امپریالیسم؛ این راهپیمای بی مقصد
تعارضات امپریالیسم با مفاهیم بنیادین اسلامی و هجمه های ابر قدرت جهانی نسبت به انقلاب اسلامی موضوعی است که از بدو شکل گیری انقلاب اسلامی ایران همواره وجود داشته و با پایان جنگ سرد و به خصوص واقعه یازده سپتامبر وارد ابعاد تازه ای شده است. بررسی علل و گرایش این تخاصم موضوعی است که بدان می پردازیم.
موقعیت ویژه انقلاب اسلامی که برخاسته از آیین وحیانی است و بر مدار وحدانیت و اصول بنیادین اعتقادی بنا گردیده است به نوبه خود دارای ویژگی های بارز بسیاری است که در تحکیم کرامت و تعالی جامعه انسانی و صیانت از عزت و موجودیت بشری اثرات چشمگیری را برجای نهاده و بر خیل مشتاقان آن افزوده است و به تبع همین موضوع بر اقتدار و عظمت ثبات این مکتب بر سایر مکاتب بشری صحه گذاشته است.
برجستگی برنامه های اسلام برای احقاق حقوق ملت ها و نفی طاغوت و اعطا و احیای منزلت به بشریت در مقابل خواسته های بی شمار یاغیان و طاغیان زمان سخت گران آمده و نظام سلطه برای اشراف یافتن بر گستره هستی و چیره شدن بر منابع و امکانات بشری انهدام قدرت های له و یا در محور شرارت را چاره اندیشی کرده است. امپریالسم بین الملل به سرمداری نظام سلطه جوی آمریکا با نسبت دادن اتهامات واهی و بهره گیری از تمامی امکانات مدرن و پیشرفته و سوء استفاده کردن از جایگاه خود و نهادهای بین المللی برای به زیر فشار نهادن جمهوری اسلامی ایران به عنوان پیش قراول انقلاب جهان شمول اسلامی مبادرت می ورزد.
جمهوری اسلامی ایران هم اکنون با اتخاذ سیاست های مهاجمانه بین المللی برای حفظ دستاوردهای ملی و باج ندادن به کشورهای مزدور برنامه سازنده خود را برای تحقق آرمان های اسلامی و انقلابی دنبال می کند و این درحالی است که ایدئولوژی واداده لیبرالیسم با اندیشه بالنده منادی بیداری اسلامی و گسترش مودت و تعالی در جامعه جهانی رویاروست.
نظام سلطه که میل جهان گشایی خود را در تزاحم با وجه روشنگرانه انقلاب اسلامی می بیند برای به کنار راندن این مانع عظیم چاره ای جز اتخاذ سیاست های مقابله و براندازی را نمی بیند و در اسیر شدن در باتلاق مشکلات و چالش های بی شمار و گسترش رویکرد جامعه جهانی به سمت بیداری و گرویدن به اعتقادات نوع دوستانه اسلامی که احیا کننده منزلت و کرامت آن ها می باشد و فرا رسیدن "عصر بالنده ایمان بر محوریت اسلام زندگی ساز" را نوید می دهد، هراسناک و وحشت زده شده است و سلسله کاخ پندارهای پوشالی خود را نقش بر آب می بیند بنابراین برای مقابله و کنارزدن این قدرت توانگر و پر پتانسیل رعشه برجان روی به فرضیه سازی نموده است تا از آن طریق بتواند افکار جهانی را موافق خود ساخته و با القای "ایران به عنوان یک تهدید بین المللی"و ایجاد دو دستگی در جهان و با برجان هم افکندن کشورها ی منطقه خصوصا کشورهای عرب و حوزه خلیج فارس با این "ابرقدرت توانای ایدئولوژیکی" به جدال پرداخته تا این مانع بزرگ را از مقابل خود بردارد و به امیال سیری ناپذیر خود در جهان گشایی و استیلای بر داشته های بشریت نایل شود.
هراس آمریکا از ایران به علت ماهیت اسلام انقلابی آن است. به دلیل واهمه داشتن از تهدیدی است که مبانی زیر ساختی مکتب هرزاندیش لیبرالیسم را نمی پذیرد زیرا که اسلام دین کرامت انسانی، خود ساختگی و نیل به کمال، دین بالندگی و اخلاق برای تعالی انسان و سرمنشا و مروج صلح و آسودگی برای همگان است، مدافع حقوق حقه ملت ها و گسترش دهنده عدالت و وحدانیت نه سر سپردگی و طاغوت پرستی و این چیزی است که برای مدعی ایجاد نظم نوین جهانی سخت گران است. به واقع اسلام آن چیزی نیست که متشابه شده باشد یا در لوای کلماتی زیبا و فریبنده کج راهی و نزول در قهقرا را به ارمغان آورد زیرا این دین موافق همان دستاویزی نیست که برای حفظ منفعت طلبی گروهی اقلیت برای سرکوب و سلطه بر اقشار ضعیف با ترجیح اصالت سود و پایمال شدن اخلاق و سر ریز شدن لذت از بهر قبضه کردن دنیا به دنبال فریفته ساختن عوام بر آید و به اسم حفظ حقوق شهروندی و دفاع از حقوق بشر و هدیه دادن نعمت های مسجل به باز آفرینی انسان از نوع دلداده خود باخته برآید. دین اسلام بر خلاف ایدئولوژی فردگرای آمریکایی نه تنها اخلاق را برای کسب سود نمی داند بلکه اخلاق را منادی مودت و بالندگی کلیه اقشار و یکایک افراد جامعه برای نیل به کمال می داند.
تمدن مدرنی که امروزه استکبار برای جهان ترسیم نموده و گروه کثیری نیز واله و شیدای آن شده اند در حقیقت جوهره خود بنیادی انسان و ایستادگی او در برابر قدرت و اراده ذات الهی است. این تمدن برای دخل و تصرف بر عالم از تمامی داشته ها و انباشت قدرت بهره می گیرد تا در هستی به نفع خود اثرگذار باشد و قطب وجودی عالم را در دست گرفته و با نظم دهی بر تمامی جوانب و موجودات فرامانروای بلامنازع و یکه تاز خواسته های نفسانی و اصالت انسانی خود باشد.
ارسال تسلیحات نظامی به کشور های عربی برای تجهیز شدن به امکانات مدرن و آماده سازی آن ها برای مقابله و ستیز با جمهوری اسلامی ایران پیش فرضی است که نقشه جهان گشایی امپریالیسم بین الملل بر اساس آن ترسیم شده است و باید گفت که این خواب پریشانی است که این ابر قدرت در حسرت احاطه هستی از آن آسودگی ندارد و این کابوس ممتد پندارهای واهی را در مخیله اش پدیدار می سازد.
کشورهای اسلامی و عرب به خوبی می دانند که مبانی دین مبین اسلام ((برابری و برادری)) است و نباید مبهوت مزدوران و دشمنان خارجی و متخاصم و دل سپرده داخلی و اسیر پندارهای شیشه ای یاوه گویان و هرزاندیشان شد که آنان رفاه و آسودگی و توسعه و بالندگی را برای ما به ارمغان نمی آورند و به اصطلاح ((سلام روباه بی طمع نیست.)).
اقتدار یکایک کشورهای اسلامی موجب اقتدار کلیه جوامع اسلامی است و همه کشورهای اسلامی باید همراه با یکدیگر به پاسداشت ارزش ها پرداخته و در سایه اخوت، وفاق و رحمت که پیامبر بزرگوارمان در میانمان ارزانی داشته اند با تمامی قدرت و تجهیزات از آیین و اندیشه وحیانی اسلام بهره جسته و از مکتب و جوامع اسلامی از صمیم قلب حراست و پاسداری کنیم و گرفتار برنامه سازی ها و طرح های در گیری فرقه ای، مذهبی و قومی نشویم و اصل و مبنا را فدای خواسته های مقطعی نسازیم.
در دنیایی که "روابط منفعت محور" ملاک آداب دیپلماتیک شده است، کشوری چون آمریکا که خود را "ابر قدرت نظام تک قطبی" می داند قطعا سردمدار چنین روابطی است و در خط سیر منکوب شدن کشورهای اسلامی و بنیان برافکنی جریان اسلامی از سوی این صاحب مکتب الحادی نباید پنداشت که امپریالیسم بین الملل مصداق صلح و رهاورد عزت و اقتدار باشد.