اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

متن کامل پیش نویس منشور وحدت اسلامى

 
منشور وحدت اسلامى امسال به دستور مقام معظم رهبرى پیشنهاد شد که این منشور از سوى مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامی تهیه و تا کنون به امضاى ۲۰۰۰ تن از علما و اندیشمندان داخلى و خارجى رسیده است . در ادامه متن کامل این پیش نویس تقدیم حضورتان می شود: 

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله رب العالمین و الصلاه و السلام على سید البشریه و مقتدا ها محمد النبى الامین و آله الطاهرین و صحبه المیامین و من تبعهم با حسان الى یوم الدین.
بر پایه ایمان به این که اسلام، امانتى نزد مسلمانان است و دفاع از حریم و مقدسات آن برهمه واجب است؛ و با ملاحظه تأکید اسلام بر پاى بندى به همه امورى که به وحدت اسلامى مى انجامد و روابط برادرانه را بین امت ها برقرار مى کند و منطق عقلانى و زبان گفت وگو را ترویج مى کند و همکارى، همبستگى، همدلى و مصالح عالیه اسلام را تحقق مى بخشد؛ و نظر به ابعاد تهاجم گسترده و ناجوانمردانه دشمنان اسلام، استکبار جهانى و صهیونیسم بر فرهنگ، ارزش ها، منافع و استقلال امت اسلامى و ضرورت بسیج همه نیروهاى مادى و معنوى در برابر این تجاوزات و دشمنى ها:
ما دانشمندان و متفکران امضاکننده این منشور، پس از آگاهى از گام هاى ارزشمندى که علماى مسلمان در گذشته، در مکه مکرمه، تهران، امان، قاهره و... برداشته اند، بر ایمان و پاى بندى عمیق خود به مبانى، اصول و شیوه هاى زیر تأکید کرده، دیگران را به التزام به آن دعوت مى کنیم:
مبانى
یکم: اسلام، دین خاتم و تنها راه اعتلاى انسانیت و امانتى نزد مسلمانان است؛ از این رو بر مسلمانان است که آن را در همه عرصه هاى زندگى، پیاده کرده و از حریم و مقدسات آن دفاع کنند و مصالح عالیه آن را بر تمامى مصلحت ها، مقدم بدارند.
دوم: قرآن مجید و سنت شریف نبوى (ص)، دو منبع اساسى قانونگذارى اسلام و سایر تعالیم آن بوده و همه مذاهب اسلامى، بر حجیت و حقانیت این دو منبع، اتفاق نظر دارند و اعتبار سایر منابع را برگرفته و مستند به این دو مى دانند.
سوم: ایمان و اصول و ارکان زیر، ملاک مسلمانى افراد است:
الف: ایمان به یگانگى خداوند متعال (توحید)؛
ب: ایمان به نبوت و خاتمیت رسول اکرم (ص) و این که سنت آن حضرت، یکى از دو منبع اساسى دین است؛
ج: ایمان به قرآن کریم، مفاهیم و احکام آن، به عنوان منبع اول دین اسلام؛
د: ایمان به معاد؛
هـ: انکار نکردن مسلمات مورد اتفاق دین و اعتقاد به ارکان اسلام، مانند: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد و... ؛
چهارم: اسلام راستین با به رسمیت شناختن اصل اجتهاد در چارچوب منابع اسلامى، اختلافات فکرى را پذیرفته است؛ از این رو بر مسلمانان است که تنوع اجتهاد ها را امرى طبیعى دانسته و به رأى دیگران احترام بگذارند.
پنجم: وحدت امت اسلامى و پاسدارى از مصالح و منافع عمومى مسلمانان، اصلى مهم و برادرى اسلامى اساس هر نوع همکارى، تعامل و همبستگى بین مسلمانان به شمار مى رود.
 
                          
چشم انداز ها
ششم: ضرورت دارد علما و اندیشمندان اسلامى موارد زیر را نصب العین خویش قرار دهند:
۱ - تلاش براى نزدیک کردن جامعه امروز اسلامى به شرایط و وضعیت صدر اسلام در راستاى گسترش برادرى دینى، همکارى و همیارى و تقوا پیشه کردن و ایستادگى در برابر چالش ها، توصیه به حق و صبر و دورى از تفرقه و کشمکش و هر چه باعث سستى و ضعف مسلمانان مى شود.
۲- الگو قرار دادن رفتار ائمه مذاهب اسلامى با یکدیگر و گسترش آن در میان پیروان امروز آنان.
۳- گسترش فرهنگ همبستگى بین مسلمانان تا جایى که همه آنها، اختلافات فکرى بین خود را پذیرفته و آن را نتیجه اجتهاد قانونمند بدانند.
هفتم: برعلما و اندیشمندان است که حرکت بیدارى اسلامى را تقویت، تعمیق و هدایت کنند و به منظور آشنایى مسلمانان با یکدیگر بر نزدیکى بین پیروان مذاهب، تحقق الفت دینى و اخوت اسلامى بر پایه اصول ثابت و مشترک اسلامى تأکید ورزند.
زمینه هاى تقریب
هشتم: تقریب مذاهب اسلامى همه عرصه هاى زندگى پیروان مذاهب را دربر مى گیرد و شامل عقاید، فقه، اخلاق، فرهنگ و تاریخ مى شود.
برنامه هاى عمومى
نهم: علاوه بر آنچه گذشت، برنامه ریزى هاى زیر هم براى تحقق تقریب مذاهب اسلامى لازم است:
۱ ـ ضرورت همکارى کامل در مواردى که مسلمانان بر آن اتفاق نظر دارند.
۲- بسیج همه نیروهاى مادى و معنوى در راه اعتلاى کلمه الله و اجراى اسلامى به عنوان استوارترین راه سعادت.
۳- موضع گیرى هماهنگ و واحد در برابر دشمنان اسلام، بخصوص در مسائلى که مورد اهتمام همه امت اسلامى است، مثل مسئله افغانستان، عراق و ...
۴- خوددارى مسلمانان از تکفیر و تفسیق یکدیگر و نسبت بدعت به هم دادن. ما به عنوان مسلمانانى که به مشروعیت اجتهاد در چارچوب منابع اسلامى باور داریم، باید لوازم و تبعات این اصل را نیز بپذیریم هر چند نظر اجتهادى دیگران، به باور ما خطا باشد. باید داورى خود درباره اختلافات را از سطح ایمان و کفر، به سطح درست و نادرست، تغییر دهیم. همچنین تکفیر دیگران به خاطر لوازم گفته یا رأى آنان که به گمان ما به انکار اصول دین منجر مى شود، ولى آنان خود این لوازم را قبول ندارند، جایز نیست.
۵- برخورد محترمانه با اختلافات، به عنوان نتیجه پذیرش تعدد اجتهاد در اسلام؛
۶- بى حرمتى نکردن به مقدسات دیگران؛ وقتى اسلام به نوعى شکیبایى دینى در مناسبات خود با سایر ادیان توصیه مى کند و از مسلمانان مى خواهد به مقدسات فکرى و اعتقادى باطل دیگران، بى حرمتى نکنند، به طریق اولى در مناسبات بین مسلمانان، براصل اجتناب از بى حرمتى به مقدسات پیروان مذاهب اسلامى و احترام به اهل بیت پاک رسول (ص) و اصحاب راست کردارش تأکید مى کند.
۷- تحمیل نکردن مذهبى خاص بر افراد توسط سازمان ها و حکومت ها با سوء استفاده از ضعف و نیاز آنان؛ با به رسمیت شناختن مذاهب اسلامى معتبر، براساس اصول یاد شده، پیروان آنها را از تمامى حقوق شهروندى برخوردار کرد.
۸- آزاد بودن در عمل به احکام شخصى؛ در مسائلى مربوط به احوال شخصیه، پیروان مذاهب اسلامى تابع مقررات مذهب متبوع خود هستند، اما در امور مربوط به نظم عمومى، قوانین جارى کشور متبوع آنان، حاکم خواهد بود.
۹- از آن جا که قرآن کریم مسلمانان را به اصل گفت وگوى منطقى با دیگران به دور از هیاهو و ایجاد رعب و به هدف دستیابى به حقیقت، دعوت کرده است، بنابراین بر مسلمانان به طریق اولى واجب است اختلافات خود را از طریق گفت وگوى مسالمت آمیز و با رعایت آداب منطقى و اخلاقى حل کرده و گام هاى عملى در این راه بردارند و به بُعد عملى تقریب و تبلور ارزش هاى آن در زندگى، اهتمام داشته باشند.
۱۰- باب بحث و گفت وگو در جنبه هاى تاریخى، عقیدتى و فقهى مورد اختلاف بین مسلمانان باز است و باید توسط متخصصان و با تکیه بر روح برادرى، بى طرفى و حقیقت جویى انجام شود. از این رو شایسته است مراکزى خاص براى گفت وگو در مسائل عقیدتى، فقهى و تاریخى تأسیس شود.
۱۱- آموزش فقه وحدت اسلامى، آداب اختلاف و مناظره هدفمند در فقه، کلام و تفسیر موضوعى و تطبیقى در فضایى از احترام متقابل و خرده گیرى نکردن نسبت به آراى یکدیگر در حوزه ها و مراکز علمى.
۱۲- احیاى مکتب هاى تربیتى پاى بند به کتاب و سنت، به عنوان وسیله اى براى کاهش گرایش هاى مادى افراطى و راه حلى جهت پیشگیرى از فریب کارى مسلک هاى نوظهور و ناآگاه نسبت به اصول اسلامى.
۱۳- اهتمام علماى مذاهب به ترویج شیوه اعتدال و میانه روى، با به کارگیرى همه ابزارهاى علمى، ملاقات ها، سمینارهاى علمى ـ تخصصى و کنفرانس هاى عمومى با استفاده از مؤسسات تقریبى و با هدف تصحیح نگاه به مذاهب اعتقادى، فقهى و تربیتى به عنوان شیوه هاى گوناگون اجراى اسلام و این که اختلاف بین مذاهب، اختلاف تنوع و تکامل است، نه اختلاف تضاد و نیز ضرورت شناخت ویژگى ها و امتیازات هر یک از مذاهب و آشنایى با ادبیات آن ها.
۱۴- مقابله با مکاتب و گرایش هاى فکرى افراطى و تندرو، متعارض با کتاب و سنت. باید ضوابط ذکر شده در بندهاى گذشته درباره شرایط اسلامى بودن گروه ها و گرایشات را در نظر داشت.
۱۵- تأکید بر مسئولیت نداشتن مذاهب اعتقادى، فقهى و تربیتى در برابر اعمال اشتباه پیروان آن ها، مانند: کشتار بى گناهان، هتک آبرو و حیثیت افراد، نابودکردن سرمایه ها و . . . و ضرورت اتخاذ تصمیماتى براى جلوگیرى از اعمالى که شکاف بین مسلمانان را بیش تر کرده و نسبت کفر وگمراهى را متوجه آنان مى سازد.
و نیز تلاش براى حذف اعمال و مسائل تحریک کننده و فتنه انگیزى که باعث خشم مسلمانان و پراکندگى آنان مى شود.
۱۶- انحصار صدور فتوا به کسانى که در شناخت کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم (ص) و علوم مربوط به آن مانند فقه و اصول، تخصص داشته، توانایى استنباط احکام شرعى از منابع آن را داشته باشند و نیز به موضوعات، اوضاع و احوال مردم و مقتضیات زمان آگاه باشند.