اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

سخن حق را بی پروا بگو...

 

یوسف صدیق به چاه  انداخته می شود، روانه زندان می شود. مگر چه شده است؟ آیا جرمی جز محبوبیت نزد پدر، پاکی، تقوا و حق شناسی در میان است؟ تاریخ باز هم تکرار می شود، این بار امام کاظم (علیه السلام) روانه زندان می شود. گویا در طول تاریخ جرمی بالاتر از ایمان و تقوا، حق گویی و علاقه  به مردم وجود ندارد!
اما مگر می شود مرد حق و فکر حق را زندانی کرد؟! زندان مادامی که به علت کار بد و جنایت نباشد، به واسطه ی عمل پست و زشتی نباشد، جایگاه و مکان خوبی برای مردان خدا است. یک وقت کسی دزدی کرده، خیانت کرده، مرتکب قتل شده و لذا عدالت، او را به زندان می اندازد. اما یک وقت شخصی به جرم شخصیت و عظمت و به  واسطه ی حق گویی و حق خواهی و ایستادگی در مقابل ظلم و استبداد به زندان  می رود، این مایه افتخار و مباهات است.
این زندان، جایگاهی است که مس وجود فرد را طلا می کند. آن ها که به موجب  شرافت ذاتی و بزرگواری و حقگویی زندانی می شوند، در آن جا صاف تر و خالص تر و مصمم تر می گردند و شرفی بر شرفهایشان افزوده می شود. زیرا سختی ها و شکنجه  ها و گرفتاری هایی که  برای یک نفر در اثر حق گویی و حق خواهی و در اثر شخصیت انسانی و ملکوتی پیش می آید، ننگ و عار نیست، بلکه افتخار است. در این خصوص، کافی است که نظری به تاریخ بیفکنیم. تاریخ جهان پر از کشته شدن و زندانی شدن های شرافتمندانه است. این طور گرفتارِی ها نه تنها مایه فخر خود آن بزرگان است؛ بلکه  سند افتخار بشریت است.
مطلب دیگر این است که این گونه سختی ها و فشارها وسیله ای برای  تکمیل و تهذیب بیشتر نفس و خالص شدن گوهر وجود انسان می گردد. همان طوری که  در مقابل، یکی از چیزهایی که روحیه را ضعیف و ناتوان و اخلاق را فاسد می نماید، تنعم و ناز پروردگی است. سختی ها و مشکلات، روح را ورزش می دهد، نیرومند می سازد، فلز وجود انسان را خالص و محکم می کند. لذا رشد و نمو و به کمال رسیدن وجود آدمی جز در صحنه ی گرفتاری ها و مقابله و مواجهه با مشکلات حاصل نمی شود. این شداید و سختی هاست که قهرمان می آفریند، نبوغ می بخشد و نوابغ عظیم و نهضت های  بزرگ به دنیا تحویل می دهد.
به همین سبب امام موسی بن جعفر (علیه السلام) خطاب به شیعیان خود می فرماید: "خود را از غضب خدا حفظ کن و سخن حق را بی پروا بگو؛ هر چند نابودی تو در آن باشد. اما بدان که حق موجب نابودی نیست، نجات دهنده است. باطل را همواره رها کن؛ هر چند نجات تو در آن باشد و هرگز باطل نجات  بخش نیست و در آخر سبب نابودی است."(1)
آری، این است جرم امام کاظم (علیه السلام): آزادگی! تاریخ بازهم تکرار می شود، اما با یک تفاوت. یوسف را از زندان آزاد کردند، ولی دستگاه هارونی عاقبت امام کاظم (علیه السلام) را در زندان به وسیله ی سم به شهادت رساند.


(برگرفته از کتاب "بیست گفتار"، تألیف: "استاد شهید مرتضی مطهری" (با اندکی تلخیص و اضافات ))

پاورقی:
1ـ قال الإمام موسی بن جعفر الکاظم(علیه السلام): "أی فلان اتق الله، و قل الحق وإن کان فیه هلاکک، فان فیه نجاتک  و دع الباطل وإن کان فیه نجاتک، فان فیه هلاکک" (تحف العقول، صفحه 408)

 به نقل از پایگاه اسلامی شیعی رشد