فلسفه ارسال رسل و رسالت انبیا، هدایت بشر به سوی سعادت بوده است، به نحوی که آنچنان زندگی سعادتمندی برای خویش در این دنیا فراهم نمایند که نتیجه و ثمره آن رسیدن به فلاح و رستگاری و حیات جاویدان و رضایت پروردگار باشد. بعد از پیامبر خاتم حضرت محمد(ص) ادامه این راه با ائمه معصومین(ع) بوده است.
قیام امام حسین(ع) را نیز در این راستا باید نگریست.
نهضت عاشورا و قیام امام حسین(ع) قصدی جز اصلاح جامعه و رستگاری مردم نداشت؛ اصلاح یعنی زنده کردن ارزش های دین و معنویت دین و مبارزه با مظاهر جاهلیت و اشرافی گری. امام خمینی(ره) در مورد شرایط زمان خلافت یزید می فرماید: <سلطنت بود، شرب خمر بود، قمار بود در مجالس شان. خلیفه رسول ا... و در مجلس شرب خمر!! و در مجلس قمار! و باز خلیفه رسول ا... نماز هم می رود، جماعت می خواند. این خطر از برای اسلام خطر بزرگ بود. این خطر را سیدالشهدا رفع کرد.>
وجود حکومت جور، حکومتی که خود را برخلاف میل ملت بر آنها تحمیل کرده است، بزرگترین نماد منکر و خود عامل دیگر منکرات است. امام حسین(ع) برای مبارزه با این منکر یعنی مبارزه با حکومتی که حلال خدا را حرام کرده و حرام خدا را حلال، قیام نمود، با حکومتی که همچون کسری و قیصر با توده های مردم برخورد می کردند.
این هدف را مسلم بن عقیل در مقابله با ابن زیاد چنین بیان می کند: <چون شما منکر را رواج دادید و معروف را به خاک سپردید و بی رضایت مردم بر آنان امیر شدید و کارهایی را بر آنان تحمیل نمودید که خدا به غیر آن دستور داده بودو مثل کسری و قیصر با آنان رفتار نمودید، ما آمدیم تا آنان را به معروف امر و از منکر نهی کنیم و به کتاب و سنت خدا و رسولش(ص) دعوتشان کنیم و چنان که رسول خدا(ص) فرمودند ما برای انجام این وظیفه شایسته ایم>
لذا امام خمینی(ره) روز عاشورا را روز تولد جدید اسلام می داند، هرچند اسلام نبوی به رهبری حسین بن علی(ع) در ظاهر از اسلام اموی و اشرافی گری شکست خورد، اما در واقع طومار توطئه تغییر محتوای اسلام که بنا به گفته شهید مطهری بنی امیه و به خصوص بنی عباس در لباس یک حزب رسمی و با برنامه و هدف آمده بودند که ظاهر اسلام را حفظ و محتوای آن را نابود کنند، در هم پیچیده شد و شهادت امام حسین(ع) و یاران باوفایش و اسارت خاندانش برای همیشه این توطئه را خنثی و اسلام را زنده کرد. امام خمینی(ره) می فرمایند: <عاشورا روز عزای عمومی ملت مظلوم است، روز حماسه و تولد جدید اسلام و مسلمانان است.>
و نیز می فرمایند: <خطری که معاویه و یزید بر اسلام داشتند، این نبود که غصب خلافت کردند... خطری که اینها داشتند... اینها اساس اسلام را وارونه می خواستند بکنند.>
امام علی(ع) در راستای قیام اصلاحی خویش پیام و کلام پیامبر(ص) را برای مردم می خواند که <هر مسلمانی با سلطان زورگویی مواجه گردد که حرام خدا را حلال نموده و پیمان الهی را در هم می شکند و با سنت و قانون پیامبر از در مخالفت درآمده و در میان بندگان خدا، راه گناه و معصیت و عدوان و دشمنی در پیش می گیرد، ولی او در مقابل چنین سلطانی با عمل و یا با گفتار اظهار مخالفت ننماید، بر خداوند است که این فرد را به محل همان طغیانگر در آتش جهنم داخل کند.>
خلاصه مطلب فوق بر این امر تاکید دارد که نهضت عاشورا یک نهضت اصلاحی بود، اصلاحی در راستای <نوسازی دین> دینی که بنی امیه سعی بر دگرگون کردن آن داشتند و نوسازی جامعه، جامعه ای که در مقابل ستم ستمگران مهر سکوت بر لب زده و با ظاهرفریبی عوامل حکومت فریب خورده و سر در گریبان خویش کرده بودند و آنچه می دیدند را به تقدیر الهی حواله قیام امام حسین(ع) حرکتی بود برای اصلاح و نوسازی جامعه، همان رسالتی که همه انبیای الهی برای آن قیام کردند، همانگونه که حضرت هود به قوم خویش می گوید: <جز اصلاح جامعه تا سر حد توانایی قصدی ندارم.>و حضرت موسی به هارون برادرش می گوید: <در میان قوم، جانشین من باش کارها را اصلاح کن و به راه مفسدان نرو.>
و همانگونه که علی(ع) فرمود: <خدایا تو می دانی که هدف من برای این بود که مقررات دین تو را توسعه دهم. جامعه را اصلاح کنم تا مظلومان به آسایش برسند و قوانین الهی که بدون اجرا مانده است، به جریان بیفتد.لذا امام حسین(ع) که شاهد بود در جامعه اسلامی با فاصله کمی از زمان رحلت پیامبر(ص) و علی(ع) حقایق دین معکوس گردیده، حلال خدا حرام و حرام خدا حلال شده است، برای اصلاح امت قیام نمود و تنها اصلاح امور امت جدش را با توضیحی که فرمود عامل این حرکت اعلام کرد و در وصیتنامه خویش فرمود: <من خروج نکردم از برای تفریح و تفرج و نه از برای استکبار و بلندمنشی و نه از برای فساد و خرابی و نه از برای ظلم و ستم و بیدادگری، بلکه خروج من برای اصلاح امت جدم محمد(ص) است. من می خواهم امر به معروف و نهی از منکر نمایم و به سیره و سنت جدم و آیین و روش پدرم علی بن ابیطالب رفتار کنم.>
حضرت در شرایطی که حق غریب افتاده و جامعه اسلامی جولانگاه باطل شده است و امر به معروف و نهی از منکر تعطیل گشته، وظیفه خویش می داند در مقابل نظام باطل قیام کند. امام از اینکه جامعه به اینجا رسیده است که حق غریب و فراموش می شود و بر اشاعه باطل نهی نمی شود، حق می داند که مومنین مشتاق مرگ باشند.
در شرایطی که ظاهر دین رعایت می شود و معنویت دین از بین می رود، اشرار و مفسدان که ظاهر را نیز رعایت نمی کنند (همچون یزید) خلیفه مومنین می شود؛ مرگ را جز سعادت نمی داند و زندگی در کنار ظالمین را رنج و عذاب می داند.
شرایطی که بنا به فرموده آن حضرت سنت رسول خدا(ص) را به فراموشی سپرده اند و بدعت ها را زنده کرده اند.
اصلاح شرایط موجود جامعه زمان امام(ع) فلسفه قیام آن حضرت است، جامعه ای که ظالم و ستم به نام دین بر مردم حاکم شده است و می رود تا جاهلیت قبل از اسلام و تفاخرها، منیت ها، تجمل گرایی و اشرافی گری جای تعلیم متعالی اسلام را بگیرد، آن هم در رنگ و بوی اسلام، امام(ع) در خطبه ای دیگر می فرماید: <خدایا تو آگاهی که... ما خواستیم تا نشانه های راه دینت را ارائه دهیم، در شهرهای تو اصلاح کنیم، باشد که بندگان مظلوم تر روی آسایش و امنیت ببینند و آسوده خاطر به طاعت تو برخیزند. ما هم می خواهیم فرایض اسلام و سنن پیغمبر و احکام تو را اجرا کنیم.>
امام(ره) در این باره می فرماید: <آنهایی که خیال می کنند که حضرت سیدالشهدا برای حکومت نیامده، خیر، اینها برای حکومت آمدند، برای اینکه حکومت در دست، مثل سیدالشهدا باشد، مثل کسانی که شیعه سیدالشهدا هستند، باشد.>
حرکت و قیام امام حسین(ع) الگویی بود برای همه اعضا و قرون و سرمشقی همیشه جاوید برای همه مسلمانان و همه آزادیخواهان جهان تا در مقابل ظلم و ستم حکومت های جور بر توده های مردم خاموش نباشند و مصلحان و اندیشمندان جامعه در اصلاح امور جامعه بر رسالت و وظیفه خویش واقف گردند که نمونه بارز و زنده آن حرکت امام خمینی(ره) و سرنگونی حکومت طاغوت بود که هدفی جز اصلاح جامعه نداشت. هدفی که عبارت بود از زنده کردن اسلام راستین، اسلام ناب محمدی و سرنگونی ظالمان و ستمگران و حاکمیت مردم بر سرنوشت و مقدرات خویش و احیای ارزش های دینی یعنی سیره و سنت پیامبر و ائمه هدی(س.)
نویسنده: سیدحسین معصومی( اعتماد ملی )