اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

هتک حرمت حرمین ا ئمه (ع) و سیاست ستیزه جویی با عقاید

 

به بهانه هتک حرمت مجدد به حرمین ائمه (ع)ِ؛

 

ترویج « ستیزه جویی با عقاید » در نظام نوین جهانی

 

 

 

 

 

   امروزه بیش از گذشته شاهد هجمه های فراوان علیه عقاید و باورهای مردمی توسط گروهک ها و دول جهانی هستیم، هرچند دیر زمانی است که مقابله با اعتقادات و مسلک ها و نفوذ درون بنیان های دینی و فکری برای تخریب و براندازی پابرجااست، اما شاهد شکل گیری و تقویت سلسله برنامه های منظم و سازمان یافته برای در هم افکندن افکار و باورهای دینی و ملی از سوی منادیان صلح با تمسک به خشونت هستیم.

   با نزدیک شدن به روند جهانی شدن که بدون هیچ تردیدی آتیه پیش روی نظام جهانی نظاره گر آن خواهد بود، برخی مغلطه ها در قالب طرح و برنامه در دستورالعمل کشورهای به اصطلاح متجدد قرار می گیرد که به نوعی در جست و جوی انهدام دول یاغی و سرکوب ترور و تهاجم هستند، اما این موج منفی نگری و نگریستن به مسایل بین المللی در هاله های ابهام نه تنها مؤثر واقع نمی شود بلکه روند جهانی سازی بر بستر صلح خشونت آمیز را بیش از پیش تقویت می کند.

   عقاید و باورهای ملی و مذهبی کلیه جوامع جهانی بنابر آیین ها و فرهنگ های متنوع که ره آورد و شاخص تمد ن های جهانی هستند همه باید مورد احترام واقع شده و عرصه سلایق و عقاید را به سخره نگرفت چه بسا که به آن حمله ور شد، اما رویه ای که برای تقویت پایگاه قدرت خود خواستار مهار آرا و اندیشه ها است نخواهد توانست موجب تعامل بین المللی در شکل گیری نظام جهانی بر اساس مساوات درسایه امنیت پایدار شود زیرا که چنین مدعی، اصل مساوات  و توازن را نمی تواند بپذیرد و به دنبال به انزوا کشاندن توانمندی های قابل بروز برا ی پاک سازی موانع احتمالی و مقابله با پیدایش رقیب سرسخت است، نکته ای که جهان تک قطبی حاضر به خود می بیند.

   بدون هیچ تردیدی هجمه های اخیر صورت گرفته به اصول و مبانی اعتقادی مسلمانان بر مبنای مقابله و ستیز با عقاید امت مسلمان است و اغراضی چون آتش افروزی، ایجاد تفرقه و دشمن سازی.

   ابر قدرتی که در نزدیک به نیم قرن تخاصم با همتای شرقی خود خواب و بیداری را در بیم  و هراس گذراند و  به  تجهیز  تمامی  ارکان  نظامی، اقتصادی و سیاسی برای مقابله توفنده پرداخته است در نبود رقیب دیرین خود به سمت فرضیه سازی دشمن و شعار "  با ما یا بر ما " گراییده و اینگونه است که شاهد رویکردی جدید در نظام سلطه هستیم:

پارادایم ستیز با عقاید.

 

 

   نظام سلطه جهانی در عصر حاضر و با ورود به هزاره سوم میلادی در کنار حربه های نظامی و توان جدال جهانی شعله تخاصم را با حمله به کشورهای افغانستان و عراق برافروخت تا قدم اول را محکم برداشته و سال های آغازین هزاره را با یک عرض اندام استوار به جولان در آورد.

با این وصف نباید پنداشت که جنگاوری و پیکار مسلحانه به پایان رسیده ولی باید به خوبی به ماهیت یک فضای فکری مهم در سیاست نظام جهانی پی برد که کاریکاتور وارعضوی از آن متورم گشته وسعی بر سرایت توهم خود به سایر را دارد، هراس نسبت به گروه های ساختگی و عناصری غیر واقعی وبدین شکل همگان را از موجودی عجیب و وحشتناک بیم می دهد، در حالی که تمامی این مسایل در خط سیر راهبرد غیر عقلایی و بر اساس بنیان هایی است که سستی آن ها در گذر زمان به وضوح نمایان می شود.

   مناسباتی که امروزه به دنبال انذار دادن به جهانیان و فرا خواندن آنان در مشارکت برای انهدام واهمه بین المللی برای جلو گیری از وقوع چیزی فاجعه آفرین است، یک نوع بد بینی نسبت به عقاید را ترویج می دهدکه البته با فطرت غالب انسان ها سازگار نیست.

در میان عقاید، اعتقادات اسلامی با استقبال یک و نیم میلیاردی جهانیان آشکارا آتیه نظام جهانی را به سوی خود معطوف نموده و بنابر اصول اعتقادی، شریعت اسلام یکتا منادی سعادت بشری است و با کفر و شقاوت به مقابله برخاسته و همگان را به دوری جستن از طاغوت فرا خوانده است و رحمت و مودت رابرای ایمان آوردگان بشارت داده و سراسر نور و مهربانی است، به گونه ای که فطرت حقیقت جوی انسان ها به سوی آن مجذوب شده و سیر فزاینده اسلام خواهی را در میان ملل جهان به راه انداخته است.

   از نگاه نظام سلطه وجود عقاید برتر و متمایز سلب کننده منافع و تهدید جدی بر کلیه راهبردها و برنامه های قدرت مداری است و همین موضوع منجر به اتخاذ رویکرد ستیزه جویانه شده است.

پارادایم ستیز با عقاید در خصوص اسلام به هر روش و عملی  که موجب تفرقه  و سوء ظن در میان مذاهب اسلامی و بد گمانی بین المللی نسبت به اعتقادات آنان شود، همت می گمارد. ضمن آن که با این شیوه میزان بردباری وتعصب جهان اسلام را می سنجد تا از روزنی برای رسوخ و انهدام آن بهره گیرد. بیداری و هوشیاری مسلمانان و هشدارها و رهنمود های رهبران دینی و سیاسی لزوم بصیرت و قدرت تحلیل را خصوصا در شرایط فعلی بیش از پیش مورد تأکید قرار می دهد.

   در نهایت باید دانست نظام سلطه بنابر پارادایم ستیز با عقاید بر خورد و تضاد بین المللی را برای فرو پاشی تهدید ها ی پیش روی به کار بسته و عاری سازی کره خاکی از هرگونه مخالفت با سیاست های قدرت مطلق جهانی رامد نظر قرار داده است، تفکری بی ریشه برای افزایش حدود یکه تازی که با اصل طبیعت همخوانی ندارد و قطعا شاهد آن خواهیم بود که هرگز یک قطب مطلق در نظام جهانی به حیات دیر پایی که برای خود متصور ساخته دست نخواهد یافت.