دفاع از دیگران و جامعه نیز مساله ای است که آثار و کارکردهای مهمی دارد.
به هر حال مساله دفاع در آیات قرآنی بیانگر این نکته است که دشمن همواره به اشکال مختلف می کوشد تا مردم را بشکند و آنان را خوار و ذلیل گرداند. بنابراین لازم است که همواره با بیداری به مقابله با روش ها و سازوکارهای دشمنان پرداخت و از تهاجمات فرهنگی آنان که به نمادهای انسجام ملی صورت می گیرد غافل نبود.  


خبرگزاری فارس

روز قدس گرامیداشت آیات دفاع و جهاد در جهان اسلام است

روز قدس تأکیدی است بر حضور هوشمندانه امت اسلام برای حمایت از آرمان‌های خود، جلوگیری از تعرضات بیگانگان، تقویت وحدت کلمه و یکپارچگی و رعشه انداختن بر تن فرصت‌طلبان و استواری بر مسیر اعتقادی.   

با توجه به نزدیک شدن به روز جهانی قدس و حمایت از ملت فلسطین این مقاله تقدیم می‌شود:

روز قدس گرامی‌داشت تجلی آیه ۶۰ سوره انفال است: «و اعدوالهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو‌الله و عدوکم و ءاخرین من دونهم لاتعلمونهم الله یعلمهم و ما تنفقوا من شیء فی سبیل الله یوف الیکم و اتنم لاتظلمون»، و شما ای مومنان در مقام مبارزه با کافران خود را مهیا کنید تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسلیحات و آلات جنگی و اسبان سواری زین کرده برای تهدید و ترساندن دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم آورید.

نیز باری قوم دیگری بر شما از دشمنی آنان مطلع نیستید و خدا بر آن‌ها آگاه است. آنچه در راه خدا صرف می‌کنید، خدا تمام و کامل به شما عوض خواهد داد و هرگز به شما ستم نخواهد شد.

مهمترین پیام قدس را شاید بتوان مصداق این آیه علاوه بر اعتقادات راستین، در تجهیز کشور‌های اسلامی به امکانات روز و مدرن برای برپاداشتن حکومت واحد اسلامی به یاری حق تعالی دانست تا زمینه‌سازی ظهور حضرت ولیعصر(عج) و سپردن منصه عدالت به آن عادل جهان‌گستر و طلوع فرخ بال اسلام ناب محمدی(ص) بر گستره هستی فراهم شود.  

قدس روزی است که بر حضور مستمر مسلمانان در صحنه‌های نبرد و دفاع از آرمان‌های اسلام و انقلاب تاکید دارد. امام خمینی(ره) بر زنده نگاه داشتن روز قدس تأکید فراوان داشتند، زیرا که اسلام به علت جامعیت خود همواره مورد آماج قدرت‌های سلطه‌گر است و این روز میعادگاه پایداری، مقاومت و اتحاد میان مسلمانان برای جلوگیری از عملی شدن خواسته‌های بیگانگان و نمایان‌‌ساختن شکوه و عظمت اسلام است. 

                                                     

دنیای معاصر در کش و قوس دمادم خود با ایدئولوژی‌ها و مکاتب متعدد به دنبال سعادت بشری می‌گردد. در واقع پس از قرون سیاه و تاریک وسطی، رنسانس یا نوزایی و تحولی که در کشور‌های غربی پدید آمد، تقابل با دین و روشنگری را منجر شد. تفسیری از زندگی که تازه متولد شده باشد بدون آن که به گذشته‌ای فکر کرده و یا آن که خواست به آن رجوع کند.

قرآن کریم پیام طلیعه بیداری بشر در سایه دین اسلام است در آن هنگامه‌ای که در سلسله ادیان الهی دینی کامل و جامع بر بشریت نازل شد، که بشارت آن در ادیان گذشته نیز بیان شده بود. آیینی متکامل که تمامی دستورات و روش‌های زندگی سعادتمندانه را در بطن خود گنجانده است.

مسلمانان این گرویدگان به آیین حق که با تمسک به فرایض و منویات الهی مسیر پر فروغ و زندگی ساز را می‌پیمایند و در این میان بی هیچ تردیدی منجر به روشنایی بخشیدن به دنیای پیرامون خود و سعادت بشری می‌شوند و این مسیر اعتقادی سوداطلبی کسانی را که آیین یا دین خود را تحریف کرده و به اشکال مختلف به خواست شخصی و منفعت‌های گروهی درآورده‌اند، نقش بر آب می‌کند.

و اینک درعصر تقابلی که سوداگران حقیقت گریز ایجاد نموده‌اند، نژادپرستی و یا اصطلاح آپارتاید به واقع نمایان شده و پافشاری بر منفعت‌های مکاتب ساختگی به دست بشر افزون‌تر.

صهیونیسم یکی از این مکتب‌ها است. گروهی که معتقد هستند جهان در سلطه آنان است و باید خواسته‌های خود را بر سایر انسان‌ها تحمیل نمایند و گستره حکمرانی و خواهش‌های نفسانی خود را افزایش دهند و در نهایت منافع استکبار جهانی را برای اقتدار بخشیدن به امپریالیسم بین‌الملل تأمین سازند.

در این اثنا کسب مال و جاه برای فریفته شدگان این پندار پوشالی نهایت پیروزی است و تقویت اینگونه تصورات برای استکبار نزدیک شدن به هدف و ایجاد وسیله‌های متعدد برای افزایش نیروهای تحت نفوذ و گسترش ظلم و به استیصال کشاندن انسان‌های رنج دیده و مظلوم است.

می‌بینیم خشونت‌طلبی قدرتی بی اساس به نام اسرائیل را به عنوان حکومتی مجعول و ساخته شده به دست انگلیس این استعمارگر پیر و مورد حمایت آمریکای خونخوار و اطرافیان سرسپرده آن که چگونه انسان‌های مظلوم فلسطین را مورد تعدی قرار داده و خانه و کاشانه مسلمانان و آزادی‌خواهان و قبله اول مسلمانان و میعادگاه ادیان آسمانی، مسجد الاقصی را مورد هجمه قرار می‌دهد.

امروزه بیش از چهار میلیون فلسطینی، آواره اردوگاه‌های کشورهای همجوار هستند. انسان‌هایی که برای تداوم عزت و اقتدار خود جان شیرین را تقدیم نموده و بسیار افرادی که در اسارت به سر می‌برند از هویت، دین و ملیت خود کوتاه نیامده‌اند.

در چنین دنیای سرشار از نخوت که در یوغ طاغوت به سر می‌برد، مردی که نفس قدسی‌اش ادامه راه نبوت بود بر جان تشنه و حقیقت طلب انسان پیام وحدت و حمایت مداوم از برادران دینی و کشورهای مسلمان به خصوص فلسطین را صلا زد و عمل به آیه «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا و ذکروا نعمه الله علیکم اذ کنتم اعداء فألف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته اخوانا»، آل عمران آیه ۱۰۳ را لازمه بقا و بالندگی اسلام دانست.

روز قدس تأکیدی است بر حضور هوشمندانه امت اسلام برای حمایت از آرمان‌های خود، جلوگیری از تعرضات بیگانگان، تقویت وحدت کلمه و یکپارچگی و رعشه انداختن بر تن فرصت‌طلبان و استواری بر مسیر اعتقادی.

موضع‌گیری‌های تند مذهبی برخاسته از تبلیغات فرقه‌های تکفیری‌است

موضع‌گیری‌های تند مذهبی برخاسته از فشارهای تبلیغاتی فرقه‌های تندرو و تکفیری است و در منطقه دولت‌ها و جریان‌های سیاسی تندرو برای پیش‌برد فتنه‌های مذهبی و شعله‌ور شدن این آتش برنامه‌ریزی می‌کنند.  

«بلال حسن التل»، مدیر مسؤول روزنامه اللواء اردن، رییس انجمن علمای شام و دبیرکل مرکز پژوهش‌های اردن در گفت‌وگوی تلفنی با خبرنگار بین‌الملل خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، در واکنش به تصریحات «یوسف قرضاوی» رییس اتحادیه علمای جهان اسلام که شیعیان را بدعت‌گرا معرفی کرده‌بود، گفت: اختلافات سیاسی را نباید وارد مباحث مذهبی کرد و پرداختن به اختلافات باید در فضایی کاملا کارشناسی انجام‌شود.

نویسنده‌ی کتاب‌های «سقوط الوهم» و «العداء» همچنین تاکید‌کرد: پرداختن به اختلافات مذهبی نتیجه‌ای جز بهم ریختگی اجتماعی، ایجاد نوعی یأس و ناامیدی در میان توده‌های مردم و در صورت حاد‌شدن درگیری‌های مسلحانه نیز به‌همراه خواهد‌داشت.

اکنون زمان مناسبی برای مطرح کردن این گونه مسائل نیست

وی افزود: اکنون زمان مناسبی برای مطرح کردن این گونه مسائل نیست؛ زیرا این سخنان موجب عمق‌بخشی به اختلافات و ایجاد شکاف میان مسلمانان می‌شود در حالی‌که این روزها امت اسلامی نیازمند توحید، یکپارچگی و تقویت وحدت کلمه است.

رییس انجمن علمای شام اظهارکرد: قدرت‌های استکباری می‌کوشند با انتشار و پخش اختلافات ساختگی مذهبی در سایر کشورهای اسلامی به این مسائل دامن بزنند، زیرا دودستگی منجر به تضعیف جایگاه و اعتبار مسلمان در سطح بین‌المللی می‌شود.

وی به پاسخ‌های صورت‌گرفته از طرف عالمان دو گروه شیعه و سنی اشاره‌کرد و بهترین مکان نقد و بررسی آرای اختلاف فقهی میان مسلمان را همایش‌ها و نشست‌های علمی و تخصصی دانست و اظهار داشت: باید از پرداختن به این‌گونه مسائل در ملأ عام پرهیزکرد و از مصاحبه‌های ژورنالیستی در این‌باره اجتناب‌کرد.

التل گفت: ما علما و فرهیختگان دو گروه به ویژه علمای اهل سنت را به پرهیز از درگیری‌های رسانه‌ای دعوت می‌کنیم و باید همبستگی اسلامی را جایگزین اختلافات کنند و علما باید بدانند که جریان‌های غربی درصدد ایجاد انگیزه برای مسائل اختلافی مشابه‌اند و علمای دو جناح باید تمامی تلاش خود را در راستای اعتلای اسلام و جایگاه مسلمانان به‌کار گیرند.

مدیر مسؤول روزنامه اللواء اردن، یکی از دلایل انفعال غربی‌ها و دامن‌زدن به اختلافات مذهبی و فرقه‌ای را پیروزی‌ گروه‌های مقاومت اسلامی همچون حزب الله در لبنان و برخی گروه‌های مقاومت اسلامی در عراق دانست.

وی با اشاره به اینکه اینگونه موضع‌گیری‌ها به سود تبلیغات سیاسی غرب و رسانه‌های غربی است، گفت: منطقه امروز در معرض یک جنگ چریکی و فرهنگی فراگیر است و رسانه‌ها در این جنگ نقش اساسی علیه اسلام را بازی می‌کنند و رسانه‌های غربی برای پیشبرد سیاست‌های تفرقه‌افکنانه خویش روی اصول و مبانی اساسی اسلام نیز دست می‌گذارند.

قرضاوی ناخواسته وارد یک بازی رسانه‌ای شده‌است

دبیرکل مرکز پژوهش‌های اردن با اشاره به این گزاره که «من از سخنان دکتر یوسف قرضاوی متعجب شدم» تصریح کرد: مطمئنم که ایشان ناخواسته وارد یک بازی رسانه‌ای شده‌است.

او با ابراز تأسف از این‌که، جریان‌های تکفیری تندرو دارای ساختارهای تشکیلاتی، سازمانی و رسانه‌ای هستند، خاطرنشان کرد: این جریان‌ها قادرند اطلاعات نادرستی را منتشرکنند و دانشمندان زیادی را تحت تأثیر این اطلاعات قراردهند و دانشمندان مسلمان خوب می‌دانند که موشک آمریکایی شیعه، سنی، ایرانی و یا عرب نمی‌شناسد.

وی موضع تجمع علمای شام درباره این تحولات را چنین توصیف‌کرد: ما مخالف هرگونه بیانیه، گفت‌وگو و نگاشته‌ای که وحدت امت اسلام را خدشه‌دار کند و اندیشمندان اسلام را به گفت‌وگوی آرام و صلح‌آمیز دعوت‌می‌کنیم.

رییس انجمن علمای شام در پایان نقش علما و روشنفکران را بسیار مهم قلمداد‌کرد و مهم‌ترین وظیفه آن‌ها را در این برهه‌ی زمانی روشنگری عوام جهت رسیدن به وحدت و انسجام اسلامی دانست.

او چگونه بود؟


نمی توانیم بزرگی مصیبت شهادت امیرالمومنین (علیه السلام) را به درستی درک کنیم؛ مگر آن که آن حضرت را بهتر و بیشتر بشناسیم. این چنین است که می‌فهمیم اصلا مصیبت از دست دادن این چنین بزرگمردی را نمی‌توان درک کرد.  

حقیقتا سخن گفتن از امیر المؤمنین(علیه السلام) کاری دشوار است؛ چرا که در فضائلش آن قدر گفتنی هست که نمی‌دانی کدام را بگویی! و عجب از کسی که فضایلش را دوستان از ترس و دشمنان از روی کینه و حسد پنهان کردند و با این همه، فضایلش عالم گیر شده است...
آری فضایل چنین کسی پنهان کردنی نیست و دشمن ترین دشمنان او هم به این امر معترف است. 

                                            
به عنوان نمونه، شیعیان و اهل سنت، هر دو نقل کرده اند که ضِرار بن ضمرة کنانی بر معاویه وارد شد. معاویه به او گفت: علی را برایم وصف نما.
ضرار گفت: مرا از این کار معاف کن.
معاویه در جواب گفت:معافت نمی‌کنم.
ضرار گفت: "بنابراین چاره ای نیست؛ (پس او را برایت توصیف می‌کنم.) او فراتر از حد درک مردم و بسیار پرتوان بود. کلامش صحیح و تعیین کننده بود ( حرف آخر را می زد) و به عدالت حکم می‌نمود؛ علم از جوانب او فوران می‌کرد و حکمت از نواحی او آشکار بود. از دنیا و رونق آن بی زار و به شب و تاریکی آن مأنوس؛ به خدا سوگند او بسیار اشک ریز و بسیار در تفکر بود، ... از لباس – از نظر تعداد - به کم آن و – از نظر کیفیت– به ساده اش بسنده می کرد. - به جای غذای نرم و لذیذ – غذای درشت و غلیظ و بدون خورش را اختیار می نمود.
به خدا سوگند همانند یکی از ما بود؛ هنگامی که پیش او می‌رفتیم نزدیک ما می‌شد و هر زمان که از او درخواست می‌کردیم، جواب ما را می‌داد و با این که به ما نزدیک بود و مقرب نزد ما بود، از هیبتی که داشت با او سخن نمی‌گفتیم. اگر تبسم می‌نمود، همچنین لؤلؤ به رشته کشیده شده بود، اهل دین را تنظیم می‌نمود و مساکین را دوست می‌داشت. افراد قوی در امر باطل خود به او طمع نداشتند، و ضعیفان از عدل او مأیوس نبودند.
خدا را شاهد می‌گیرم که در بعضی حالات، در حالی که شب پرده های تاریکی خود را افکنده و ستارگان خود را غارت نموده بود، او را می‌دیدم که به سوی محراب خود می‌رفت؛ در حالی که محاسن خود را گرفته و همچون مار گزیده به خود می‌پیچد و همچون فردی حزین گریه می‌نمود؛ گویا الآن می‌شنوم که می‌گوید: یا ربنا، یا ربنا...
او به سوی خدا تضرع می‌نمود، سپس به دنیا می‌گفت: به من طمع داری، به من مشتاق شده ای؟ هرگز! هرگز! دیگری را مغرور کن و بفریب، هر آینه از تو سه مرتبه دور شدم. (تو را سه طلاقه کردم) که عمر تو بس کوتاه و زمان درنگ تو بس اندک و ارزش و اهمیت تو کم است، آه! آه! از کمی توشه و دوری مسافت و وحشت راه."
پس اشکهای معاویه بر ریشش جاری شد و نتوانست خود را نگهدارد؛ لذا با آستین خود آنها را خشک می‌نمود و این در هنگامی بود که مردم به شدت گریه می کردند. سپس معاویه گفت: آری اینچنین بود ابو الحسن ...(1) 

(برگرفته از کتاب "اولین مظلوم روزگار"، تألیف: آیت الله وحید خراسانی – با اندکی تصرف-) 

پاورقیها:
1- این جریان در منابع معتبر و متعدد شیعه و اهل سنت نقل شده است که به عنوان نمونه می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود:
منابع اهل سنت: تاریخ مدینة دمشق، جلد 24، صفحه 401- حلیة الاولیاء، جلد 1، صفحه 84- الاستیعاب ابن عبد البر، جلد 3، صفحه 1108 و ...
منابع شیعه: خصائص الائمة، صفحه 70- مناقب امیر المؤمنین، جلد 2، صفحه 52- شرح الاخبار، جلد 2، صفحه 391- کنزالفوائد، صفحه 270- کشف الغمه، جلد 1، صفحه 76- العمدة صفحه 16 و ...
  

به نقل از پایگاه اسلامی- شیعی رشد