اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

صهیونیسم و بهائیت/۲

 

اما بشنوید از بن‌گوریون (نخست‌وزیر اسرائیل، و رئیس جناح تندرو و به اصطلاح «بازها»ی آن کشور).
بن گوریون این صمیمیت را میان رژیم اسرائیل و
قاطبه‌ی بهائیان، گسترده می‌داند. در نشریه‌ی رسمی محفل ملی بهائیان ایران می‌خوانیم: «با نهایت افتخار و مسرت، بسط و گسترش روابط بهائیت با اولیای امور دولت اسرائیل را به اطلاع بهائیان می‌رسانیم و در ملاقات با بن‌گوریون نخست‌وزیر اسرائیل، احساسات صمیمانه بهائیان را برای پیشرفت دولت مزبور به او نمودند و او در جواب گفته است: از ابتدای تأسیس حکومت اسرائیل، بهائیان همواره روابط صمیمانه‌ با دولت اسرائیل داشته‌اند.» 6

در همین راستا، اسرائیل امکانات ویژه‌ای در اختیار فرضه ضاله قرار می‌دهد که شوقی در پیام آوریل 1954 (1333) گوشه‌ای از آن را بر شمرد. از جمله اینکه، دولت اسرائیل شعبه‌های محافل ملی بهائیان بعضی کشورها (نظیر انگلیس و ایران و کانادا) در فلسطین اشغالی را نیز به رسمیت شناخت تا امکان فعالیت مستقل داشته باشند. وی سپس مطالبی را بیان داشت که نشانگر آن است که شاید رژیم صهیونیستی برای هیچ گروه دیگری این قدر اهتمام نداشته و این از ارزش و اهمیت بهائیت برای آنان حکایت دارد: «با رئیس‌جمهور اسرائیل و نخست‌وزیر و 5 تن از وزرای کابینه و همچنین رئیس پارلمان آن کشور تماس و ارتباط حاصل گردید و در نتیجه‌ اداره‌ی مخصوصی به نام اداره بهائی در وزارت ادیان تأسیس گردید و وزیر ادیان بیانات رسمی در پارلمان ایراد [کرد] و جنبه‌ی بین‌المللی امر و اهمیت مرکز جهانی بهائی را تصریح نمود و در اثر این جریانات، رئیس‌جمهور اسرائیل مصمم گردید در اوایل عید رضوان رسماً مقام مقدس اعلی را زیارت نماید.» 7
به تدریج نتایج ملاقاتهای سیاسی، جنبه‌های ملموس و عینی
خود را نشان داد. یکی از نزدیکان شوقی پس از ذکرحمایتهای حاکم انگلیسی فلسطین از بهائیان به عنایات صهیونیستها اشاره کرده می‌گوید: «الان هم دولت اسرائیل همان روش را اتخاذ نموده و دستور رسمی داده شده است که از کلیه عوارض و مالیتها معاف باشند

البته دامنه‌ی حمایتها تنها بدینجا محدود نمی‌شد، بلکه معافیت از مالیات، «بعداً شامل بیت مبارک حضرت عبدالبهاء و مسافرخانه‌ی شرقی و غربی نیز گردید... عقدنامه بهائی به رسمیت شناخته شد، وزارت ادیان، قصر مزرعه را تسلیم نمود و وزارت معارف اسرائیل، ایام متبرکه بهائی را به رسمیت شناخت.» 8
گفتنی است که
حکومت اسرائیل قصر مزرعه را برای سازمانهای دیگری در نظری گرفته بود، اما با پیگری‌های شوقی و مراجعه‌ی مستقیمش به رؤسای حکومت اسرائیل، به این فرقه اختصاص یافت .

در تقویت بهائیت، البته سران رژیم صهیونیستی نیز نقش داشتند و مثلاً پروفسور نرمان نیویچ، از شخصیتهای سیاسی و حقوقی دولت اسرائیل و دادستان اسبق حکومت فلسطینی، در زمان مسئولیتش، بهائیت را در شمار سه دین ابراهیمی (اسلام ـ مسیحیت و یهودی) به رسمیت شناخت .

در 30 سال اخیر نیز بهائیان و رژیم صهیونیستی روابط خود را ادامه داده و نسبت به گذشته، عمق و گستردگی بیشتری بخشیده‌اند که بحث از آن مجال دیگری می‌‌طلبد .

شواهد فراوان فوق، به روشنی و به نحوی غیر‌قابل تردید، از ارتباط عمیق و گسترده میان بهائیت و صهیونیسم،‌ به ویژه رژیم اشغالگر فلسطین، حکایت دارد .

عجیب است که بهائیان در سایتها و رسانه‌های مربوط به خویش، در مقابل سؤال (یا اعتراض) نسبت به پیوند این فرقه با اسرائیل، با جسارت «کبک‌وار »! ادعا می‌کنند که هیچ رابطه‌ای بین این فرقه با صهیونیسم و اشغالگران فلسطین وجود ندارد و تمرکز بیت‌العدل اعظم بهائیان در اسرائیل پدیده‌ای کاملاً تصادفی است! و هیچ ارتباطی به علائق و منافع مشترک طرفین ندارد!

این شواهد بیش و پیش از همه، حجت را بر افراد عادی بهائیت تمام می‌کند که حکم پیاده نظام، سپر خاکریز و گوشت دم توپ را برای سران فرقه بازی می‌کنند. آنان باید بدانند که رهبرانشان چه وابستگی و پیوستگی عمیقی با صهیونیستهای غاصب و خون‌آشام دارند؟‌و از تشکیلات خود بخواهند که بابت این همه وابستگی به جنایتکاران اشغالگر، توضیح قانع کننده بدهند.

با توجه به روابط وسیع و صمیمانه و اعتماد مشترکی که میان صهیونیسم و بهائیت وجود دارد. طبیعی است که جهان اسلام و آزادگان عالم، به حضور عناصر این تشکیلات در بین خود با دیده‌ی سوءظن نگریسته و با ‌آنان برخورد طرد‌آمیز پیش بگیرند و متقابلاً بدیهی است که وقتی بهائیت، کاکل خود را این گونه محکم به زلف صهیونیسم گره می‌زند، نمی‌تواند ادعا کند که استقرار مرکزیت این تشکیلات در اسرائیل، صرفاً به دلیل قرار داشتن قبور سران فرقه در فلسطین اشغالی بوده و به این دلیل است که اسرائیل به عنوان قبله‌ی اهل بهاء برگزیده شده است .

با وجود این پیوند عمیق، بدیهی است که بهائیان باید در هزینه‌هایی که اسرائیل و صهیونیسم جهانی (در برابر خروش انقلابی مظلومان و محرومان جهان ) می‌پردازند، سهیم و شریک باشند .

 

پانوشت‌ها :
1. اطلاعات سیاسی ـ
دیپلماتیک، سال 1، شماره 12، 28 خرداد 1365، ص 6 .
2. اطلاعات سیاسی، همان، ص
6.
3. شوقی‌افندی، قرن بدیع، تهران مؤسسه ملی مطبوعات امری، 3/291
.
4. بهائیان، سید‌محمد‌باقر نجفی، چاپ اول، طهوری، 1357، صص 689 ـ 691
.
5. توقیعات
مبارکه، شوقی‌افندی، تهران مؤسسه ملی مطبوعات امری، بدیع 125، ص 290 .
6. تاریخ
قیام 15 خرداد به روایت اسناد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جواد منصوری، چاپ اول .
7. اخبار امری، مرداد ـ شهریور 1333 ش. صص 4 ـ 5
.
8. سالنامه جوانان
بهائی ایران، ج 3 (108 ـ 109 بدیع) ص 130.

منبع: بهائیت، آنگونه که هست، «ایام» ویژه تاریخ معاصر، 6 شهریور 1386