در لحظاتی که پیکر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دفن می شد، عملا نیز توصیه او درباره ولایت علی (علیه السلام) ـ که مسیر حرکت سیاسی جامعه اسلامی را تبیین می کرد ـ دفن می شد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با ظرافتی که تنها از او باید انتظار داشت، علی (علیه السلام) را "ولی مؤمنان" معرفی کرد، نه "ولی مسلمین" و این واقعیت را تصریح کرد که کسانی که تسلیم شرایط سیاسی شده و اسلام آورده اند و اینک مسلمان نامیده می شوند، ولایت او را نخواهند پذیرفت. ولی از کسانی که به پیامبری پیامبر ایمان آورده و ولایت پیامبر را پذیرفته اند، انتظار می رود که پذیرای ولایت علی (علیه السلام) باشند.
در این شرایط، فاطمه (علیها السلام) می دید که عملا پیام و پیامبر هر دو از دست رفته اند و یا دست کم پیام پیامبر در برابر موج تجدیدنظرطلبی و ارتجاع(1) در خطر از دست رفتن است و اگر کسی در مقابل این سیل زمانگیر و ایمان برانداز مقاومت نکند، همه چیز از دست خواهد رفت. همه چیز! ... برای همیشه! ...
این چنین بود که با استواری تمام در مسجدالنبی خطاب به همه آنهایی که به موازنه های سیاسی و به قدرت جدید "آری" و به وصایای پیامبر "نه" گفته بودند، گفت: "...ما مانند کسی که با کارد و نیزه پیکرش چاک چاک شود، در برابر شما استقامت و بردباری خواهیم کرد ..."(2)
هیچ کس باور نمی کرد که دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اینگونه از جان گذشته و بی باک، برای دفاع از پیام پیامبر به پاخیزد و از هیچ فرصتی فروگذار نکند. از رویارویی مستقیم با ارتجاع تا دعوت حضوری مهاجرین و انصار، از حضور هدفمند در مسجد النبی و کنار مزار شهدا تا بیان صریح اعتراض در خطبه ها و ملاقات ها و ...
به عنوان نمونه، او در روزهای آخر عمرش و در پاسخ به ام سلمه که حال او را جویا شد، صراحتاً اعلام نمود که: "محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست."(3) در فرصتی دیگر فاطمه (علیها السلام) شبیه به همین اظهارات را به طور مبوسط و گسترده تر با زنان مدینه که به عیادت او رفته بودند، در میان گذاشت و گفت: "صبح کردم به خدا، بیزار از دنیای شما و خشمگین از مردهای شما ... وای بر اینان! چرا این منصب [جانشینی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)] را از فراز پایه های محکم و تزلزل ناپذیر رسالت و نبوت و وحی برکندند و از کسی که بر امر دنیا و دینشان خبیرتر و کارآمدتر بود، گرفتند؟ ... اینان از ابوالحسن چه عقده ای در دل داشتند؟ ... سوگندبه خدا اگر زمام مرکب حکومت که رسول خدا به او سپرده بود، در دست او باز می گذاشتند و از او دفاع و پیروی می کردند، به خوبی این مرکب را مهار می کرد ... به راستی که اگر چنین کرده بودند درهای برکت آسمان و زمین به روی آنان گشوده می شد. اما ..."(4)
و در ادامه نیز همانند آخرین شعله های شمعی که در حال خاموش شدن است، از زبان او شنیده شد که فرمود: "...اکنون بیا و بشنو! هر چه از این پس زندگی کنی، روزگار تازه ها و شگفتی های دیگری به تو نشان خواهد داد ... به راستی کار اینان شگفت آور است! اینها دنباله ها را به جای پیشروان نشاندند و پیشتازان را رها کرده و پس ماندگان را گرفتند. هان! به خدا سوگند که این کردار نابجا و ناپسند، روزگار شما را آبستن حوادثی خواهد کرد که نتایج شوم آن را در آینده خواهید دید ..." (5)
فاطمه (علیها السلام) که از هر فرصتی برای هشدار مردم زمان خود استفاده کرده بود و آنها، یا هشدار او را نادیده گرفته بودند و یا آن را نفهمیده بودند، اینک در اندیشه مردمی بود که در آینده خواهند آمد. برای آنها چه می توان کرد؟ آنها را چگونه می توان هشیار نمود؟ چگونه با آنها می توان سخن گفت؟ چگونه می توان به آنها خبر داد که پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، پیام او قربانی دسیسه اشرافیت و جاه طلبی نخبگان سیاسی و فرصت طلبی آنها که اسلام را برای خود می خواستند و جهل و ساده اندیشی مردم شده است؟ چگونه می توان صدای اعتراض خود را به گوش تاریخ رسانید؟ راستی فاطمه (علیها السلام) چه وسیله ای در اختیار داشت تا با آن اعتراض خود را به گوش خلقها و نسلها و عصرها برساند؟ او حتی از حق گریستن در سوگ پیام و پیامبر نیز محروم شده بود.
از میان صفحات تاریخ صدای اعتراض فاطمه (علیها السلام) را در میان وصیتی کوتاه می توان شنید:
"بسم الله الرحمن الرحیم
این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا بدان وصیت می کند. وصیت می کند در حالی که شهادت می دهد به یگانگی خداوند یکتا و رسالت بنده او محمد و گواهی می دهد که بهشت حق است، دوزخ حق است و قیامت بی تردید فرا خواهد رسید و خداوند کسانی را که در گورهایند، زنده خواهد کرد.
علی! منم فاطمه! دختر محمد که خدا مرا به همسری تو درآورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو در انجام کارهای من سزاوارتر از دیگرانی. مرا شبانه حنوط کن، غسل ده و کفن کن و بر من نماز بخوان و شبانه مرا دفن کن و کسی را خبر مکن. تو را به خدا می سپارم. به فرزندانم تا روز قیامت سلام می رسانم."(6)
فاطمه سفارش کرده بود که پیکرش مخفیانه به خاک سپرده شود. اختفای محل دفن پیکر فاطمه (علیها السلام) در حقیقت پیام او به تاریخ بود. پیامی به بشریت مسلمان برای همیشه تاریخ. هنگامی این پیام می توانست به همه نسلها و عصرها در عرصه تاریخ برسد که پیکر فاطمه (علیها السلام) مخفیانه به خاک سپرده شده باشد تا مردم نشانی قبر گمشده او را در داستان زندگی اندوهبار و اعتراض دائمی او به ارتجاع و استبداد جستجو کنند و بتوانند از این پنجره نگاهی نو و جدید به تاریخ اسلام و سرنوشت بشریت مسلمان داشته باشند.
بدین گونه بود که فاطمه (علیها السلام) از مرگ، زندگی و از شکست، پیروزی و از فاجعه، حماسه و از آرامش ابدی خود، حرکتی دائمی و شوری انقلابی در همه عصرها و نسلها و در بستر تمام قرون آفرید و هنوز هم قلب فاطمه (علیها السلام) در التهاب سرنوشت مسلمانان جهان می تپد و چشمهایش منتظر پرچمی است که روزی برای رهایی بشریت مظلوم و دفاع از اسلام و بازآفرینی مدینة النبی، به دست فرزندش مهدی موعود برافراشته گردد.
امروز نیز چون همیشه، هر که در اندیشه رنج انسان و بشریت تحت ستم است، باید به راز قبر پنهان، سینه گدازان، اشک فروان و آه سوزان فاطمه (علیها السلام) بیندیشد و سخنان او را زمزمه کند و در حد خویش پیام فاطمه را به گوش جهانیان برساند ...
برگرفته از کتاب "شهر گمشده؛ فاطمه چه گفت ...؟ مدینه چه شد ...؟"، نوشته محمدحسن زورق)
پاورقی ها:
1ـ اینان کسانی بودند که به حکم آنکه در برابر گفتار رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، نظر خویش را هم به حساب می آوردند و در دوران قدرت، با کنار نهادن حکم خدا و رسول، به پندار خود عمل می نمودند، گویا تجدید نظر طلب هستند و از آنجا که پس از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به راه و رسم عرب جاهلی روی آوردند، مطابق تعبیر قرآن کریم، واپس گرا و مرتجع نامیده شدند.
2- منابع اهل سنت: بلاغات النساء، صفحه 14- جواهر المطالب فی مناقب الامام علی، جلد 1، صفحه 160
منابع شیعه: دلائل الامامة، صفحه 116- مناقب آل ابی طالب جلد 2 صفحه 50 - احتجاج، جلد 1، صفحه 138- کشف الغمه، جلد 2، صفحه 112 و ...
3ـ منابع شیعه: مناقب آل ابی طالب، جلد 2، صفحه 49- جامع الأخبار، صفحه 91 و ...
4ـ منابع اهل سنت: بلاغات النساء، صفحه 19- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد 16، صفحه 234 و ...
منابع شیعه: معانی الاخبار، صفحه 354- کشف الغمه، جلد 1، صفحه 492- احتجاج، جلد 1، صفحه 108 و ...
5ـ منابع اهل سنت: بلاغات النساء، جلد 1، صفحه 9 - نثر الدر، جلد 1، صفحه 264
منابع شیعه: دلائل الإمامه، صفحه 41- کشف الغمه، جلد 1، صفحه492- احتجاج طبرسی، جلد 1، صفحه 108- امالی شیخ طوسی، صفحه 374
6- منابع شیعه:بحارالانوار، جلد 43، صفحه 214- بیت الاحزان، صفحه 18و ...
فرازهائی از وصایای صدیقه طاهره (علیها السلام)، به انحاء گوناگون در منابع اهل سنت ذکر گردیده است، به عنوان نمونه، تعدادی از منابع معتبر اهل سنت که به مسأله تدفین شبانه آن حضرت اشاره می کنند، عبارتند از: صحیح بخاری، جلد 5، باب غزوه خیبر، صفحه 139(چاپ سلطان عبدالحمید)- صحیح مسلم، باب "قول النبی لا نورث"، حدیث 1759- طبقات ابن سعد، جلد 8، صفحه 29 و 30- التنبیه و الاشراف، جلد 1، صفحه 106- سیر اعلام النبلاء، جلد2، صفحه 127و 128- اسد الغابة، جلد 3، صفحه 398- سنن بیهقی، جلد 4، صفحه 29 و 31- استیعاب، جلد 2 صفحه 114- خلاصه وفاء الوفاء، جلد 1، صفحه 259 و ...
به نقل از پایگاه اسلامی شیعی رشد
یادگار امام راحل گفت: وجود اهل بیت(ع) به خصوص امیرالمومنین(ع)، سیدالشهدا(ع) و فاطمه زهرا(س) ملاک وحدت و مظهر ملی ایرانیان است. آنهایی که خدای ناکرده این مظاهر را مورد خدشه قرار میدهند، نمیدانند که نخ تسبیح وحدت ملی را پاره میکنند.
به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی طی سخنانی در مراسم بزرگداشت قیام پانزه خرداد در جمع هزاران نفر از زائران و مشتاقان امام راحل در حرم مطهر بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی، با گرامیداشت یاد و خاطره امام(ره)، شهدای انقلاب و فرزندان امام و همچنین یاد آیتالله العظمی فاضل لنکرانی و آیتالله توسلی به تبیین یکصدسال آزادیخواهی ملت ایران پرداخت و اظهار کرد: مردم ایران مدتها پیش از تاریخ انقلاب و مشروطه و از همان زمانی که گفتمان جدید آزادی، استقلال و نفی استبداد در دنیا مطرح شد، تلاش عظیمی در راه کسب آزادی و استقلال کردند و در این راه شهدای بسیاری دادند.
وی به ناکامی مردم ایران در دوران مختلف مبارزه اشاره کرد و گفت: در داستان مشروطه این فریاد استقلالطلبی و آزادیخواهی مردم ایران است که با همه وجود در تمام ایران جلوهگر اما به استبداد رضاخانی منتهی میشود. در جریان نهضت ملی نیز فریاد آزادیخواهی در دل و جان مردم طنینانداز اما متاسفانه این حس هم به استبداد محمدرضاشاهی منجر میشود.
وی افزود: این توفیق همواره از مردم ایران گرفته میشد که بتوانند آزادیخواهی خود را منصه ظهور برسانند. آنان همواره به بنبست میرسیدند. بنبستهایی که یا توسط خارجیها ایجاد شده بود و یا توسط مزدوران داخلی سرسپرده.
یاد گار امام راحل استقلالطلبی، آزادیخواهی و دینداری را سه آرمان همیشگی مردم ایران دانست که در طول دوران پیش از 15خرداد به صورت جداگانه و در قالب شخصیتهای مختلف به مرحله توفیق نزدیک شده بود و خاطرنشان کرد: سه مفهوم استقلالطلبی، آزادیخواهی و دینداری هر زمان با هم همراه بوده جنبش ایجاد کرده و هرگاه جدا از هم بوده به شکست انجامیده است.
وی افزود: مردم ایران در قالب یک شخصیت دینی هم آمال آزادیخواهانه، هم استقلالطلبی و هم وجه قوی دینداری را یکجا میدیدند. یک نفر نماد این هر سه آرمان تاریخی ملت ایران بود.
سیدحسن خمینی با بیان اینکه " مرجعیت شیعه از دیرباز محلی برای رجوع مردم و گرهگشایی مشکلات آنان بود" اظهار کرد: دوره افول مرجعیت دوره افول تاریخ ایران بوده و برعکس دوران اقتدار و ظهور مرجعیت قوی اوج افتخار و سربلندی ایرانیان میباشد. در دوره نهضت تنباکو یک اندیشمند توانا در برابر نفی استقلال و وابستگی ایران ایستاد که این به دلیل دانش اسلامی، بینش والا و جهانبینی دقیق میرزای شیرازی بود.
وی افزود: اگر تلاش روحانیت نبود بیتردید مشروطه شکست میخورد و دست آوردهای ابتدایی را هم که به دست آورده بود یا به دست نمیآورد و یا از دست میداد. در دوران بعد از جنگ جهانی دوم نیز وقتی آذربایجان در جریان پیشهوری در آستانه جدایی از ایران قرار گرفت و دولت مرکزی قوی نبود که بتواند کشور را حفظ کند، فوت یک مرجع مقتدر توانست استقلال کشور را حفظ کند.
وی تصریح کرد: مرجعیت حق بزرگی بر گردن تمامیت ارضی ایران دارد. اگر عنصر مرجعیت نبود شک نکنید که باقی ماندن آذربایجان در ایران بزرگ، سخت و دست نیافتنی بود. سالها بعد از این قضیه تا زمانی که آیتالله بروجردی زنده بود، مبانی بیدینی جرات حضور نمییافتند. اما وقتی ایشان رحلت کردند، دست اندرکاران رژیم گذشته به غلط تدبیر کردند که شاید بتوانند بساط دینداری را برچینند.
یادگار امام راحل افزود: پرچمداران رژیم گذشته، حتی مخالف دینداری ساده بودند. سلسله پهلوی یک جریان کاملا دینستیز و دینگریز بود و برای مقابله با مظاهر دین همهگونه تلاش کرد. آنها با برنامه و تدبیر میخواستند در مرحله اول دین را کنار بگذارند و در مرحله دوم فرهنگ غرب را جایگزین آن کنند.
وی در ادامه با بیان اینکه " شاه قلع و قمع 15 خرداد را مبارزه بزرگ خود میخواند" اظهار کرد: آنها با کشتارهای وحشیانه میخواستند برای همیشه یک عنصر کلیدی را که حافظ استقلال، آزادی و دینداری مردم ایران بود از سر راه بردارند. اگر این امر اتفاق میافتاد، جامعه ایران یکی از بن مایههای خود را از دست میداد.
وی نهاد مرجعیت را عامل پیوند همه اقشار و اقوام جامعه دانست و گفت: نهاد مرجعیت به عنوان یک نهاد غیررسمی تنها و تنها در قلوب مردم نفوذ دارد. این نهاد را نمیتوان با دستورات وقت و بیوقت حاکمیت گسترش داد و یا محدود کرد.
سیدحسن خمینی در ادامه به تشریح تفاوت انقلاب اسلامی با دیگر انقلابها پرداخت و تصریح کرد: انقلاب روسیه انقلاب گرسنگان، انقلاب فرانسه انقلاب روشنفکران و انقلاب چین انقلاب طیف کودتا بود و انقلاب اسلامی متفاوت از همه انقلابها یک انقلاب فرهنگی بود. زمانی که انقلاب به پیروزی رسید تنها یک قشر در عرصه انقلاب حضور نداشت، همه قشرها از بازاری گرفته تا کارگر، از دانشگاهی گرفته تا صنعتگر و از غنی گرفته تا فقیر همه در صحنه بودند و عامل اتحاد اینها روحانیت و در راس آن نهاد مرجعیت بود. نهادی که برای دشمنان ناشناخته و برای مردم شناخته شده بود.
وی اظهار کرد: قوام مرجعیت بعد از وفات آیتالله بروجردی توانست انقلاب را به رهبری امام خمینی به پیروزی رساند. 15 خرداد از این حیث یک نقطه عطف تاریخی است که باعث نهادینه شدن استقلالخواهی، دینداری و آزادیخواهی شد و با رهبری یک نماد وحدت این سه آرمان تاریخی طوفانی به پا شد که انقلاب اسلامی نام گرفت.
وی در ادامه با اشاره به نقش اهل بیت پیامبر(ص) در اتحاد ملی مردم ایران تاکید کرد: وجود اهل بیت(ع) به خصوص امیرالمومنین(ع)، سیدالشهدا(ع) و فاطمه زهرا(س) ملاک وحدت و مظهر ملی ایرانیان است. آنهایی که خدای ناکرده این مظاهر را مورد خدشه قرار میدهند نمیدانند که نخ تسبیح وحدت ملی ایران را پاره میکنند.
یادگار امام راحل در ادامه خاطرنشان کرد: 15 خرداد کانون اتصال به جریانهای تاریخی در یک فرد و یک نهاد و یک بستر است که حتما توفیق زیادی در برداشت و در آینده نیز دربرخواهد داشت.
وی گفت: امروز جامعه ما باز هم نیاز به نهاد مرجعیت به عنوان بستر اتحاد و کانون معنوی دارد. باید باز هم مراجع به عنوان مظهر آزادی، استقلالطلبی مدافع حقوق ملت و دینداری باشند. اگر اینگونه باشد، حتما سعادت مردم تامین خواهد شد.
وی در پایان به خدمات و تاثیر عمیق موسس حوزه علمیه قم بر تاریخ معاصر اشاره و خاطرنشان کرد: اگر حوزه علمیه قم نبود امروز بحرانی در ایران پدید میآمد که باید از آن به خدا پناه برد.
این مراسم با حضور اقشار مختلف مردم، مسوولان لشکری و کشوری، علمای اعلام و آیات عظام مراجع تقلید از جمله آیتالله صانعی برگزار شد.
رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی (ره)در سخنان نغز و کلام دلنشین خود همواره امت اسلامی را به وحدت و انسجام در برابر بیگانگان ، ملحدان و دشمنان داخلی و خارجی دعوت میکردند و مسلمانان را از هرگونه تفرقه و اختلاف افکنی برحذر میداشتند.
بنیانگذار جمهوری اسلامی با تاکید بر حفظ وحدت مسلمانان فرموده اند: مسلمین باید ید واحده باشند بر ضد همه ستمگران. امروز رمز پیروزی شما وحدت کلمه است. شما امروز احتیاج دارید به وحدت کلمه، امروز بیشتر از دیروز احتیاج دارید و فردا بیشتراز امروز. اصولا دعوت به اسلام، دعوت به وحدت است.
حضرت امام خمینی(ره)، هم چنین تاکید فرموده اندکه از نظر اسلام، نژاد، زبان به خودی خود ارزشی ندارد و همه مسلمانان صرف نظر از نژاد و قومیت از همه حقوق اسلامی برخوردارند.
ایشان در اینباره میفرمایند: من مکرر اعلام کردم که در اسلام نژاد،زبان قومیت و ناحیه مطرح نیست .تمام مسلمین، چه اهل سنت و چه شیعه، برادر و برابر و همه برخوردار از همه مزایا و حقوق اسلامی هستند. سنی و شیعه مطرح نیست در اسلام، کرد و فارس مطرح نیست در اسلام، همه برادر با هم هستیم.
بنیانگذار جمهوری اسلامی هم چنین با تاکید بر ضرورت حفظ اتحادو یکپارچگ مسلمانان فرمودند: همه میدانیم وحدت ملت چه اثرهای معجزه آسایی داشته است و دارد و در مقابل، تفرقه و تنازع چه نکبتهایی به سر مسلمین در طول تاریخشان آورده است.
پیر جماران، فلسفه وجودی دین اسلام را ایجاداتحاد و همبستگی در تمام دنیا برای به وجود آمدن یک امت واحده اسلامی میدانند:"اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را، عرب را، عجم را، ترک را،فارس را، همه را با هم متحد کند و یک امت بزرگ به نام امت اسلام در دنیا برقرار کند."
حضرت امام خمینی ( ره ) از تمام جناح ها، دستهها و گروه های سیاسی می خواهند که اتحاد و یکپارچگی خود را در راه سعادت ملت و کشور حفظ کنند:
"اینجانب با کمال تواضع، دست خود را به طرف تمام جناحها که در خدمت اسلام هستند دراز میکنم و از همه استمداد میکنم که با هم پیوستگی همه جانبه، در راه بسط عدالت اسلامی که یگانه راه سعادت ملت است کوشا باشند."
به نقل از ایرنا
رییس تشخیص مصلحت نظام در بیست و یکمین اجلاس بین المللی گفتمان مذاهب اسلامی رسالت اسلام را ایجاد صلح و دوستی در جهان دانست.
هاشمی رفسنجانی که به عنوان مهمان ویژه در این مراسم شرکت کرده بود، از مسلمانان جهان خواست تا اجازه ندهند ایالات متحده آمریکا همچنان به غارت منابع طبیعی کشورشان ادامه دهد.
رییس مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: باید برای تحکیم و تقویت جهان اسلام به یکدیگر متحد شویم و نباید بهانه گیری کنیم بلکه باید اختلاف ها را با گفت و گو و مذاکره برطرف کنیم.
وی تدوین میثاق نامه ای برای گفت و گو را از انتظارات اصلی اجلاس گفتمان مذاهب اسلامی ذکر کرد و گفت: مبانی و اصول میثاق نامه را باید از قرآن کریم بگیریم که اصل اول آن مشورت است.
در همین راستا، ملک عبدالله، پادشاه عربستان در مراسم افتتاحیه این اجلاس گفت: افراط گرایی چالشی برای دنیای اسلام است که به روحیه صلح طلبی و اهداف عالی دینی حمله می کند.
ملک عبدالله، با اشاره به اهمیت گفتگوی مذاهب اظهار داشت: افراط گرایان در نظر دارند تا با اقدامات خود به طبیعت صلح جو و آرام اسلام در جهان خدشه وارد کنند.
پادشاه عربستان همچنین افزود: همه اینجا جمع شدیم تا به جهانیان بگوییم که ما صدای عدالت، عزت و ارزش های انسانی هستیم، ما صدای همزیستی و گفتگوی منطقی و عادلانه هستیم.
به گزارش خبرگزاری بی بی سی، وی یکی از اهداف این اجلاس را مبارزه با چالش ها و جهل و نادانی دانست و تاکید کرد: ما با غلبه بر این مشکلات می توانیم پیام صلح و دوستی اسلام را به همه ملت های جهان برسانیم.
بیست و یکمین اجلاس وحدت اسلامی با حضور صدها نماینده مسلمان از روز گذشته (15 خرداد) به مدت سه روز با هدف بررسی مشکلات مسلمانان و وحدت اسلامی در مکه مکرمه عربستان آغاز به کار کرد.
|
امام خمینی(ره) به عنوان رهبر و بنیانگذار انقلاب عظیم مردمی و اسلامی در تاریخ معاصر نقش بسزایی را در رهانیدن انسان از یوغ طاغوت و احیای ارزشهای اصیل انسانی داشته و سرمنشا حیاتی دوباره در کالبد خشکیده بشریت بوده است؛ چنانکه با گذشت حدود دو دهه از عروج ملکوتیاش روز به روز بر مریدان و شیفتگان افکار و وجود گرانقدر و همیشه جاویدش افزونتر میشود.
بزرگ مردی که نفس قدسیاش پیام نبوت را بر جان تشنه و حقیقتطلب انسان امروز بازخوانی میکرد. او که جرأت مقابله و رودرویی با مزدوران و ستمگران را در کردار و گفتارش در وجود انسان دمید و با تأکید بر وفاق امت اسلامی و وحدت ملی پیوندی ناگسستنی را در میان مسلمانان به ارمغان آورد و با حمایت مداوم از برادران دینی و کشورهای مسلمان به خصوص فلسطین- پاره تن اسلام- فحوای آیه «واعتصموابحبل الله جمیعا ولا تفرقوا و ذکروا نعمه الله علیکم اذ کنتم اعداء فألف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته اخوانا» 1 را به خوبی متجلی ساخت. پس از سپری شدن چهارده قرن از حکومت پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی (ص) دنیا هر آینه به سمت و سوی قدرتطلبی و سلطهگری و تسلط قوی بر ضعیف کشانده میشود و بر تعداد ایدئولوژیهایی که در ظاهر خود را ضامن سعادت بشری میدانند اما در باطن تأمین کننده خواسته استثماری دول یاغی و سلطهطلب هستند اضافه میشود، تفکراتی موهوم که تنها به برجستهسازی ارزشها پرداخته به گونهای که وسیله هدف را توجیه میکند و انسان از کمال غافل میشود تا فقط خود را با دنیای آزادی و... بفریبد و زندگی فراخ دنیوی سرشار از امیال فردی شود بدون آن که از ماهیت زندگی و فرجام انسان شعوری باقی مانده باشد. گویی با تکامل دانش و تزاید علوم معرفت بشری عقیم مانده و هر قدر که بر رشد تکنولوژی افزوده میشود از معرفت بشری کاسته میشود. ظهور آفتاب روحانگیز الهی در عصر نخوت و نفاق در تلاطم و رویارویی غرب و شرق برای ربودن هژمونی جهانی بارقه امید را در دل مستضعفان جهان گشود. خورشید قرن که وجود مبارکش را برای به اهتزاز در آوردن پرچم جمهوری اسلامی و حاکمیت عدل الهی و تبعیت از اصول تبیین شده در کتاب آسمانی و وحیانی اسلام و پیروی از سنت رسول اکرم (ص) و تمسک جستن به ائمه اطهار (ع) قرار داد. بزرگ مردی که رضایت خالق مبنای نگاه ژرفاندیشش بود و خود را در قبال همنوعان مسئول میدانست: «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» 2. امام و رهبر و ولیامر مسلمین جهان، خمینی کبیر، آن انسان فرزانه که به انسان کرامت بخشید و منزلت وجودی بشریت را بر تارک هستی صلا زد تا جایگاهش همانی باشد که باید، خلیفه خدا بر زمین و اشرف مخلوقات که حقتعالی در مقامش می فرماید: «و نفخت فیه من روحی» 3.
بیهیچ تردیدی تبعیت جستن از سیره پیامبر اعظم (ص) توسط مردی از سلاله پاک رسول خدا امری واضح و مبرهن است که بدون رهنمودها و مسلکهای سیره جد بزرگوارش که کائنات در قلمرو پیام آوریاش از زلال اندیشههای افلاکی بهره گرفته است ایجاد هرگونه تحول و در انداختن طرح برای ایجاد جامعه آرمانی و سعادت بشری غیر ممکن و ناشدنی است. عالم خلقت و هر آن چه رنگ هستی به خود دارد متعلق به ذات اقدس خداوند است و هستی و نیستی به فرمان او معنا میابد. سرفصل گیتی بر مدارحق بنا گشته و منادیان احکام و دستورات الهی پیامبرانند، کسانی که رسول ظاهریاند و بیداری انسان با همآوایی رسول باطنیاش (عقل) با فرستاده آفریدگار رقم می خورد. پیامبر اعظم (ص) به عنوان خاتم المرسلین عصاره خلقت است و واسطه فیض الهی در زمین، نماد رأفت و مهربانی، الگوی ایثار و مقاومت و نمونه حقجویی و حقطلبی و چه کسی بهتر و والاتر از رسول اکرم(ص) میتواند الگوی یک معمار و بنیانگذار انقلاب همهجانبه اسلامی باشد: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه». امام خمینی (ره) همچون جد بزرگوارش در مصیبتها و دلتنگیها تنها توجه و اتکالش به خداوند متعال بود و به استعانت و یاری حق پایداری داشت و هرگز به پشتیبانی و حمایت ارگانها و مراکز و مجامع مختلف دل نبست و در کوران حوادث و بیاعتناییها، سنگاندازیها و مجادلههای کوردلان مریض تنها توکل به خالق مقتدر داشته و با هرگونه استبداد و دیکتاتوری مخالفت میورزید. هرگز به دل یأس راه نداد و هماره از عنایات الهی و امدادهای غیبی بهره مند گشت و این همه به علت عزم راسخ ایشان بود که جان و هستیاش را در راه دوست گذاشت و تمامی مجاهدت و تلاش انقلابی خود را با کمال تواضع اینگونه بیان کرد: «این وظیفه یک مسلمان است که علیه ظلم و ستم بایستد و نمیتواند احساس خاصی را برای او به همرا ه داشته باشد. من به وظیفه خود عمل کردهام و منتی بر سر اسلام و مردم ندارم». انقلاب اسلامی گنجینهای پر بها از شیوه حکومتی رهبر عالیقدر خود دارد تا همواره ملت و دولت از مواهب آن بهره برده و درعمل پیاده سازند. فرزانهای که به مال و جاه دنیا دل نبست و لحظات گرانقدر خود را اسیر دنیاپرستی نساخت و خود را از تن آسایی و بیتفاوتی در مقابل دیگران بر حذر داشت. انسان والایی که آگاهی و بصیرت را از ذات الهی به ودیعه گرفته و وجود نورانیاش را سرشار از منزلت و هوشیاری کرد و با دوراندیشی و درایت و تجهیز به مکارم اخلاقی جامعه را به سمت صلاح رهنمون شد. آن حضرت میفرماید: «انبیا (ع) به معنویات کار دارند و حکومت و سر رشته داری دنیایی مطرود است و انبیا و اولیا از آن احتزاز می کردند و ما نیز باید چنین کنیم اشتباه تأسفآوری است که نتایج آن به تباهی کشیدن ملتهای اسلامی و باز کردن راه برای استعمارگران خونخوار است، زیرا آن چه مردود است حکومتهای شیطانی و دیکتاتوری و ستمگری است که برای سلطهجویی و انگیزههای منحرف و دنیایی از آن تحذیر نمودهاند جمعآوری ثروت و مال و قدرتطلبی و طاغوتگرایی است و بالاخره دنیایی است که انسان را از حقتعالی غافل کند و اما حکومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعی همان است که مثل سلیمان بن داود و پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) و اوصیای بزرگوارش برای آن که کوشش میکردند از بزرگترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است، چنان چه سیاست سالم که در این حکومتها بوده از امور لازمه است». 5 در سیره رسول اکرم (ص) میبینیم که دنیاطلبی امری مذموم است و هوشیاری و اقدامات به جا در حکومتداری آن حضرت که تجمیع دیانت در کنار سیاست بود کاملا مشهود است. نگرشی که دنبالهروی در مسیر مالاندوزی و تبدیل شدن آن به هدف را مطلوب نمیداند و معتقد به این است که تمامی اعمال انسان باید او را به هدف و مقصد اصلی که رسیدن به کمال است سوق بدهد. او را از یاد خدا غافل نسازد و موجب تباهی و فساد نشود. سیره رسول خدا برای مبارزه با مصرف تظاهری چنین بود: «نهی از اسراف، فرمان خراب کردن تاکستانهای اشراف طوایف، نفی ربا، جلوگیری از ساختن خانههای مجلل، ترویج فرهنگ سادهزیستی، مقابله با تظاهرات اشرافی، تغییر نگرش به زنان، سادهزیستی، نپذیرفتن هدیه از اشراف در معاشرت با مردم، بی توجهی به سلسله مراتب منزلتی و ...».6 امام بزرگوارمان در حیات طیبه خود توجه به خداوند متعال را ملاک زندگی شرافتمندانه قرار داده بود و همین مسأله سبب شده بود تا پایان عمر مبارک خود از زنده دلی دور نماند و صلابت وی در اثر ایمان و خلوص قلب کاملا عیان بود. پیامبر (ص) میفرماید: با یاد خدا دلها زنده میشود و مرگ دلها در فراموشی خداست.
پاورقی: 1) آلعمران (3) آیه 103 2) اصول کافی، ج2 ص 163 3) حجر(15) آیه 29 4) احزاب (33) آیه 21 5) وصیتنامه سیاسی الهی امام خمینی (ره) 6) روزنامه جمهوری اسلامی 8 خرداد 1385 |
سال نوآوری و شکوفایی در امتداد سال وحدت اسلامی و سال پیامبر اعظم(ص)
سحر بیان مقام معظّم رهبری مدظله العالی و تسلّط ایشان به انواع فنّ بیان و تبحّرشان در استفاده از کلمات و خلق و ایجاد و ابداع واژگان و اصطلاحات نو و جدید به گونهای است که هر کس میتواند به قدر توان خویش از آن حظّ و بهره برد، یک اقتصاددان از فرمایشات معظّمله به همان اندازه بهره میگیرد که یک سیاستمدار از سخنان ایشان استفاده میکند ؛ یک ادیب از جمله جمله و کلمه به کلمهی فرمایشات معظّمله همان اندازه محظوظ میشود که یک فرهنگی و مبلّغ دین از فرمایشات ایشان نکات و راهکارهای عملی برمیگیرد.
آن چه در این نوشته میآید هم در حقیقت برگرفته از این اصل و ویژگی سخنان معظّمله است. دانشجو و دانشآموخته رشتههای تجربی و فنّی برداشتی دارد که کاملاً متفاوت با برداشت دانشجو و دانشآموخته رشتههای انسانی و طلبه علوم دینی است و در عین تفاوتِ برداشتها ، همه و همه قابل انطباق با فرمایشات معظّمله نیز خواهد بود.
در نگاهی سطحی، نام گذاری سالها در آغازین روز بهار از سوی مقام معظّم رهبری پایانی است بر عنوان سال قبل و شروع بحثی جدید و عنوانی تازه (صرف نظر از اینکه نام گذاری هر سال از طرف معظم له خود نوعی ابتکار و نوآوری است) امّا اگر قدری با تأمّل به این نام گذاریهای صورت گرفته از طرف معظّمله دقّت شود در مییابیم که چه بسا دو سال یا بیشتر در امتداد هم نامگذاری شده است و در واقع یکی مکمّل دیگری است .
به عنوان مثال سال 87 از طرف ایشان به عنوان سال نوآوری و شکوفایی نامگذاری شده است . شاید در نگاه اول ، این سال جدای از سال وحدت ملّی و اتّحاد اسلامی و سال پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم به نظر آید ، امّا با اندکی دقّت در اتّفاقات و حوادثی که چند سالی است در جهان پیرامون ما اتّفاق میافتد میتوان به رابطهی این نامگذاریها با هم و دقّت و لطافت نهفته در آن توسّط معظّمله پی برد.
امروز در تورّق روزنامهها به این عنوان برخوردم " فراتر از فتنه ؛ فیلمی در پاسخ به فیلم سراسر موهن فتنه ." (در همین جا لازم میدانم توجه سازندگان این فیلم را به این آیهی شریفه از قرآن کریم جلب کنم که : وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ (سوره مبارکه انعام ، آیه شریفه 108) که البته خود بحثی جدا و مفصّل میطلبد.
از اقدام زشت و موهن سیاستنَدار هلندی در ساخت فیلم ننگین " فتنه " مدتّی میگذرد و شاید کمتر کسی است که از اصل خبر و محتوای فیلم بیخبر باشد. فیلمی که درصدد است اسلام را دینی خشن و تروریست جلوه دهد.
در سال گذشته و سالهای قبل از آن هم متأسّفانه شاهد بودیم که دست پلید دنیای کفر و الحاد ، همان داعیهداران حکومت جهانی و طرفداران دروغین آزادی بیان و حافظان جعلی کرامت بشری در اقداماتی موهن و سخیف دست به تولید و ارائه فیلمهایی همچون 300 زدند که خوشبختانه با واکنش و عکسالعمل تند و به موقع جهان اسلام و مسلمانان غیور مواجه شد. اگر چه معتقدم حجم و عمق فاجعه بسیار فراتر و به مراتب گستردهتر از این حرکاتِ خودجوشِ جهان اسلام بود و میشد بهتر و قاطع تر به این اقدامات پاسخ داد که در این میان می توان ساخت و تولید فیلمهای مستند تاریخیای که در پاسخ به آنها ساخته شد را به عنوان روزنهی امیدی در این زمینه دانست.
نکته قابل توجّه آن که به یقین این نوع رفتارها و حرکاتِ موهن که نشان از عجز و درماندگی نظام سلطه و سردرگمی پیروان دروغین مذاهب آسمانی و مقدّس دارد،در حقیقت شاخ و برگ همان اهانتها و هتک حرمتهایی است که پیش از این در حدود 1400 سال قبل به وجود نازنین پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله و سلّم و ائمّه هدی علیهم السّلام و قرآن کریم و در یک کلام اسلام و هر آنچه بویی از اسلام و مسلمانی دارد، میشد.
گزاف نگفتهایم اگر وقوع این حرکات زشت را هم بی پایان بنامیم و بدانیم و همچنان منتظر اشکال و اشباه این نوع اهانتها باشیم؛ اگر چه بزرگترین آرزوی قلبی هر مسلمانِ معتقد و مؤمن به خدا و مجذوب وجود نازنین پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم این است که هیچ گاه شاهد چنین اعمال و رفتاری نباشد و همه به نوبهی خود موظفند تا هر چه در توان دارند برای جلوگیری از انجام مجدّد چنین وقایع و فجایعی به کار گیرند ؛ امّا واقعیّت آن است که تا زمانی که اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین در جهان مطرح است و هر روز بر تعداد گروندگان به این دین آسمانی افزوده میشود و تا زمانی که حتی یک نفر از مسلمانان وجود دارد و تا زمانی که صدای لا اله الا الله و محمّدا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم از منارههای مساجد به گوش میرسد،این اهانتها هم وجود دارد و چه بسا به خاطر ترس و واهمه ای که دنیای مستکبر و مغرور از تحقّق آیاتی چون : وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً ،(سوره مبارکه نور ، آیه شریفه 55) دارد بر وسعت و حجم آن اهانتها و بیشرمیها نیز افزوده خواهد شد و البته هر روز به شکلی و گونهای جدید و مدرن تر.
اگر در قرون گذشته ابولهبها و ابوجهلها و ابوسفیانها با تحریک مسلمانانِ سست ایمان و کفّار طمّاع شکم پرست، به جنگ و ستیز با وجود نازنین پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله و سلّم و نومسلمانان راستین میپرداختند و دندان آن وجود نازنین را میشکستند و خاکروبه بر سر ایشان میریختند و انواع اهانتها میکردند، امروزه هم با تحریف تاریخ و ساخت و تولید فیلمهای موهنِ سراسر دروغ و کشیدن کاریکاتور و نوشتن داستانهای ساختگی و تجدید چاپ کتابهایی چون آیات شیطانی و اعطای مدال به نویسنده مرتدّ و منفور آن و سوزاندن قرآن کریم و به سخره گرفتن مناسک مذهبی مسلمانان و هتک حرمت حرم امامان معصوم علیهم السلام و... به مبارزه با اسلام و در رأس آن وجود نازنین پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم برخاستهاند و در این راه حدّ و مرزی هم نمیشناسند.
در تفاسیری که گاهی از سوی برخی به اصطلاح صاحبنظران و روشنفکران کج سلیقه مطرح میشود میبینیم و میشنویم که همچون گذشته برخی در جفای به ملّت سنگ تمام گذاشتهاند و سالی که مدبّرانه از سوی مقام معظم رهبری به نامی مزیّن شده است را در یک یا چند مورد و برگزاری چند سمینار و کنفرانس و میزگرد و همایش و ... منحصر میکنند و از انبوه کارهایی که میتوان در پرتو استفاده از این نام و به برکت همگانی بودن و همه شمولی آن و بسیج و آمادگی همه اقشار ملّت انجام داد غافلند و کشور و ملّت را از اوج گرفتن به سمت و سوی آرمانهای متعالی مدنظر معظم له باز میدارند.
خلاصه کردن سال نوآوری و شکوفایی در چند رشته دانشگاهی و فنّی و صنعتی مطمئنا همه آن چیزی نیست که معظم له انتظار دارند؛ بلکه عمق این نامگذاری فراتر از شکوفایی در چند رشته علمی و صنعتی و فنّی است. اگرچه همهی اینها در جای خود بسیار مهمّ و اساسی است.
آن چه به بحث ما مربوط میشود و بیارتباط با سال نوآوری و شکوفایی هم نیست آن است که سال 87 در حقیقت سالی است برای گذر از برخورد منفعلانه با اهانتهای مکرّر غرب و به دست گرفتن ابتکار و خلاّقیت و نوآوری در دفاع از اسلام و وحدت امّت اسلامی و پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم و شکوفایی همه استعدادهای موجود در این زمینه.
در بیانی روشنتر باید گفت : آن چه انتظار میرود آن است که هنرمندان متعهد در عرصه فیلم و سریال و نویسندگان زبده و خبره و مطّلع و البته متعهّد باید با استفاده از منابع معتبر و تاریخی با ساخت و تولید انبوه فیلمهای مستند سینمایی ابتکار عمل را در شناساندن واقعیّات اسلام به جهانیان به دست گیرند و از برخوردهای منفعلانه در این زمینه بپرهیزند و این دقیقاً همان چیزی که مقام معظّم رهبری در پیام خود خطاب به امت بزرگ اسلام در محکومیّت حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی در تاریخ 12/12/1386 بر آن تکیه و تاکید کرده و فرمودند : ملتها و دولتهای اسلامی ندای مظلومیت فلسطینیان مظلوم را به سراسر جهان برسانند و وجدانهای خفته را بیدار کنند ایا ملت امریکا می داند که زمامدارانش اینگونه همه ی حرمتهای بشری را در پیش پای صهیونیستها قربانی کردهاند؟ ایا ملتهای اروپایی باخبرند که تسلط سرمایه داران صهیونیست بر کشورهای انان کار سیاستمدارانشان را به کجا کشانده است؟!
امید آن که با نوآوری در عرصه تبلیغ اسلام راستین و رسوا نمودن بیش از پیش زمامداران سرمایه دار صهیونیستی آمریکایی، امّت اسلام و در پیشاپیش آن نظام مقدّس جمهوری اسلامی به شکوفایی مورد انتظار دست یابد. إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً (سوره مبارکه معارج آیات شریفه 6و 7)
به دنبال اعلام هفته وحدت از سوی جمهوری اسلامی ایران، تصمیم به برگزاری کنفرانس وحدت گرفته شد. تا سال ۱۳۶۹ متولی برگزاری این کنفرانس سازمان تبلیغات اسلامی بود و کنفرانس اول تا چهارم را این سازمان برگزار کرد از سال ،۱۳۶۹ همزمان با سال تاسیس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، این امر برعهده مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی گذاشته شد.
تاریخ ۲۰ دوره کنفرانس های وحدت و نگاهی به موضوعات مطرح شده در آن بیانگر خطوط کلی حرکت تکاملی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در راه شناخت مشکلات جهان اسلام و برنامه ریزی به منظور هم اندیشی دانشمندان جهان اسلام از مذاهب، طوایف و ملت های مختلف برای چاره جویی و حل مشکلات آن است.
هدف از برگزاری کنفرانس وحدت، ایجاد زمینه های اتحاد و همبستگی جهان اسلام و همفکری علما و دانشمندان جهت نزدیک سازی دیدگاه های علمی و فرهنگی آنان در زمینه های فقهی، اصولی، کلامی تفسیری و نیز بررسی مسائل و مشکلات مسلمانان و ارائه راه حل های مناسب و موضع گیری مشترک در برابر آن است. میهمانان کنفرانس از میان شخصیت های فرهیخته، وزرای کشورهای اسلامی، علما و مفتیان، اساتید دانشگاه ها و سایر مجامع علمی و فرهنگی داخل و خارج کشور انتخاب می شوند تاکنون صدها متفکر، عالم و مصلح از سراسر جهان و هزاران تن از علما و متفکران شیعه و اهل تسنن از مناطق گوناگون ایران در این کنفرانس شرکت کرده و به ارائه مقاله، سخنرانی و بیان دیدگاه های خود پرداخته اند.
مقالات علمی، سخنرانی ها، بحث ها و مداخلات، بیانیه ها، توصیه ها و قطعنامه های صادر شده از این کنفرانس ها که حاصل تلاش جمعی علما و متفکران است، سرمایه عظیمی است که امروزه در دست ماست و نقش ارزنده ای در فرهنگسازی، وحدت و تقریب در جهان اسلام و در میان ملت های مختلف ایفا نموده است.
وحدت اسلامی، تقریب بین مذاهب اسلامی، طلیعه داران وحدت، نقش تفاهم فکری در تقریب مذاهب اسلامی، مبانی تقریب، قرآن و سنت، سیره و وحدت اسلامی، حکومت از دیدگاه مذاهب اسلامی، ویژگی های اساسی اسلام، اسلام و امت اسلامی در قرن آینده، امت اسلامی، رنج ها و آرزوها، جایگاه اهل بیت(ع) در اسلام و امت اسلامی، پایبندی به اصول و پاسخگویی به نیازهای زمان در فقه مذاهب اسلامی، جهانشمولی اسلام و جهانی سازی، بیداری اسلامی چشم اندازهای آینده و هدایت آن، استراتژی تقریب مذاهب اسلامی، مسلمانان در کشورهای غیراسلامی، ویژگی های سیره پیامبر اعظم(ص) و منشور وحدت اسلامی، نقد و بازنگری از جمله موضوعات اصلی مورد بحث و بررسی در بیست ویک کنفرانس برگزار شده است که تمامی این موضوعات شامل مسائل مورد اهتمام کل امت اسلامی و اثرگذار در تحقق وحدت اسلامی می باشد.
گسترش روحیه تقویت بین علما و اساتید دانشگاه ها و متفکرین جهان اسلام، بررسی قضایای مهم امت اسلامی و چالش های فراروی آن و پیشنهاد راه حل های (جهانی شدن، بیداری اسلامی، گام های وحدت توازن بین اصالت و معاصرت)، ارائه رهنمود به اجلاس ها و کنفرانس های اسلامی دیگر، عرضه دستاوردهای فکری فرهنگی جمهوری اسلامی، ایران، حل برخی از اشکالات بین مذاهب اسلامی، گسترش روحیه تفاهم بین توده های مسلمان و کوشش در یکسان نمودن مواضع آنها، بزرگداشت سالانه هفته وحدت در داخل و خارج از کشور، تقویت ارتباط با تشکل های تقریبی در سراسر جهان و پشتیبانی از اقلیت های اسلامی در جهان که تعداد آنها به یک سوم مسلمانان می رسد و مطرح نمودن مشکلات آنها از جمله نتایج حاصل از کنفرانس های برگزار شده می باشد.
نویسنده: زهرا محمد زاده - به نقل از روزنامه ایران