اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

دو همکار و دو عقیده

 

 

صفا و صمیمیت و همکارى صادقانه هشام بن الحکم و عبد الله بن یزید اباضى مورد اعجاب همه مردم کوفه شده بود.این دو نفر ضرب المثل دو شریک خوب و دو همکار امین و صمیمى شده بودند.این دو به شرکت‏یکدیگر یک مغازه خرازى داشتند،جنس خرازى مى‏آوردند و مى‏فروختند.تا زنده بودند میان آنها اختلاف و مشاجره‏اى رخ نداد.

چیزى که موجب شد این موضوع زبانزد عموم مردم شود و بیشتر موجب اعجاب خاص و عام گردد،این بود که این دو نفر از لحاظ عقیده مذهبى در دو قطب کاملا مخالف قرار داشتند،زیرا هشام از علما و متکلمین سرشناس شیعه امامیه و یاران و اصحاب خاص امام جعفر صادق علیه السلام و معتقد به امامت اهل بیت‏بود،ولى عبد الله بن یزید از علماى اباضیه (۱) بود.آنجا که پاى دفاع از عقیده و مذهب بود،این دو نفر در دو جبهه کاملا مخالف قرار داشتند،ولى آنها توانسته بودند تعصب مذهبى را در سایر شؤون زندگى دخالت ندهند و با کمال متانت کار شرکت و تجارت و کسب و معامله را به پایان برسانند.عجیبتر اینکه بسیار اتفاق مى‏افتاد که شیعیان و شاگردان هشام به همان مغازه مى‏آمدند و هشام اصول و مسائل تشیع را به آنها مى‏آموخت و عبد الله از شنیدن سخنانى بر خلاف عقیده مذهبى خود ناراحتى نشان نمى‏داد.نیز اباضیه مى‏آمدند و در جلو چشم هشام تعلیمات مذهبى خودشان را که غالبا علیه مذهب تشیع بود فرا مى‏گرفتند و هشام ناراحتى نشان نمى‏داد.

                 

یک روز عبد الله به هشام گفت:«من و تو با یکدیگر دوست صمیمى و همکاریم.تو مرا خوب مى‏شناسى.من میل دارم که مرا به دامادى خودت بپذیرى و دخترت فاطمه را به من تزویج کنى.»

هشام در جواب عبد الله فقط یک جمله گفت و آن اینکه:«فاطمه مؤمنه است.»

عبد الله به شنیدن این جواب سکوت کرد و دیگر سخنى از این موضوع به میان نیاورد.

این حادثه نیز نتوانست در دوستى آنها خللى ایجاد کند.همکارى آنها باز هم ادامه یافت.تنها مرگ بود که توانست‏بین این دو دوست جدایى بیندازد و آنها را از هم دور سازد (۲).

منبع:مجموعه آثار استادشهید مطهری، جلد ۱۸

پی نوشت:

۱- اباضیه یکى از فرق ششگانه خوارجند.خوارج چنانکه مى‏دانیم نخست در حادثه صفین پیدا شدند و آنها جمعى از اصحاب على علیه السلام بودند که یاغى شدند و بر آن حضرت شوریدند.این دسته چون از طرفى بر مبناى عقیده کار مى‏کردند و از طرف دیگر جاهل و متعصب بودند،از خطرناکترین جمعیتهایى بودند که در میان مسلمین پیدا شدند و همیشه مزاحم حکومتهاى وقت‏بودند.

خوارج عموما در تبرى از على علیه السلام و عثمان اتفاق داشتند و غالبا سایر مسلمین را که در عقیده با آنها متفق نبودند کافر و مشرک مى‏دانستند،ازدواج با دیگر مسلمین را جایز نمى‏دانستند و به آنها ارث نمى‏دادند و اساسا خون و مال آنها را مباح مى‏دانستند،ولى فرقه اباضیه از سایر فرق خوارج ملایمتر بودند،ازدواج و حتى شهادت آنان را صحیح مى‏دانستند و مال و خون آنها را نیز محترم مى‏شمردند.

رئیس اباضیه مردى است‏به نام‏«عبد الله بن اباض‏»که در اواخر عهد خلفاى اموى خروج کرد. رجوع شود به ملل و نحل شهرستانى،جلد 1،چاپ مصر،صفحه 172 و صفحه 212.

۲- مروج الذهب مسعودى،چاپ مصر،ج 2/ص 174،ذیل احوال عمر بن عبد العزیز.