اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

اتحاد ملی و انسجام اسلامی

و اعتصموا بحبل الله جمیعاْ و لا تفرقوا

انسجام اسلامی از نگاه قرآن و رهیافت‌های عملی آن

 

نگاهی تحلیلی به سوره مبارکه برائت

 

ناگفته پیداست افق روشن و واضحی که آیات سوره مبارکه برائت ترسیم می‌کنند، راه هر گونه مماشات را سد نموده و قناعت به چیزی کمتر از تشکیل حکومت جهانی را کاملاً منتفی می‌نماید.

 

 

 

نامگذاری سال 1386 به عنوان سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی از سوی مقام معظم رهبری، زمینه و بستری فراهم آورده است که در آن می‌‌توان به طرح مسائلی مهم و تاریخ‌ساز پرداخت.

موضوعات بسیار پراهمیت و حیاتی برای جامعه اسلامی؛ که متأسفانه تا امروز کمتر مورد موشکافی محققانه قرار گرفته‌اند!

صرف نظر از اینکه این بی‌توجهی ممکن است معلول چه عواملی باشد، شاید اشاره به این نکته کافی به نظر برسد که: «لازمه خوب پرداختن به چنین موضوعاتی، تمرکز و اقبالی شایسته را از سوی متفکرین جامعه در عرصه‌های مختلف می‌طلبد که، البته می‌بایست برای تحقق این تمرکز و توجه، زمینه سازی‌های لازم را نمود».

به هر حال از جمله این موضوعات و مسائل یاد شده، که بحث کافی و جانانه‌ای را می‌طلبد، تعیین جایگاه آرمانخواهی اسلامی و تبیین نسبت آن با آنچه که بعضاً به اشتباه واقع‌گرایی خوانده می‌شود، می‌باشد. ما در این مقاله سعی خواهیم کرد تا ابعاد مختلف این موضوع را در پرتو و چارچوب مفاهیمی که از سوره مبارکه برائت برداشت می‌شود، بررسی نمائیم.

 

                

 

انقلاب بزرگ و با عظمتی که 1400 سال پیش در حجاز ولادت یافت و ظرف مدت کوتاهی آوازه حرکت ناتمامش عالمگیر شد؛ آغاز بزرگترین خیزشی بود که بشریت به خود خواهد دید. این مطلب هرگز یک ادعای شعاری و یک پیشگویی خام احساسی نیست. چرا که انقلاب‌ها ملاک و معیارهای مخصوص به خود را دارند و بر مبنای این ملاک و معیارها می‌توانند مورد سنجش قرار گیرند. نکته یاد شده نیز قضاوتی بر مبنای همین ملاک و معیارها است.

سه مؤلفه و فاکتور مهم و اساسی در سنجش هر انقلابی عبارت است از:

1-موتور حرکت آن انقلاب یا به عبارت دقیق‌تر آرمان‌های آن انقلاب

2-رهبری انقلاب

3-انقلابیون و کسانی که بایستی این انقلاب را به عینیت و اجرا درآورند.

دو مورد ابتدایی در انقلاب عظیم اسلامی در بهترین و ایده‌آل‌ترین شرایط ممکن قرار دارند، چرا که مثلاً در خصوص آرمان بلند انقلاب عظیم اسلام این آیه شریفه به خوبی گویای ممتاز بودن آن می‌باشد. «او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق برای غلبه بر همه دین‌ها اگر چه مشرکین از آن کراهت داشته باشند فرستاد»(1)

ناگفته پیداست افق روشن و واضحی که این آیه ترسیم می‌کند، راه هر گونه مماشات را سد نموده و قناعت به چیزی کمتر از تشکیل حکومت جهانی را کاملاً منتفی می‌نماید.

اما در خصوص رهبری الهی و منحصر به فرد این انقلاب نیز آیه شریفه ذیل گویای همه چیز هست. «لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم و حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم»(2) وجود نفیسی که رنج و زحمت پیروانش برای او گران و مظهر اعلای رأفت و رحیمیت خداوند است.

اما بررسی فاکتور سوم و درک درست و آسیب‌شناسی دقیق آن کلید این سؤال مهم خواهد بود که: چرا تحقق تام این انقلاب حتمی و وعدۀ داده شدۀ الهی تاکنون به تأخیر افتاده است؟

تأمل در شواهد متعدد تاریخی و بررسی آیات سوره مبارکه برائت ما را در یافتن علت این تأخیر ملال‌آور به، دور شدن مسلمین (به عنوان سومین عنصر تعیین کننده در تحقق انقلاب) از آرمان بلند انقلابشان یعنی تشکیل حکومت جهانی و نیز فاصله گرفتن و قطع علقه و مودت از خاتم پیامبران (ص) توجه می‌دهد.

آیات نورانی سوره برائت تصویری دقیق از زوایای مختلف این ماجرا ترسیم می‌نماید. غفلت از زمینه هایی که جولان دادن و تحرک مخرب مشرکین و اهل کتاب را موجب گردید، البته ایشان به هدف خام خود یعنی عاجز نمودن خداوند(3) و با خاموش نمودن نور الهی(4) نائل نشدند.

اما چنان شعور آرمانخواه مسلمین را نشانه رفتند که حوادث غم انگیز بی‌نظیری به خصوص در سال‌های آخر عمر پربرکت رسول خدا(ص) و نیز بعد از رحلت ایشان رقم خورد.

برخی از زمینه‌های غفلت مسلمین و نیز تدابیر الهی در جهت خنثی نمودن توطئه‌ها بدین شرح است:

1- انعقاد معاهدات و پیمان‌هایی که زمینه سوء استفاده‌های بسیاری را برای مشرکین فراهم آورد، البته با نزول آیات سوره برائت این معاهدات از طرف خداوند فسخ گردید و به مشرکین مهلت چهار ماهه‌ای داده شد تا اگر توبه کردند و اقامه نماز نمودند و زکات پرداختند جزء برداران دینی مسلمین محسوب شوند، در غیر این صورت تهدید به قتل گردیدند.(5)

2- قداستی که مشرکین به جهت تولیت مسجدالحرام و نیز سقایت حجاج برای خود قائل بودند، از سوی برخی مسلمین معتبر تلقی می‌شد و همین زمینه‌سازی مماشات با مشرکین را فراهم می‌نمود. در این مورد نیز آیات متعدد ضمن قداست‌زدائی از مشرکین اولاً اعمال ایشان را بی‌فایده دانست و با منحصر دانستن حق آبادانی مساجد برای اهل ایمان راه هر گونه سوء‌استفاده را سد نمود. ثانیاً آیات شریفه معیار درجات را در ایمان به خدا و روز قیامت و جهاد معرفی نمود و هرگز این معیار را با سقایت حجاج و عمارت مسجدالحرام برابر ندانست. در راستای همین قداست‌زدایی از مشرکان بود که خداوند آنها را نجس معرفی نمود.(6)

3- درنظر اعراب و البته مسلمین (به دلیل رسوب فرهنگ‌های جاهلی) احبار و رهبانان (روحانیون) اهل کتاب همیشه محترم و مقدس تلقی می‌گردیدند که البته خداوند با اشاره به نقاط ضعف آنها سعی در زدودن این توهم قداست نمود. اولاً آیات بر جنبه‌های شرکت‌آمیز بودن اعتقادات ایشان تکیه نمود و ثانیاً مانع تراشی ایشان در مسیر الهی و فساد مالی آنها را متذکر گردید.(7)

4-سوء استفاده‌ای که مشرکین از پیوندهای نسبی و سببی می‌نمودند بعضاً در استحاله آرمان‌خواهی برخی از مسلمین مؤثر می افتاد. آیات الهی با تذکر این نکته مسلمین را از تأثیرپذیری ناشی از فشار پدر، برادر، همزه و یا عشیرۀ مشرک بازداشت.(8)

5-دلبستگی به اموال و نگرانی از کسادی تجارت و تعلق خاطر به مسکن عامل و خطر دیگری بود که مسلمین را به سمت مماشات با کفار سوق می‌داد و حس آرمان‌خواهی ایشان را مورد آسیب جدی قرار می‌داد قرآن این نکته را نیز مورد توجه قرار داد.(9)

عوامل یاد شده علی‌رغم افشاگری‌های قرآن، در بین مسلمین مؤثر افتاد و جریانی را دامن زد که از آن به جریان نفاق تعبیر می‌شود. دسته‌ها و گروه‌های متعددی که تحت تأثیر مشرکین و اهل کتاب و به مدد همکاری و ارتباطاتشان با یکدیگر و یا حتی تحت تأثیر موج‌هایی که در غالب نافرمانی‌ها، شایعات، استهزاءها ایجاد می‌شد اقدام به سنگ‌اندازی در مسیر الهی می‌نمودند. بروز تأثیر ایشان در جامعه را به خوبی می‌شد در سنگینی مسلمین نسبت به فرمان جهاد و نیز راضی شدن به حیات دنیا(10) و در یک کلام از دست رفتن روحیه آرمانخواهانه مشاهده نمود.

آثار و نشانه‌های دیگری نیز در اجتماع شیوع پیدا کرد از جمله این نشانه‌ها می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود:

«تمرّد، بی‌ادبی(استهزاء) و بعضاً سوء قصد و دشمنی نسبت به وجود مقدس رسول خدا(ص) همینطور دنیاطلبی و جهاد گریزی همراه با نوعی مقدس‌مآبی مفرط، مماشات و میل به همزیستی و یا بعضاً مراوادات با مشرکان و اهل کتاب، کسالت و بی‌حالی در انجام فریضه نماز و نیز اکراه در پرداخت صدقات، بی‌قراری و تزلزل و عدم سکون و نیز دغدغۀ راضی نگه‌داشتن هر کسی به جز خدا و رسول خدا(ص) و بسیاری موارد ذکر شده دیگر در سورۀ مبارکه برائت»(11)

آنچه که بسیار اعجاب‌انگیز به نظر می‌رسد سیاست و روش دقیق و حکیمانه‌ای است که قرآن به واسطه رسول خدا(ص) به کار گرفت تا باز هم شفابخش بودن خود را به ظهور برساند و علاجی باشد بر بیماری مهلک نفاق زدگی در اجتماع نوپای مسلمین؛ برخی از تدابیر طبیبانۀ قرآن بدین شرح است:

1-گویی قرآن مهم‌ترین علاج نفاق زدگی و آرمان باختگی را در توجه دادن بندگان خداوند به رئوف بودن و رحیمیت و محبت و توبه پذیری ذات باریتعالی می‌داند تا جایی که حتی به جهت جلب محبت دوباره نسبت به رسولش او را به صفت رئوف و رحیم بودن می ستاید. تعابیر «یحب المتقین»، «غفور رحیم»، «تواب الرحیم» و «رئوف رحیم» که بارها و بارها در این سوره تکرار شده است، مؤید مطلب یاد شده می‌باشد.

2- مطلب فوق به معنی عدم برخورد قاطع قرآن با دشمنان لجوج نیست. در این سوره، قرآن، ضمن افشاگری‌های عجیب که بعضاً نگرانی منافقین را دربر داشت، از تعابیری نظیر «مخزی الکافرین»، بریء من المشرکین، علیم بالظالمین بسیار استفاده کرده است. مضافاً اینکه تهدید به قتل در مورد ائمه کفر و نیز بازداشتن رسول خدا از استغفار برای منافقین همینطور ممانعت از ایشان بر نماز خواندن بر جنازه منافقین و یا جلوگیری از نمازگزاردن در مسجدی که براساس نفاق ساخته بودند و یا دستور مبنی بر عدم دریافت زکات از منافقین مؤید نکتۀ یاد شده است.

3- مسئولیتی که بر دوش نبی مکرم اسلام(ع) نهاده شده بود، از جمله دریافت زکات و صدقات برای تزکیه و طهارت مسلمین، استغفار و دعا برای ایشان یا دادن هدایایی که مایه سکون و آرامش ایشان شود، بخش دیگری از برنامه قرآن جهت درمان آرمانباختگی و نفاق زدگی اجتماع مسلمین بوده است.

سخن پایانی:

اولاً در سالی که سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نام گرفته، شایسته است از سوره مبارکه برائت درس بگیریم و همّ و کوشش خود را در جهت به ظهور رسانیدن حبّ و رأفت و رحیمیت مصروف بداریم که این خود شفا برای زخم‌های اجتماع ما خواهد بود. ثانیاً مبادا از این نامگذاری سوء‌برداشت شود و به بهانه اتحاد ملی و انسجام اسلامی از اصول و آرمان‌هایمان صرف نظر کنیم، که این خود آغاز سقوط است. چرا که آرمان یک انقلاب، عبارت است از همه حیثیت وجودی آن انقلاب ثالثاً اینکه این سخن شهید مظلوم آیت‌الله دکتر بهشتی را که به نوعی مرتبط با مباحث ما می‌باشد، به خاطر داشته باشیم که: «انقلاب ما انقلاب آرمان‌هاست نه انقلاب واقعیت‌ها، ما انقلاب کرده‌ایم تا واقعیت‌ها را عوض کنیم نه اینکه آنها را بپذیریم»

رابعاً از مجموع آیات این سوره مبارکه اینگونه برداشت می‌شود که وجود مقدس رسول خدا(ص) همه چیز هستی است پس هستی انقلاب ما نیز در گرو این همه چیز هستی می باشد. لذا اگر روزی رسید و مردم ما نسبت به اسائه ادب به ساحت مقدس ایشان عکس‌العملی نشان نداد، آن روز، روز مرگ انقلاب ما و روز مرگ همۀ آرمان‌های ماست. عنایت به این نکته موجب می‌گردد در گوشۀ ذهن انقلابیمان جای اعدام سلمان رشدی مرتد خالی نباشد.

پی‌نوشت‌ها

1-سوره برائت آیه 33

2-سوره برائت آیه 128

3-سوره برائت آیات 2 و 3

4-سوره برائت آیه 32

5-سوره برائت آیات 1 تا 16

6-سوره برائت آیات 17 و 18 و 19 و 20 و 28

7-سوره برائت آیات 29 و 30 و 31 و 34

8-سوره برائت آیات 23 و 24

9-سوره برائت آیه 24

10- سوره برائت آیه 38

11- سوره برائت آیات 50و 63 و 53 و 54 و 81 و 61

 

از: کاظم رجبعلی به نقل از ایکنا