علامه محمدتقی جعفری (ره) از دو وجه عامل عقلی و عامل اخلاقی به مسأله تبعیت انسان از وحدت و احساس در قبال آن پرداخته و در ادامه عامل وحدت اختیاری را به عنوان ملاک دینی مطرح میسازد.
مرحوم علامه جعفری (ره) در تشریح عظمت اسلام برای اعطای منزلت انسانی بیان میدارد: «خداوند سبحان بهوسیله پیامبر اکرم انسانهاى ذلیلنما را براى مردم جامعه مطرح ساخت و اثبات کرد که حیات حقیقى از آن همین عزیزان ذلیلنما است که نه تنها کسى سراغشان را نمىگرفت، بلکه نگاه کردن به روى آنها را عار و ننگ میدانستند.» چنانکه مىگویند: «پیش از نهضت «مهاتما گاندى» طبقه نخبه به روى «هرى جان» ها (مردم فقیر و مستضعف) نگاه نمیکردند بلکه اصلاً هرى جانها نمىبایست از آن راهى که نخبگان میرفتند، عبور کنند خداوند متعال بهوسیله پیامبرانش «بلالها و صهیبها» و دیگر عزیزان ذلیلنما را به متن جامعه متمدن و در مسیر کمال کشید و ذلیلهاى عزیزنما مانند «ابولهبها و ابوجهلها» را از کاروان انسانیت جدا کرد و پستى و خوارى آنان را براى رهروان راه سعادت حقیقى اثبات فرمود.» سپس علامه محمد تقی جعفری (ره) از دو وجه عامل عقلی و عامل اخلاقی به مسأله تبعیت انسان از وحدت و احساس در قبال آن پرداخته و در ادامه عامل وحدت اختیاری را به عنوان ملاک دینی مطرح میسازد و بیان میدارد که عامل عقلی به صورت نظری و جزئی در دست مدیریت من درونی است و تا هنگامی که این عقل وارسته از سودجویی و جزئینگری و نیز خودمحوری نشود ارزش وحدت را نمیفهمد، زیرا که عقل سلیم وارسته از این موارد بوده و در مسیر کمال به پیروی از من حرکت میکند و میتواند معنای وحدت ارزشی و برادری و برابری انسانها از دیدگاه والاتر را درک و دریافت کند. علامه گرانقدر در تشریح عامل اخلاقی اشاره داشته که تمامی مکاتب و تفکرات درباره اخلاق به قدر کافی اندیشیدهاند، حتی آنهایی که معتقد به مبدأ و معاد نبودهاند نیز دم از وحدت مورد بحث و لزوم احساس آن زدهاند و عمده دلیل آن را اخلاق فاضله انسانی معرفی کردهاند. زیرا که مکاتب و تفکراتی هم که معتقد به مبدأ و حیات نیستند انسانیت و ارزشهای آنان را نادیده نمیگیرند، اگرچه استدلال آنها به قدرت و استحکام الهیون نیست. علامه در مطلع پرداختن به وحدت اختیاری و احساس آن که تنها از طریق دین قابل وصول است بر این نکته تأکید میکند: «هماهنگى و وحدت حقیقى انسانها از گردیدن تکاملى الهى بوجود میآید و احساس جدى این وحدت از نتایج اعتلاى مغز و روان آدمى است.» این عامل از یک جهانبینى عالى بوجود مىآید که اعتقاد به معنىدار بودن جهان هستى را نتیجه بدهد، این معنى عبارت است از وابستگى هستى به خداوند فیاض مطلق حدوثاً و بقاء و نیز اعتقاد به اینکه انسان در این جهان معنىدار از آن کمال مطلق و بهسوى همان کمال مطلق رهسپار است: «إنّا للّه و إنّا إلیه راجعون.» وی در ادامه عنوان میکند که بذرهای اولیه این نوع وحدتگرایی با دست مشیت الهی در درون همه انسانها قرار گرفته است و این خود انسان است که با معرفت و تکاپوی خالصانه و اختیاری، خود آن را به فعلیت و رویش میرساند و همین معرفت او را به مقام معنی میرساند و همین انسان با انسانی این چنین میتواند به وحدت عالی رسند از آن جا که هر دو به این مقام معنی رسیدهاند و میتوانند ارزش آن را احساس کند. در آن موقع که رسول خدا (ص) اهل کتاب را به وحدت با مسلمانان دعوت میفرمود آن دعوت چنین بود: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَ لاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اَشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ.» بگو اى اهل کتاب، بیایید کلمهاى را که میان ما و شما مشترک است بپذیریم اینکه جز خدا را نپرستیم و براى او شرک نورزیم و جز خدا، بعضى از ما بعض دیگر را ارباب قرار ندهد و اگر آنان رویگردان شدند، بگویید: «گواه باشید که ما اسلام را پذیرفتهایم.» تردیدى نیست که هر سه اصل مشترک (اعتقاد به خداوند یگانه و منزه دانستن او از شریک و عبادت حقیقى آن ذات اقدس و آزادى همه مردم از زنجیر بردگى یکدیگر) نیاز به تحصیل درک و معرفت و کوششهاى اختیارى دارد که شخصیت آدمى اعتلا پیدا کند و به درجه معنىدار بودن بر مبناى اعتقادات مزبور برسد و با انسان معنىدار دیگر وحدت خود را دریابد. علامه بزرگوار علت این تساوی و وحدت را معطوف به بعد روحی انسان میداند که اگر چه از یک طرف مجاور سطوح طبیعت است، ولى از طرف دیگر رو به ماوراى طبیعت و مبدأ کمال و جمال مطلق خدا است و نتیجه آن اینگونه است که برادرى و هماهنگى و تساوى و بالاتر از همه این ارتباطات، رابطه وحدت به منبع خورشید عظمت الهى متصل است، چنانکه در طریق حدیثى مشاهده خواهیم کرد: «هُوَ الَّذِى خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا.» او، آن خدایى است که همه شما را از یک نفس آفریده و همسر آن را از خود آن نفس بوجود آورده یا قرار داده است، این آیه مبارکه صریح در این است که این سلسله بزرگ آدمیان از یک آدم شروع شده است و خداوند سبحان در آفرینش فرزندان آدم یکى را بر دیگرى ترجیح ارزشى نداده است. پس همه آنان در پیشگاه خداوندى یکى بوده و ملاک ارزش و فضیلت آنان را در نزد خدا تقوى معرفى میفرماید.